ـ يكي از نيازهاي هرجامعه، بنيادهاي فكري آن است و با گذشتن از مسائل سطحي، تأثير مستقيم و عميقي بر همه ابعاد جامعه ميگذارد و در تك تك بخشها رسوخ ميكند. زماني كه در بنيادهاي فكري ضعف باشد، جامعه آسيبپذير ميشود، در حالي كه جامعهاي ميتواند طرحهاي خوبي دهد كه مباني را خوب فهميده باشد.لذا جامعه ما در ميان كشورهاي اسلامي نسبت به مسائل فلسفي جلوتر است و ضرورت دارد دولتمردان به اين آمادگي و استعداد خود توجه كنند، چرا كه كشورهاي عربي و ديگر كشورها به ايران به عنوان مركز تفكر و انديشه نگاه عميق و جدّي دارند و بايد تلاش كنيم تا اين نگاه را در كل كشور گسترش دهيم و اصحاب فلسفه را دور هم جمع كنيم تا به بررسي چگونگي گسترش تفكر فلسفي در جامعه و به تجزيه و تحليل مباني ديدگاههاي سياسي، اجتماعي و اقتصادي بپردازيم.
ـ متأسفانه در جامعه ما، فلاسفه وقت تبادلنظر با هم ندارند و افرادي كه اين دغدغه را دارند، با توجه به آگاهي از نقش مهم فلاسفه ايراني، در نشستهاي خانه حكمت و فلسفه دور هم جمع ميشوند و همديگر را خوب مييابند و از نگرشها و فعاليتهاي يكديگر و همچنين از اتفاقات و اطلاعات جهاني مطلع ميشوند و ضرورت ندارد در مسائل، همديگر را قانع كنند، بلكه در پيتبادل انديشه با ساير حوزههاي فلسفي در جامعه بينالمللي ميباشند.
همچنين در پيبرقراري ارتباط با معضلات جامعه هستند تا در فعاليتهاي فكري و اجرايي آن نفوذ كنند. لذا سرمايه اصلي مملكت در زمينه فلسفه، نيروي انساني است و هيچ چيز جايگزين نيروي انساني موجود، در اين موضوع نخواهد بود. كاركرد خانه حكمت و فلسفه همين باشد كه سعي كنيم جامعه ما حداكثر استفاده از اين منابع انساني را ببرد كه ارزشش از منابع طبيعي هم بيشتر است. براي همين ما بايد از اين ذخاير به خوبي محافظت و پشتيباني كنيم.
ـ از طرفي اهال فلسفه هستند كه با شركت در نشستهاي ماهانه خانه حكمت و فلسفه، با قابليتهاي يكديگر بيشتر آشنا ميشوند و كارهاي مشتركي را در اين فضاي صميمي پديد ميآورند و از طرف ديگر مسئولين دولتي جامعه هستند كه بايد آگاه باشند تا جايگاه انديشه و شخصيت فيلسوف ايراني اسلامي در كل كشور، ارزش واقعي خود را حفظ كند. انديشمند شدن، جزء الگوها و ايدهآل نسل جديد نيست و آنچه بايد مهم باشد اين است كه به هر نحوي كه امكان دارد براي اين افراد امكانات متناسبي در نظر بگيريم، چنانكه با تجليل از آنها نقش انديشه تجليل ميشود و علاقمندي در فضاي اجتماعي ايجاد ميگردد.
ـ دولت در فضاي كنوني بايد به هر نحوي كه ميتواند انديشه را در جامعه ما ارزشمند كند؛ ولي بلافاصله دچار جوسازي نشود. اگر ذخائر فلسفي را از كشور ما بگيرند، دچار سطحينگري و ضعف در بنيادهاي فكري ميشود و بايد اهميت اين مسئله را درك كند، به جامعه آگاهي دهد و آن را به سمتي سوق دهد كه انديشيدن براي ايراني يك ارزش به حساب آيد و آرزوي جوان ما اين باشد كه شخصيت علمي و فكري شود. دولت بايد حسابي كمك كند؛ اگر تجليل از انديشمندان الگو شود و استادان فلسفه باعث افتخار و مباحات باشند، ايجادعلاقه ميكند و حلقههاي فكري تشكيل ميشود و در عين حال نفس انديشه نيز تجليل شده است.
ـ
جالب است بدانيد بيشتر مسئولين كشور از اهالي فلسفه هستند، ولي به عنوان يك شخصيت حقوقي تا به حال حضور نداشتهاند، بلكه بيشتر محفل علمي بوده است و شركت آنها اين مزيت را دارد كه ديدگاهها را عوض كند و به دنبال پيدا كردن راهكارهايي باشيم، ولي در آينده چنين تصميمي را داريم كه به عنوان شخصيت حقوقي با دولت مذاكره كنيم
.
ـ
بسياري از فيلسوفان آراء و انديشهها و يافتههايي دارند كه تا بحال نتوانستهاند آنها را جايي منعكس كنند، به عنوان مثال، استاد فلسفه نبايد دغدغه چاپ كتاب داشته باشد و امروز خانه حكمت پشتيبان آنها است
.
ما بايد از اين ذخاير به لحاظ زندگي جسماني محافظت كنيم و مراقتبهاي پزشكي و بهداشتي به عمل آوريم. متأسفانه با فقدان يكي از اين استادان، هيچ چيزي نميتواند جاي آنها را جبران كند و تا به حال به اين امر توجه كمي شده است. كسي كه دغدغهاش حضور انديشه ايراني در جامعه بينالمللي است، نبايد دغدغههاي مالي داشته باشد و تلاش خانه حكمت آن است كه استادان، تمام دغدغه خود را انديشهشان بدانند و در مورد تمام مشكلات جامعه جهاني از جمله محيطزيست، سطحي نگري، پوچنگري، نسبينگري، اضمحلال اخلاقي و متلاشي شدن بنيادهاي فكري صاحبنظر و در شرايط متفاوت سياسي و اجتماعي دنيا مشاركت و دخالت داشته باشند. اگر 180 روشنفكر دنيا جمع ميشوند به رئيس جمهور ما نامه مي دهند، خانه حكمت و فلسفه هم بتواند به عنوان يك مجمع فلسفي كه علاوه بر شخصيت حقيقي، شخصيت حقوقي هم دارد، در مورد دغدغههاي جامعه بينالمللي موضع خود را اعلام نمايد
|