×
امروز چهارشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴ شمسی
  • شناسنامه مقاله

مولف :
هرمان لندولت
زبان :
فارسی

فهم هانرى کربن از ملاصدرا

سایز متن

فهم هانرى كربن از ملاصدرا

 

هرمان لندولت *

كار علمى فيلسوف – شرقشناس بزرگ فرانسوى، هانرى كربن (1930 – 1978)، خود آفرينشى فلسفى است; آفرينشى بيمانند از انديشه و هنر كه بايد آن را نه جزء بجزء، بلكه بعنوان يك كل ارزيابى كرد. در اين مقاله ما كار علمى كربن را با تاكيد بر سهم وى در مطالعه ملاصدرا و فلسفه او مطرح مى كنيم.(1)

اينجا اين رويكرد گزينشى موجه تر بنظر مى رسد; زيرا باعتقاد نگارنده، تفكر اصيل ملاصدرا در برداشت كربن از فرهنگ ايرانى و فلسفه اسلامى و در واقع، در تفكر فلسفى خود وى جايگاهى ويژه دارد. وانگهى، با وجود آنكه كربن بعنوان شارح آراء شخصيتهاى برجسته اى مانند ابن سينا، سهروردى (شيخ اشراق)، ابن عربى و در كل بسبب مطالعاتش در زمينه عرفان، تشيع و تصوف ايرانى مشهوراست، كار وسيع او در اين زمينه مستلزم اصلاحاتى است; زيرا از نوشته هاى او در باره ملاصدرا و فلسفه اسلامى متأخر فقط بخش كوچكى به انگليسى ترجمه شده است. كتابى در 1358 درتهران منتشرشد و مدعى آن بود كه ترجمه فارسى مطالعاتى است كه چندشرقشناس، ازجمله هانرى كربن انجام داده اند. متأسفانه كربن دراين كتاب بدرستى شناسانده نشده است و مانمى توانيم اين كربن غيرواقعى را در بررسيهاى كنونى مطمح نظر قرار دهيم.(2)

بنابرين، جستارمان را اينگونه آغاز مى كنيم كه هانرى كربن واقعى دست كم سه تحقيق در باره ملاصدرا انجام داده است.

نخست: او ويرايشى انتقادى از متن عربى كتاب المشاعر – مهمترين رساله صدرا در مورد نظريه ويژه او يعنى «اصالت وجود» – بهمراه ترجمه فارسى و شرح آن بقلم بديع الملك ميرزاعمادالدوله، بدست داده است. اين كتاب در 1964 بعنوان جلد دهم گنجينه نوشته هاى ايرانى منتشر شد. (اين گنجينه سلسله متون و مطالعاتى است كه خود كربن در 1949 آن را رسماً آغاز و تا 1975 سرپرستى كرد.) بروش آن مجموعه، اين كتاب نيز شامل ترجمه و تفسير كامل متن اصلى بزبان فرانسه و مقدمه مفصل فلسفى و حاوى زندگينامه و كتابنامه است. در اين مقدمه، كربن اهميت مابعدالطبيعه «انقلابى» صدرا در زمينه «وجود» را توضيح مى دهد و در عين حال برغم تشابهات ظاهرى بين اين انقلاب و انقلابى كه با نام مارتين هايدگر در غرب گره خورده است، به تفاوت بنيادى بين آنها اشاره مى كند. با توجه به اشتغال كربن به فلسفه هايدگرى در مراحل نخستين كارش به اين نكته باز خواهيم گشت.

دوم اينكه: آنچه در وهله نخست توجه كربن را به ملاصدرا، يعنى به تعليقات او بر حكمة الاشراق سهروردى جلب كرد، علاقه و مطالعه ديرينه كربن در باره سهروردى (شيخ اشراق) بود. كربن بسرعت اهميت اين تعليقات بسيار جالب توجه اما دشوار را دريافت. در اين تعليقات، ملاصدرا موضع خود را بطريقى خاص در برابر سهروردى مطرح مى كند – گرايشى مركب از تحسين فراوان در برابر شيخ اشراق و انتقاد شديد از وى – از اينرو، كربن هم بر فهم درست متن اصلى سهروردى و شرح كلاسيك قطب الدين شيرازى همت گمارد و هم براى درك صحيح تعليقات ملاصدرا سخت كوشيد و قسمتهاى عمده اى از هر سه اثر را بفرانسه ترجمه كرد. اين ترجمه عظيم كه سراسر زندگى تحقيقاتى او را در بر گرفت، بقلم كريستين ژامبت [1] ويرايش و پس از مرگ كربن با عنوان حكمت شرقى منتشر شد.(3)

در عنوان اين كتاب، كلمه Sagesse (حكمت) كه شايد تا حدى قديم است، بعمد و براى جلوگيرى از بدفهميهاى مكرر كه درباره كلمه مرجّح خود كربن، يعنى Theosophie روى داد، بكار رفته بود; هرچند كربن، خود كاملا روشن كرده بود كه اين كلمه را فقط به اين جهت بكار برده است، كه بطور تحت اللفظى مطابق با حكمت الهى و بمعناى نوع خاصى از تفكر است كه در عين حال، هم عقلى و هم الهامى است.(4)

سومين رويكرد مهم كربن به ملاصدرا، به علاقه علمى و گرايش شخصى وى به تشيع، بويژه معادشناسى شيعه بر مبناى سنت نبوى ارتباط دارد. كربن در حكمة العرشية و شرح ملاصدرا بر كتاب معروف حديث شيعه محمدبن يعقوب كلينى، يعنى شرح اصول كافى، مباحث فراوانى يافت كه اين جنبه از تفكرملاصدرا را منعكس مى كند. ازنظركربن، شايداين جنبه مهمترين جنبه بود; زيرا او رابرخلاف ديگرمفسران غربى وچند مفسرشرقى بدانجا رساندكه ملاصدرا را انديشمند بينظيرى بداند كه فلسفه او را مى توان با آنچه خود كربن «فلسفه نبوى» خوانده است، سنجيد.

اين فلسفه از «مشكات النبوه» الهام مى گيرد كه بيانگر نوعى دسترسى مستقيم به معرفت درست قرآنى است; روشى كه آن را «صراط مستقيم» مى نامند. اين صراط بتعبير كربن، هم از ظاهرگرايى دين فقهى و هم عقلگرايى مورد انكار آن، به يك اندازه فاصله دارد و در زبان سنتى رايج از زمان فيلسوفان اسكندرانى، بخوبى مى توانيم آن را «طريق شاهانه»[2] بخوانيم. تحليل كربن از اين «فلسفه نبوى» نخستين بار با عنوان سخنرانى اِرانوس [3] كه در 1962 ايراد شد، انتشار يافت. او بعدها آن را بسط داد و همراه با چند مقاله ديگر در باره ساير جنبه هاى انديشه ملاصدرا، در كتاب بزرگ خود اسلام ايرانى [4]

انتشارات
نشریات
مقالات
اخبـار
انجمن ها
ارتباط با ریاست