ـ خانم حسيني! به عنوان اولين سؤال
بفرمائيد «فلسفه و كودك» در بنياد حكمت اسلامي صدرا از چه سالي شروع بكار كرده است؟
سالها پيش از اين (حدود چهل و اندي سال پيش) رياست محترم بنياد، خود با دغدغهاي كه
در جهت رشد تفكر دانشآموزان داشتند اين روش را با شاگردان خود به كار برده بودند و
تجربياتي نيز داشتند. اما كار گروه «فلسفه و كودك» بنياد به طور رسمي حدود ده تا
دوازده سال است كه شروع شده و بسيار موفق نيز بوده است.
ـ به نظر شما اصولاً درست است كه فلسفه
را به كودكان بياموزيم؟
در جواب اين سؤال بايد بگويم اگر منظور آموختن آراء و نظريات فلاسفه به كودكان است،
جواب منفي است. چون براي كودكان دبستاني بسيار زود است كه با نظريات فلسفي و تاريخ
فلسفه درگير شوند، اما اگر منظور، آموختن فلسفيدن و تفكر كردن در مسائل است، بنظر
ما نه تنها در دبستان اين كار زود نميباشد بكله بايد اين كار را از سالها قبل شروع
نموده، به رشد تفكر در او كمك كرد و اين همان حكيمپروري است كه بزرگان ما به آن
اشاره كردهاند.
ـ با توجه به مقدمهاي كه فرموديد، پس
مراد از فلسفهاي كه در «فلسفه و كودك» مطرح است چيست؟
مراد و منظور از فلسفه، آموختن روش تفكر، تأمل و سؤال و پاسخ و باصطلاح همان
فلسفيدن و تفكر و تعمق كردن در مفاهيم و موضوعات است. مفاهيم و موضوعات فلسفي
ميتواند فرصت خوبي براي بحث، گفتگو و تفكر باشد و در نهايت ارتقاي تفكر ايجاد كند.
فلسفه در اين كاربرد، نه دانش بلكه مهارت است. مهارت تفكر منطقي، تحليلي، اثربخش،
نقاد و خلاق.
ـ از پيشينة تاريخي «فلسفه و كودك» در
كشورمان بگوييد.
همانطور كه ميدانيد روش اجتهادي درس خواندن و مباحثه، در فرهنگ ايرانيان خصوصاً در
حوزههاي علميه قدمتي تاريخي دارد. شايد اين روش براي غربيان جديد است، اما براي ما
پديده جديدي نيست. كمااينكه اساتيد و معلمين بسياري در گوشه و كنار اين كشور در
سالهاي دور و نزديك با اين روش به دانشآموزان درس داده و ميدهند.
ـ مسئول گروه «فلسفه و كودك» دربارة
اهداف فلسفه و كودك اضافه كرد.
مهمترين و متمايزترين هدفي كه براي طرح فلسفه و كودك ميتوان بيان كرد، رشد
عقلانيت، منطق و ارتقاي سطح تفكر، خصوصاً تفكر نقاد و خلاق در كودكان با استفاده از
مفاهيم فلسفي و اخلاقي است. با اجراي كلاسهاي كاوش جمعي، دانشآموزان ياد ميگيرند
كه بهتر و دقيقتر فكر كنند و به استدلالها توجه نمايند. آنها سخنان و افكار
ديگران را محترم شمرده و مورد نقد و تحليل قرار ميدهند و دربارة آنها بطور منطقي
قضاوت ميكنند.
ـ پس به اين ترتيب فلسفيدن به اين معنا،
صرفاً يك فعاليت منطقي است.
خير؛ «فلسفه و كودك» تنها يك فعاليت عقلاني منطقي نيست، بلكه مواجهة خاص با پيرامون
است كه مزايا و فوايد جانبي بسيار متنوعي دارد. از مهمترين و شاخصترين آنها رشد
اعتماد به نفس و خودباوري در كودكان است كه اين مسئله را بالعينه مشاهده نمودهايم
و آمارهايي داريم كه بيانگر اين مسئله است. از ديگر فوايد آن، توجه كودكان به دليل
و استدلال در سخنان و گفتگوهاي خود چه در خانه و چه در محيط دوستان است. رشد تعاون
و همكاري در محيطهاي دوستانه، ارتقاي سطح قضاوت و داوري، كشف استعدادها و نيروهاي
دروني كودك، رشد احساس مسئوليت پذيري و ارتقاي سطح دروس ديگر در مدرسه، از ديگر
فوايد اين برنامه است.
ـ چه گروه سني را شامل ميشود؟
به نظر كارشناسان و متخصصين از زمانيكه كودك شروع به زبانآموزي ميكند ميتوان با
او كار فلسفي كرد ولي در برنامه فلسفه و كودك به علت تاكيد بر محتواي داستان، سن 9
سالگي براي شروع مدنظر است. زيرا در اين سن، كودك خواندن و نوشتن را آموخته و تسلط
نسبي به خواندن داستان دارد. اما اگر بخواهيم از ابزارهاي ديگر همچون بازي، نقادي و
انيميشن براي رشد فكري كودكان استفاده كنيم، آنها از سنين پايينتر حتي مهد كودك
نيز ميتوانند مورد آموزشهاي فلسفي ـ اخلاقي قرار گيرند.
ـ به نظر شما جاي خالي اين رشته در چه
سنيني بيشتر احساس ميشود؟
جاي خالي اين رشته در تمام مراحل سني كودكان احساس ميشود اما بنظر من در دبيرستان
مشخصتر است. اگر اين برنامه در تمام مقاطع تحصيلي اجرا شود بسياري از معضلات مبتلا
به آموزش و پرورش بويژه در دبيرستانها مرتفع خواهد شد. دانشآموزي كه كاري را بدون
دليل انجام نميدهد و قبل از انجام هر كار، خوب در آن تعمق و تفحص ميكند، از
اشتباه و خطا و حتي انحراف مصون خواهد ماند و پيشرفت بيشتري خواهد كرد.
ـ گمان ميكنيد فلسفه و كودك ميتواند
به فهم بيشتر دروس در مدارس كمك كند؟
بله؛ تجربه نشان داده است كه اين برنامه علاوه بر رشد ابعاد مختلف ذهني و فكري
كودك، در رشد و پيشرفت آموزش دروس ديگر نيز تاثير داشته و انگيزه تلاش در دروس ديگر
را نيز افزايش داده است.
ـ راستي اين «فلسفه و كودك» با «فلسفه
براي كودكان» كه در غرب متداول است چه تفاوتي دارد؟
فلسفه براي كودكان كه مدتي است در غرب رواج يافته بر مبناي فكري و فلسفي غرب استوار
است. آنچه كه در اين سالها در نتيجه مطالعات منابع فلسفه براي كودكان دستگير من شد
اين بود كه آنان در پي اشاعه تفكر منحرف غربي از جمله اصل نسبيت اخلاق ميباشند و
اين در بيشتر متون داستاني و غيرداستاني آنها مشهود است. فلسفه براي كودكان (P4C)
كه توسط استاد يهودي متيو ليپمن پايهگذاري شده است تا حدود زيادي با فرهنگ ملي و
مذهبي ما مغايرت دارد و بعقيده من قابل طرح و اجرا در محيط و كشور ما نميباشد. با
اينكه نظاممند بودن كارهاي ليپمن و دقت نظر وي در طراحي فعاليتها و طرح بحثها در
كلاس قابل تحسين است و در كارهاي وي هماهنگي خاصي با سنين مختلف دانشآموزان بچشم
ميخورد ولي كودكان ايراني با پشتوانة فلسفي قوي و فرهنگ و تمدن چند هزار ساله
ايراني و اسلامي نياز به برنامههايي بهتر، قويتر و مطابق با نيازها و سلايق خود
دارند كه اين انتظار را برنامه
P4C برآورده نميسازد. من لازم
ميدانم در همين جا در مورد فعاليتهايي كه جسته و گريخته توسط افرادي ناكارآمد در
اطراف كشور در اجراي P4C
در مدارس با محتواي غربي انجام ميشود و متاسفانه هزينههايي را نيز براي والدين
دربرداشته است اعلام خطر كنم. اين كار ممكن است آسيبهايي جبرانناپذير بر فكر و
روح كودكان بر جاي بگذارد.
ـ يعني برنامه شما ميتواند فرزندان ما
را در اين رابطه اغناء كند؟
البته در طراحي برنامه «فلسفه و كودك» به اين نيازها و علايق توجه نمودهايم و اين
مسأله مهم را چه در برنامه تربيت مربي و چه در تهيه محتواي داستاني و غيرداستاني
مدنظر داشتهايم.
ـ با اين توضيح محتوايي كه شما استفاده
ميكنيد با محتواي غربي آن چه تفاوتي دارد؟
محتواي «فلسفه و كودك» ماهيتاً با محتواي روش معروف به «فلسفه براي كودك» متفاوت
است. ما سعي كردهايم از داستانهاي نهفته در متون كهن ادبي و درسي استفاده كنيم و
با بازنويسي و سادهنويسي، آنها را تبديل به داستان فكري نماييم تا قابل استفاده در
كلاسها باشد. داستانهاي اين متون كهن داراي عمق و ژرفاي فلسفي، عرفاني و اخلاقي
خوبي است و با روحيات كودكان ما نيز سازگار است و به قول معروف به دل آنها
مينشيند، علاوه بر آن داراي راز و رمزها و نكات خاصي است كه براي درك آنها نياز به
تفكر و تعمق است و كودك را وادار به انديشيدن ميكند. علاوه بر اينها ما از
داستاننويسان معاصر نيز براي تهيه داستانهاي فكري ياري خواستهايم كه تا اندازهاي
نيز جواب دريافت كردهايم ولي متاسفانه آنچه كه در ادبيات كودك ما در كشور بصورت
فاجعه در حال اتفاق است كمبود فكر و انديشه و توليد علم در نويسندگان كودك است.
متاسفانه بازار ترجمه داغ است و بازار توليد داستانهاي فكري كساد، كه اميدواريم در
آينده سامان پيدا كند.
ـ وجه تسميه بنياد به «فلسفه و كودك»
چيست؟
درك تفاوت در مباني فلسفي و اعتقادي ما با غربيان، ما را بر آن داشت كه در نامگذاري
نيز دقت نظر داشته باشيم و تفاوت در هدفها، محتواها و روشهاي ما با
P4C
نيز مزيد بر علت، باعث شد با تغيير نام، تغيير در مباني و هدفها را نيز به اطلاع
جهان برسانيم. ما كلمة «و» را كه بمعني معيّت و همراهي است برگزيدهايم چرا كه
اعتقاد داريم كودكان فطرتاً فيلسوفند و با فلسفه متولد ميشوند و كودك از بدو تولد
با فلسفه دو يار جدانشدنياند كه بعدها در اثر تربيتهاي سوء، فاصلهاي ميان آنان
ايجاد ميشود. ما با انتخاب «و» ميان «فلسفه و كودك»، اين فاصله را از ميان
برداشتهايم و او را به فطرت الهي خود متوجه ميسازيم.
ـ از اينهمه همت و تلاش به وجد ميآيم و
ميپرسم: براي آينده چه برنامهاي داريد؟
ما به آينده بسيار خوشبين و اميدوار هستيم. طرحهاي آزمايشي «فلسفه و كودك» نتايج
بسيار مثبتي را پيش روي ما نهاده است و اميدواريم با تلاش همكاران در گروه فلسفه و
كودك بنياد و با همكاريهاي دلسوزانه مسئولين آموزش و پروش كشور بتوانيم اين طرح را
براي همه دانشآموزان ايراني اجرا كنيم.
ـ اميدوارم!
ميتوانيد بطور اختصار، روش كار معلم را
در يك كلاس «فلسفه و كودك» توضيح دهيد؟
بله؛ اولين اصل، اختياري بودن حضور در اين كلاسها و آزادي است كه بسيار مهم است.
نكته بعدي طرز نشستن بچهها و مربي است كه حتماً بايد بصورت دايره يا دايرة باز
باشد. نقش مربي «فلسفه و كودك»، نقش تسهيلگر و هدايتگر بحث است و بايد عضوي از
جامعة پژوهشگر باشد. معلم در جلسات اول از بچههاي ميخواهد كه خود، آداب بحث را
تعيين كنند. آدابي كه با توجه به آن بتوان يك بحث و گفتگوي خوب داشت. در جلسات بعد
تنها در مواردي كه آداب بحث رعايت نشد گوشزد ميشود. سپس داستان توسط بچهها خوانده
شده و به آنها فرصت داده ميشود تا در مورد داستان فكر كنند و سپس از آنها پرسيده
ميشود كه از داستان چه فهميدهاند يا چه سؤالي راجع به آن دارند و بعد مربي نظرات
و سؤالات بچهها را با ذكر نام آنها بر روي تخته مينويسد و از ميان آنها يك موضوع
به انتخاب بچهها براي بحث برگزيده ميشود. به اين ترتيب بحث و گفتگو راجع به موضع
درخواستي در ميان بچهها در ميگيرد و معلم در اين ميان سعي ميكند بحث را هدايت و
روند بحث را به اين ترتيب كنترل نمايد. اين كار ريزهكاريها و ظرافتهاي خاصي دارد
كه معلم قبلاً درباره آنها تعليم ديده است.
ـ متون اصلي اين كار در چه زمينهاي است
صرفاً داستان است؟
خير؛ داستان يكي از ابزارهاي اين
كار است ولي شايد يكي از بهترين آنها نيز باشد؛ چرا كه داستان سهلالوصول است و
كودك را به دنياي تخيل كه مقدمه تفكر و خلاقيت است سوق ميدهد و او را ناخودآگاه
وارد فرايند و جريان تفكر ميكند. علاوه بر اين جذابيت داستان براي كودكان بسيار
زياد است و براي معلمين نيز استفاده از آن راحتتر از ابزارهاي ديگر است. ولي
پرواضح است كه از ديگر وسايل مانند شعر، موسيقي، خبر و خاطره، يك شيء، بازي،
انيميشن، فيلم، عكس و ساير چيزها نيز ميتوان براي طرح بحث در جلسات كاوش جمعي
كودكان استفاده كرد.
ـ در داستانهاي فكري كه خوانده ميشود
چه محورهايي مدنظر هستند؟
هر داستان فكري داراي يك مفهوم اصلي و چندين مفهوم ديگر است كه بچهها به تناسب
بحثها آنها را كشف كرده و راجع به آنها به بحث مينشينند و در خلال گفتگوها به
مهارتهاي جديدي دست پيدا ميكنند. اين مفاهيم اكثراً مفاهيم اخلاقي هستند كه با سن
كودكان و درك آنها تناسب دارد و به صورتي ساده و قابل فهم و در قالب داستان عرضه
ميشود.
ـ اينطور كه من متوجه شدم، بچهها بدون
هيچ محدوديتي آزاد هستند هر سؤالي دارند بپرسند آيا اين سؤالات زياد و مكرر ذهن
بچهها را خسته نميكند؟
از آنجا كه اين سؤالات از ذهن خود بچهها بر ميخيزد نه تنها خسته كننده نيست بلكه
شوق و علاقهاي كه اين بحثها و سؤالات در كلاس ايجاد ميكند باعث ميشود گذشت زمان
را حس نكنند و با علاقه به گفتگوها ادامه دهند. بچهها از اينكه در اين كلاسها
ميتوانند آزادانه نظرات خود را بيان كنند لذت ميبرند.
ـ كودكان با اين روش چه مهارتهايي را
كسب ميكنند؟
در اين برنامه، بچهها در سه دسته از مهارتها رشد ميكنند. مهارتهاي ذهني، مهارتهاي
گفتاري و كلامي و مهارتهاي عملي، خصوصاً مهارتهايي كه در جمع ظهور مييابد و آداب
كار جمعي و پژوهش گروهي است. مهارتهاي ذهني مانند درككردن، استنباط كردن، مقايسه
كردن، تشخيص دادن و ... و مهارتهاي كلامي مانند استدلال، بيان نظر و ايده، اصلاح
كلام و ... و مهارتهاي عملي مانند همكاري و تعامل، احترام و رعايت ادب در بحثها و
...
ـ خانم حسيني! وقتش نرسيده به دانش مردم
دربارة اين طرح بيفزائيد؟
البته، ما براي انعكاس فعاليتهاي بنياد در اين باب اقداماتي را انجام دادهايم كه
از جملة آنها برگزاري كارگاه فلسفه و كودك در همايش سال 83 و 86 است، انتشار
ويژهنامه «كودك، تفكر و خلاقيت»، راهاندازي سايت
pac.org.ir
(سايت فلسفه و كودك)، ارتباط با خبرگزاريها و خبر رساني به آنها، چاپ بروشور و
پوستر فلسفه و كودك و ... غيره نيز از فعاليتهاي ديگر بنياد در اين باب است.
ـ تا به حال كارهاي اجرايي هم داشتهايد؟
بله؛ در طول سالهاي گذشته صدها ساعت طرح آزمايشي بصورت كارگاههاي 10 الي 13 نفره از
دانشآموزان دبستان و دبيرستان داشتهايم و داستانهاي فكري مختلف با مفاهيم گوناگون
را در كلاسها اجرا كردهايم كه نتايج ارزيابي آنها نيز در پروندهها موجود است.
ـ مقامات مسئول در رابطه با اجراي اين
طرح چه نظري دارند؟
ما با مقامات آموزش و پرورش از سطح وزير و معاونين تا كارشناسان، جلسات متعدد و
گفتگوهاي بسياري داشتهايم كه ثمربخش نيز بوده است و نتيجه آن شوراي علمي راهبردي
است كه با همكاري آموزش و پرورش در بنياد تشكيل ميشود و نتايج مطلوبي را بهمراه
داشته است. علاوه بر آن رياست بنياد نيز جلساتي را با رهبر معظم انقلاب اسلامي
داشتهاند كه ايشان بارها بر ضرورت اين برنامه تاكيد كرده و پيشنهادهاي گرانبهايي
نيز فرمودهاند.
ـ در حال حاضر تا كجا پيش رفتهايد؟
بنياد صدرا بمنظور همگاني كردن اين روش در همه مدارس، طرحي را تهيه و تقديم وزارت
آموزش و پرورش كرده است كه مورد تاييد و تصويب نيز قرار گرفته و در حال حاضر به
دنبال اجرايي كردن اين طرح در مدارس هستيم كه به ياري خدا و مساعدت مسئولين به ثمر
خواهد نشست.
ـ به عنوان آخرين سؤال بفرمائيد چه
دشواريها و موانعي بر سر راهتان وجود دارد؟
اصولاً كارهاي جديد و طرحهاي نو با موانع بسياري روبروست كه بايد با سعة صدر،
ابتكار و خلاقيت آنها را برطرف نمود. برنامه فلسفه و كودك نيز از اين قانون مستثني
نميباشد اين برنامه نياز به آموزش معلمين و اوليا دارد و هزينه براست. علاوه بر آن
فعاليتهاي غيربومي، سطحي و موازي كه توسط برخي عملكرد هاي غيرمتخصصانه صورت ميپذيرد
ميتواند نتايج نامطلوبي به بار بياورد و باعث تخريب اذهان و در نتيجه عدم اعتماد
به نتايج طرح جامع «فلسفه و كودك» شود.
عليرغم اهميت موضوع «فلسفه و كودك» در دنيا، متأسفانه
هنوز هم اين روش در كشور ما بطور كامل رواج نيافته است. به اميد روزي كه اين طرح به
دست متوليان اصلي خود در جامعه پياده شود.