_

  تاريخ:01/12/1389

چاپ صفحه        ذخيره صفحه

گزارش دومين روز نشست تخصصي «فارابي و تأسيس فلسفه اسلامي» در بنياد حكمت اسلامي صدرا:

«واكاوي جايگاه فارابي در تاريخ فلسفه اسلامي»

 

همايش دو روزه «فارابي و تاسيس فلسفه اسلامي» از ساعت 30/9 هفتم بهمن با حضور آيت الله سيد  محمد خامنه اي و محققين و پژوهشگران فلسفه اسلامي، در سالن صدرالمتألهين بنياد حكمت اسلامي صدرا، دومين روز كاري خود را پي گرفت.

  __________________________________________________________________________

 

 

 

  

فارابي، علم الحيل و فلسفه فناوري

 غلامحسين رحيمي، دانشيار گروه مهندسي مكانيك دانشگاه تربيت مدرس، بعنوان اولين سخنران بيان كرد: دانش مكانيك نزد مسلمانان «علم الحيل» خوانده مي شد، يعني دانش ابزارهاي شگردساز كه دنباله سنت خاورميانه و مديترانه بوده است. فارابي از جمله كساني است كه در اين خصوص كار كرده است.

 وي در ادامه سخنان خود گفت: از جمله نخستين مكانيك دانان مسلمان، موسي بن شاكر است كه در كتاب الحيل او يكصد دستگاه شرح داده شده كه بيشتر آنها بصورت خودكار و با استفاده از خواص مكانيكي سيالات كار مي-كنند.

 مترجم كتاب الحيل موسي بن شاكر تصريح كرد: از نظر فارابي رياضيات پايه علم الحيل است و وي بر اين نكته تأكيد دارد كه اجسام تعليمي نمي توانند شكل اجسام طبيعي را بگيرند؛ امّا بطور كلي علم حيل نزد فارابي صنعت دانش بنيادي است كه مبتني بر رياضيات مي باشد و بعبارتي موضوعي علمي ، ابزاري و فني است.

 فارابي از نظرگاه هانري كربن

 در ادامه نشست، دكتر مجتهدي، مدير گروه غرب شناسي پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي به ايراد سخنان خود پرداخت و گفت: هانري كربن بعنوان يك فيلسوف و شرق شناس در بين ديگر مستشرقين يك استثناء است؛ وي مدافع تفكر ايراني و اسلامي است و مخاطب تحقيقاتش غربي ها هستند و تلاش مي كند اين تفكر را بخوبي به آنان معرفي كند.

 وي ادامه داد: هانري كربن در مورد فارابي بسيار اندك نوشته، امّا از آنچه درباره ابن‌سينا، سهروردي و ملاصدرا گفته بنظر ميرسد بنحوي در تلاش براي شناختن بيشتر چهره فارابي است؛ او در يك بخش از تاريخ فلسفه اسلامي خود به معرفي فارابي پرداخته و او را متولد شهر فاراب در قرن هشتم ميلادي مي داند.

 استاد پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي تصريح كرد: فارابي بعنوان يك فيلسوف، آگاهانه بدنبال يك حكمت گمشده بوده است و تمام تلاش وي براي بازگرداندن اين حكمت به موطن اصلي خود است، زيرا او معتقد است فلسفه از اين ديار به بين النهرين و از آنجا به يونان رفته و در تلاش است اين حكمت را احياء كند.

 به گفته دكتر مجتهدي، فارابي نه يك يوناني زده است و نه يونان شناس، بلكه او فيلسوفي است كه در لايه هاي زيرين فلسفه يونان در پي يافتن حكمت ايراني است.

 نظام هستي‌شناسي فارابي

 دكتر منصور ايمانپور، دانشيار گروه فلسفه دانشگاه تربيت معلم آذربايجان، بعنوان اولين سخنران نشست دوم به سخنراني پرداخت و اظهار كرد: فارابي نخستين فيلسوف جهان اسلام است كه با تمركز بر محور وجود و قائل شدن به تركيب موجودات ممكن از وجود و ماهيت، هر موجود محقق را با حكم نخستين و جامع عقل به واجب و ممكن تقسيم و منحصر نمود و با تاكيد مستدل بر تركيب موجودات ممكن از وجود و ماهيت به امكان ذاتي اشياء ممكن انگشت نهاد.

 وي ادامه داد: فارابي با ابتناء فلسفه خود بر اساس واقعيت و بنيان مرصوصي بنام وجود و تقسيمات آن، بناي رفيع فلسفه اسلامي را تأسيس نمود و اين ميراث گرانقدر را بطور رايگان و بدون منت براي اهل فلسفه و معرفت به ارث و يادگار گذاشت.

 تبيين جايگاه هنرمند در فلسفه سياسي فارابي

 سخنران بعدي نشست دوم همايش، ناديا مفتوني، استاديار گروه فلسفه دانشگاه تهران؛ ابتدا مدينه فاضله فارابي را مشتمل بر پنج طبقه دانست كه طبقه اول حاكمان الهي (انبياء) و جانشينان بحق ايشان و طبقه دوم هنرمندان، خطيبان و مبلغان ديني مي‌باشند.

 وي در ادامه عنوان كرد: پيش از فارابي، افلاطون هنرمندان را از مدينه فاضله اخراج مي كرد و يا تحت مميزي شديد قرار ميداد، هر چند ارسطو موضع ميانه تري اتخاد كرد، امّا هرگز چنين موقعيتي به هنرمندان نبخشيد.

 به عقيده وي تخيل از چيستي هنر گرفته شده و هنرمند مدينه فاضله، سعادت و معارف عقلي را كه از منبع وحياني اخذ نموده، با شيوه‌هاي تخيّل و معادلهاي تجسمي به اذهان مردم انتقال مي دهد و اينكه در مدينه فارابي، هنرمندان در كنار خطبا جاي دارند، با توجه به ماهيت خطابه قابل تبيين است؛ زيرا خطيب نيز سعادت معقول و معارف عقلي را در بين مردم با روشهاي اقناعي، ترويج و تبليغ مي‌نمايد.

 زوال دولت در فلسفه سياست فارابي

 همايش «فارابي و تأسيس فلسفه اسلامي» عصر هفتم دي ماه با برگزاري ديگر سخنرانيها پيگيري شد. حجت‌الاسلام محسن مهاجرنيا، دبير انجمن‌هاي علمي حوزه علميه، ديگر سخنران اين نشست بود كه در ارائه مقاله خود گفت: به جرأت مي‌توان گفت در باب فلسفه سياسي فارابي يك تفكر كليشه‌اي وجود دارد كه سالها پيش از انقلاب اسلامي شروع شد و متأسفانه هنوز هم ادامه دارد و آن اينست كه فارابي در اين موضوع تحت تأثير فيلسوفان يونان است.

 وي افزود: در اين مدت افراد زيادي در باب فارابي قلم زدند و مبناي فكري‌شان اينست كه فارابي مقلد فلاسفه يونان است و در راستاي شارحان افلاطون و فلوطين محسوب مي‌شود، امّا شخصا معتقدم فارابي يك فيلسوف واقع گراست. مهاجرنيا در ارائه دليلي بر ادعاي خود اظهار كرد: مدينه فاضله‌اي كه فارابي طرح مي‌كند بسيار متفاوت از آرمان شهر افلاطون است، خود فارابي هم در آثارش به صراحت، تقليد را نكوهش كرده و مي‌گويد از كليات و انديشه فيلسوفان پيش از خود استفاده مي‌كند، امّا در تقليد باقي نمانده است.

 وي با تأكيد بر اينكه در حوزه سياست، فارابي از فيلسوفان كلاسيك فاصله مي‌گيرد، تصريح كرد: براي اولين بار، رضا داوري اردكاني تعبير موسس فلسفه اسلامي را به فارابي داد و بنده هم تعبير موسس فلسفه سياسي اسلام را در مورد فارابي بكار مي‌برم؛ اصولا تعبير مدينه فاضله يك اصطلاح اسلامي است. حجت‌الاسلام مهاجرنيا با بيان اينكه فارابي بر اساس عقول عشره، مدينه‌اي را بنا نهاد كه انسان كامل رياست آنرا بعهده دارد، اظهار داشت: بعد از رياست نبي بر مدينه فاضله، فارابي جانشيني بعد از وفات نبي را بگونه‌اي مطرح مي‌كند كه همان امامت تشيع است و مي‌گويد كسي رياست را به عهده مي‌گيرد كه همان رئيس اول است.

 فيض و چگونگي آن نزد فارابي و فلوطين

 غلامحسين احمدي آهنگر، استاديار گروه فلسفه و حكمت اسلامي دانشگاه تربيت معلم آذربايجان نيز در ارائه مقاله خود گفت: هدف اين مقاله مقايسه و تطبيق آراء فارابي با افلوطين است تا ضمن روشن شدن چگونگي پيدايش كثرت، نوآوريهاي فارابي نسبت به فلسفه نوافلاطوني آشكار شود.

 اين مدرس دانشگاه در ادامه اظهار داشت: مسئله فيض و چگونگي پيدايش كثرت در عالم هستي يكي از مسائلي است كه فارابي ضمن تأثيرپذيري از فلاسفه نوافلاطونيان، بدنبال آن بوده كه نظريه خاص خويش را هم عنوان كند.

 وي تصريح نمود: فارابي فيض را بر اساس دو اصل بنيادي علم الهي و قاعده الواحد بنيان گذارد، چنين تبيييني از طريق سلبي و تنزيهي در توصيف واحد حقيقي و تعالي آن نشأت مي‌گيرد؛ فارابي ضمن بيان تنزيهي از واجب‌الوجود، فيض را عملي عقلي و مبتني بر علم بالفعل واجب دانسته و از اينرو جريان صدور را امري ضروري و اجتناب‌ناپذير اعلام نمود.

 روش‌شناسي ارسطو و فارابي

 طاهره كمالي‌زاده، استاديار گروه فلسفه و حكمت اسلامي دانشگاه زنجان نيز در ارائه سخنراني خود بيان كرد: ارسطو بعنوان معلم اول و فارابي بعنوان معلم ثاني دو فيلسوف روشمند هستند، سيد حسين نصر، تبحر و ابتكار ارسطو و فارابي را در طبقه‌بندي و روش‌شناسي علوم، وجه تسميه آنها به معلم اول و ثاني دانسته است.

 وي در ادامه عنوان كرد: در تعيين رويكرد روش‌شناختي اين دو حكيم، ارسطو تقريباً مطالعه تاريخي دارد و فرآيند دو مرحله‌اي مطالعه تاريخ و توصيف تاريخي در آثار او ديده ميشود، اما فارابي فيلسوفي مسئله محور و ميراث‌دار فيلسوفان يوناني و شارحان اسكندراني است.

 اين مدرس دانشگاه با بيان اين مطلب كه فلسفه فارابي همچون هر نظام فكري، داراي اضلاع معرفتي گوناگوني چون روش، مسائل، زبان و تبيين است، گفت: روش فارابي در مقايسه با روش ارسطو و ساير فلاسفه پيش از وي، در ارائه تحليلها و تفسيرها، دقيق‌تر عمل كرده است.

 مطالعة رئيس اول و مؤلفه‌هاي امامت در تفكر شيعه

 سخنران بعدي اصغر سليمي‌زاده، عضو هيأت علمي دانشگاه وليعصر «عج» بود، كه در بيان مقاله خود گفت: فارابي با وجود اينكه در فلسفه سياسي خود تحت تأثير انديشه‌هاي افلاطوني، «مدينه فاضله» را عنوان كرد، از مؤلفه‌هاي امامت در تفكر شيعه نيز غافل نبوده است.

 وي با تأكيد بر اينكه فارابي انسان را موجودي اجتماعي مي‌دانست، اظهار كرد: فارابي بر اساس اصل فلسفي سلسله مراتب عقول عشره و اصل حادث و قديم، رئيس مدينه فاضله را كسي مي‌داند كه واسطه كسب فيوضات از عقل فعال باشد و رابطه انسان با خدا را از طريق عقل فعال و عقول عشره برقرار كند.

 اين محقق در ادامه سخنانش با تأكيد بر اينكه رئيس مدينه فاضله كسي است كه مردم را طبق آئين وحياني هدايت و رهبري كند، اظهار كرد: رئيس جامعه ديني فارابي كسي است كه زمام امور را در دست گرفته و مردم را در جهت تحقق يك جامعه آرماني مطابق آئين وحياني، هدايت و رهبري نمايد.

 طرح برهان صديقين در آراء فارابي و اوج و تعالي آن در كلام علامه طباطبائي

 بهزاد محمدي، عضو هيأت علمي دانشگاه بهبهان در ارائه مقاله خود به بيان برهان صديقين پرداخت و آنرا يكي از شريفترين و متين‌ترين براهين در اثبات وجود خداوند قلمداد كرد.

 محمدي در ادامه سخنانش اظهار كرد: در اين برهان به جاي آنكه مخلوقات، واسطه اثبات حضرت حق باشند، خود حقيقت وجود، دال بر وجود واجب تعالي است و هيچ ترديدي نيست كه اين برهان در ميان فلاسفه يونان ردپايي نداشته است؛ بعنوان مثال ارسطو از طريق قديم و ازلي و ابدي دانستن عالم و حركت داشتن آن، محرك اولي را به اثبات رساند.

 وي با اشاره به اينكه برهان صديقين از ابتكارات حكمت اسلامي است، تصريح كرد: فارابي بعنوان مؤسس فلسفه اسلامي، ايده اوليه اين برهان را به شكل ساده و البته نه با عنوان صديقين ارائه كرده است؛ او در كتاب فصوص الحكم در فص نوزده با عنوان راه نزولي رسيدن به خداوند، با الهام از آيه 53 سوره فصلت از طريق وجود محض، واجب الوجود را به اثبات مي‌رساند؛ فارابي از ادامه اين آيه، اثبات وجود خداوند را از خود وجود آغاز مي‌كند و در اين راه هم موفق مي‌شود.

 اين مدرس دانشگاه تأكيد كرد: بعد از فارابي، فلاسفه اسلامي، به خصوص ابن‌سينا اين افتخار را نصيب خود كردند و عنوان صديقين را بر اين برهان نهادند و آنرا پرورش دادند؛ بعد از ابن‌سينا، سهروردي، ملاصدرا، حكيم سبزواري و علامه طباطبائي به نوبه خود بر غناي برهان افزودند؛ علامه طباطبائي بر بلنداي اين برهان گام نهاد و با نظر به اصل واقعيت و ضرورت ازلي آن و بدون استمداد از مقدمات فلسفي، دقيق‌ترين و كامل‌ترين تقرير از برهان صديقين را ارائه كرد و با اين تقرير، برهان را به تعالي خود رساند.

 وي در پايان سخنانش گفت: آيت‌الله بهشتي در كتابي در شرح نمط چهارم اشارات ابن‌سينا مي‌نويسد: ابن‌سينا قطعاً در اين مباحث، متأثر از فارابي است، و حتي عبدالرحمان بدوي هم در آثارش به اين موضوع اشاره دارد.

 طبقه‌بندي علوم رياضي و طبيعي نزد فارابي

 رضا محمدي‌نسب، كارشناس ارشد پژوهشكده علم دانشگاه تهران، بعنوان آخرين سخنران اين همايش، ضمن استخراج آراي فارابي در مورد طبقه‌بندي علوم، به طرح ديدگاه وي در باب علوم رياضي و طبيعي بطور اخص پرداخت.

 وي افزود: با توجه به اهميت طبقه‌بندي علوم در تاريخ علم، جايگاه علوم رياضي و طبيعي در زمان فارابي مشخص گرديده و ميزان تأثيرپذيري او از انديشه‌هاي يوناني بخصوص انديشه‌هاي افلاطون و ارسطو تعيين مي‌شود.

 اين محقق در ادامه سخنانش تصريح كرد: فارابي علوم را به دو بخش نظري و عملي تقسيم مي‌كند و رياضيات را بعنوان مدخل دانش نظري معرفي مي‌كند كه با انواع كميت‌پذيري سر و كار دارد؛ او علوم رياضي را هفت دسته ميداند كه تعاريف و جزئيات هر يك از آنها نشاندهنده وضع رياضي در آن زمان مي‌باشد.

 محمدي‌نسب با اشاره به توصيه فارابي براي داشتن نظامي عالي و استوار در انديشه كه بايد از اعداد شروع گردد، اظهار داشت: فارابي با اين اعتقاد سپس به اشكال و مناظره و بعد به موسيقي و مكانيك ميپردازد و معتقد است علوم طبيعي نيز بايد در پايان مطالعه شوند.

 وي در پايان سخنانش تصريح نمود: نكته‌اي كه براي تاريخ علم اهميت دارد، ذكر كلمه جبر بعنوان يكي از شاخه‌هاي علم حيل فارابي براي علم احكام نجوم است.

 فارابي در علوم طبيعي پيرو ارسطو بوده و آنرا به هشت بخش تقسيم مي‌كند.

 

   انتهاي پيام

 

 

 

     صفحه بعدي            بازگشت به صفحه اصلي             صفحه قبلي