درآمدي بر حكمت و تربيت جوان
آيت الله سيد محمد خامنهاي، رئيس بنياد
حکمت اسلامي صدرا در مقدمة اين همايش كه با عنوان «تربيت فلسفي جوان امروز» مطرح
شد، اظهار داشتند:
فلسفه بايد در خدمت جواناني باشد که
بدون راهنما راه دراز و دشواري را
ميپيمايند. تربيت فلسفي جوانان بايد به گونهاي باشد تا آنها را به جايي برساند كه
استعدادهاي آنها شكوفا شود و اين تربيت فلسفي، نه صرفاً به معناي افتادن در مسائل
پيچيده فكري، بلکه به معناي همسويي با حقيقت و جمع کردن حقايق عالم در وجود آدمي
است.
ايشان در ادامه به اهميت نقش جوان
پرداخته و گفتند: در قرآن هم شاهد اين تربيت فلسفي جوان هستيم: در سورة لقمان،
اين حكيم الهي بمثابه يک فيلسوف به پسرش (جوان آنروز) آموزش ميدهد و اين آموزش در
وهلة اول آموزش نظري است. دو نکته در اين آموزه ها مورد تأکيد قرار گرفته است:
احسان به والدين و ظلم نکردن به خود، يعني برخلاف قواعد قرآني و انساني رفتار
نکردن.
ايشان در ادامه فرمايشات خود گفتند:
جهان هستي سه لايه دارد: عالم محسوسات، عالم مثال و عالم عقول، اين تقسيم بندي سه
گانه در انسان هم وجود دارد. جوان با گذار از كودكي از لايه محسوسات خود فرا مي رود
و به عالم خيال مي رسد، اما براي رسيدن به عقل نياز به مربي و فلسفه دارد. فلسفه و
حکيم مدبر، مسئول تربيت انسان و جوان هستند، چرا که جوان با استعدادها و انعطاف
بالاي خود نياز به تربيت دارد.
اهميت تربيت آدمي از آن روست که انسان
روي يک جامعه و يک نسل اثر ميگذارد و مثل حيوان نيست که اگر طبق قواعد طبيعي و
خدايي اش عمل نکند، نهايتاً به ضرر چند حيوان کوچکتر اطرافش تمام شود، بلكه يك
انسان با عملكرد خود نسلهاي بعد از خود را تحت تأثير قرار مي دهد.
رئيس بنياد حكمت اسلامي صدرا، سخنان خود
را اينچنين پايان دادند: گذشته از جوان، جامعه نيز به مسئول و مدبّر نياز دارد تا
به کمال ثاني خود برسد، حکومت موظف به يافتن مدبر حكيم است و مسئول آموزش حکمت و
فلسفه، شخص حکيم است، کمال اوليه يک جامعه تشکيل دولت و نظم يافتن آن است، اما اين
براي کمال جامعه کافي نيست و فلسفه بايد به کمک جامعه بيايد تا آن را به سرمنزل
مقصود و كمال ثاني آن برساند.
آموزش فلسفه و آموزش فلسفي:
دکتر
رضا داوري، رئيس فرهنگستان علوم، در همايش بزرگداشت ملاصدرا با عنوان «آموزش فلسفه
و آموزش فلسفي» به ايراد سخن پرداخت و عنوان كرد:
از زمان دکارت به آن طرف، حيرت
را آغازگر فلسفه نميدانيم، بلکه فلاسفه آن زمان از جمله افلاطون معتقدند فلسفه با
پاتوس (درد) شروع مي شود. سؤالات کودک درست مثل پرسش هاي فلسفي است يعني از جان
برخاسته و به منظور سود و انتفاع فرد پرسيده نميشود.
اگر ما مي خواهيم فلسفه را به
نوجوانان بياموزيم، بايد شوق و عادت به کتابخواني را در دانش آموزانمان نهادينه
کنيم؛ ما نمي خواهيم مسائل فلسفي مثل «هستي اصل است» را به ديگران آموزش دهيم، بلکه
مي خواهيم آموزش دهيم چگونه فلسفي فکر کنند، فلسفي بينديشند و مسئله طرح کنند، و
مقدمه اين کار اصلاح زبان است؛ اگر زبان مبهم و آشفته باشد فلسفه رخت برمي بندد.
فلسفه و دوره جواني انسان:
دکتر کريم مجتهدي، استاد دانشگاه
تهران بود كه در رابطه با «فلسفه و دورة جواني انسان» چنين گفت:
مسئله جوهر در فلسفه يونان
باستان بسيار مورد توجه است؛ ارسطو در مقابل مُثُل افلاطوني، جوهر را به نحو ديگري
معرفي مي کند، او جوهري را جستجو
مي کند که واحد و مشخص و قابل اشاره باشد، از نظر او جوهر، خود بنيان است يعني بر
پايه خود مي ايستد.
در سنت لايب نيتس، جوهر چيزي غير
از خود بنياني است و مي شود جوهر واقعي واحد پويا (پويايي مي يابد)؛ يعني، جوهر
نيروي سازنده است. يک نوع شعف است، عشق به شناخت است و اين پويايي، جوهر سازگار با
خصلت پرسشگري و جستجوگري جوان مي باشد.
تربيت از نظر ملاصدرا:
پنجمين سخنراني همايش را دکتر علي
شريعتمداري، عضو شوراي عالي انقلاب فرهنگي به شرح زير ايراد کرد:
ملاصدرا دو نوع علم را مطرح مي کند: علم
بسيط، يعني علمي که دارنده آن به علم خود آگاه نيست (نمي داند چه مي داند)، و اما
علم مرکب و آن علمي است که عالم به دانستن آن آگاه است.
ما نميخواهيم جوانان آراء بوعلي و ...
را بدانند، اما ميخواهيم روح فلسفي داشته باشند؛ يعني مفاهيم و روش هاي تازه را
کسب کنند، انعطاف برخورد با مسائل جديد يا حتي مخالف را داشته باشند و عميق فکر
کنند.
رونمايي از تمبر يادبود ملاصدرا:
پس از اتمام سخنان دكتر علي شريعتمداري،
در پايان بخش اول همايش بزرگداشت ملاصدرا، دکتر محبيان، رئيس شوراي تمبر وزارت
ارتباطات در جمع پيشکسوتان فلسفه و حکمت حضور يافت و تمبر ياد بود ملاصدرا توسط آيت
ا... سيد محمد خامنه اي، رئيس بنياد حکمت اسلامي صدرا رونمايي شد.
در اين مراسم که با حضور اساتيد،
دانشجويان و علاقمندان فلسفه همايش، فضايي حکيمانه يافته بود، تصوير تمبر ملاصدرا
در حضور خبرنگاران و عکاسان به امضاء و نام بزرگان فلسفه حاضر در همايش مزين شد.
نسل جوان، مخاطب حكيمان:
دکتر محقق داماد، عضو فرهنگستان
علوم، با موضوع «نسل جوان، مخاطب حکیمان» به ايراد سخن پرداخت:
تحول انسان از یک واحد مادی به
جهانی مجرد و عقلانی که مطابق با جهان عینی نیز هست، هدف و غایت فلسفه مي باشد و
اين، همان چیزی است که پیامبران نیز از خدا خواسته اند: «اللهم ارنی الاشياء کما
هی»؛ این آرمان اول حکیم است.
آرمان دوم حکیم، آگاه شدن جامعه
ای است که در آن زندگی می کند. حکیم نمی خواهد جهانی بنشسته در گوشه ای باشد و مردم
جامعه اش در پوچی، اعتیاد، بیشعوری و ... به سر برند. پس حکیم در مرحلة اول، رشد و
کمال نفس خویش (خودآگاهی) را می خواهد و در مرحلة بعد ارتقاي جامعة خود را (دیگر
آگاهی).
در قرآن، حضرت نوح (ع) با خدای
خویش چنین درد دل میکند: « هر چه به مردم گفتم آنها فرار کردند، هر چه من فریاد می
زنم آنها انگشت در گوشهای خود فرو می کردند و اصرار بر جهل شان داشتند» در سورة هود
نیز چنین آمده است: «تو موجودی مثل ما هستی (مردم خطاب به هود (ع)) و آنهایی که
دنبال روی تو هستند، یک مشت آدم های خام و بی تجربه اند». از اینجا متوجه می شویم
حضرت هود (ع) نیز در پی جذب جوانان بوده است و جوانان اند که قابلیت انعطاف و حق
پذیری بیشتری دارند.
وي در ادامه سخن خود گفت: حکیم
نمی تواند سکوت کند، حکما منابع تابانی هستند که نمی توانند در مقابل جهل و کج روی
و مفسده آرام بنشینند ولو به قیمت جانشان تمام شود؛ همانطور که در طول تاریخ شاهد
قتل ها و اعدام های آنان هستیم.
شاخصه هايي براي تربيت عام و خاص فلسفي
جوانان:
در سخنراني بعدي نشست دوم،
دکتر حمید رضا آیت اللهی، رئیس پژوهشگاه علوم انسانی، «شاخصه های تربیت عام و خاص
فلسفی جوانان» را چنین بیان کرد:
درک مبانی ارزش کار كه شناخت این ارزش
های بنیادین و قدرت تشخیص این ارزش ها از وظایف فیلسوف در تربیت عام فلسفی جوانان
است.
آماده کردن ذهن جوان و آموزش درست
اندیشیدن، شاخصه بعدي تربیت فلسفی است؛ علاوه بر اینها بايد جوان را به سؤال كردن
عادت داد، البته سؤالاتي كه عالمانه و حكيمانه طرح شده باشد؛ ایجاد قدرت و توانایی
تجزیه و تحلیل و حل مسئله، اصل بعدي است که تربیت فلسفی (و نه آموزش فلسفی) بر آن
مبتنی است.
البته باید در نظر داشت كه در این
تربیت، جوان را گرفتار تشتّت فلسفی نکنیم؛ و اما تربیت خاص فلسفی جوانان به این
صورت است که نباید صرفاً به آموزش آراء و عقاید فلاسفه بسنده کرد؛ بلکه باید جوان
را درگیر مسائل فلسفی نمود تا تفکر او عمیق شود و خودش بتواند در مواجهه به موضوعات
مختلف به حل مسائل بپردازد.
معمار حكمت متعاليه، الگوي تربيت فلسفي:
دکتر حسن سعیدی، استاد دانشگاه شهید
بهشتی مقالة خود را با موضوع «معمار حکمت متعالیه، الگوی تربیت فلسفی» ارائه نمود:
معمار حکمت متعالیه (ملاصدرا)، نه تنها
خود به تهذیب نفس و اخلاق روی آورده، بلکه تربیت و پرورش مردم را نیز وارد نظام
فلسفی خود کرده است.
اين استاد دانشگاه شهيد بهشتي در ادامه
با اشاره به الگوي تربيتي ارائه شده در حكمت متعاليه، گفت: اگر سیری اجمالی به آثار
صدرالمتألهین داشته باشیم، واقعیتی که آشکارا
به چشم میآید، پیوند برهان و قرآن و عرفان است. ویژگیهای دیگری از شخصیت
صدرالمتألهین که نشان دهنده کمال اوست و از او یک الگوی تربیتی می سازد. از ديد وي
روحیة کنجکاوی، پرچم داری در مبارزه با جهل، توجه به وحی و شریعت به عنوان یک منبع
معرفتی است.
جوان، آموزش فلسفه و تربيت فلسفي:
اولين سخنران نشست سوم همايش، دکتر محمد
اکوان استاد دانشگاه آزاد اسلامی بود.
وي در آغاز، دو
مفهوم تربیت فلسفی و آموزش فلسفه را از یکدیگر تفکیک کرد.
به اعتقاد وي برای تقویت ذهن جستجوگر و
فعال جوان باید به سوالات او پاسخهای مناسب داد، به نحوی که موجب زایش سوالات
جدید گردد. نه اینکه صرفاً جوان را مجاب کرد. علاوه بر این برای ایجاد تفکر فلسفی
در جوان باید تاریخ فلسفه و آراء و عقاید فلاسفه را به او عرضه کرد.
پروراندن
تواناییهای ذهنی جوان در تعامل با اندیشه های دیگران از
لازمههای تربیت فلسفی است.
تفكر فلسفي جوان، چيستي و چرايي:
دومين سخنران نشست سوم، دکتر علی اله
بداشتی از دانشگاه قم، محورهای مقالة خود را با موضوع «تفکر فلسفی جوان، چيستی و
چرايی» چنین بیان کرد:
معنای تربیت فلسفی به فعل رساندن قوه ها
و استعدادهایی است، که در وجود انسان نهاده شده تا او را به کمال برساند.
اما منظور ما از تربیت فلسفی جوان اینست
که او روش تفکر را بیاموزد و دربارة خود و جهانی که در آن زندگی می کند، بیندیشد و
از کنار حوادث و مسائل زندگی بی تفاوت نگذرد.
به عقيده اين استاد فلسفه، هدف از تربیت
فلسفی، حاکمیت عقل بر هیجانات و احساسات جوانی است، و ماحصل آن امنیت و آرامش روحی،
پرشدن خلأهای فکری و اعتقادی جوانان، هویت یابی و معنادهی به زندگی است.
در ضمن دکتر قاسم پورحسن از دانشگاه
علامه طباطبایی، سه مدل را در بحث تربیت معرفی کرد:
1ـ مدل ابزار انگارانه، یعنی تصور می
کنیم ابزارها صرفاً روشند.
2ـ کارکردگرایانه
3ـ مدل غایت انگارانه، که هم به روش
اهمیت می دهد و هم محتوا، و این مدل تربیتی صدرایی است.
وي در ادامه گفت: از نظر ملاصدرا انسان
کامل، انسان مولد و بارور است و درون هر انسانی، میل و شوق به کمال وجود دارد.
سؤال اساسی اینست که آیا طبق فلسفه
ملاصدرا می توان در چارچوب دین از عقل دفاع کرد؟ و در مقام پاسخ باید بگوئیم بله،
قرآن در آیات بسیاری به سوی جهت عقلی رهنمون می کند و در بیان بسیاری از موارد از
استدلال عقلی استفاده می کند و همچنبن در درجه اول بر بعد عقلانی تأکید می نماید.
در پایان چهاردهمين كنگره بزرگداشت مقام
ملاصدرا، دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی، اينچنين به ايراد سخن پرداخت:
هیچ کس قادر نیست انسان را بسازد، و
انسان خودش باید خود را بسازد، حتی خداوند که رب العالمین است، انسان را به دست خود
او تربیت می کند. ما تنها می توانیم شرایط و زمینه ها را برای تربیت انسان فراهم
کنیم؛ فلسفه یادگرفتن و یاددادن نیست، بلکه تفکر فعال است. فکر فلسفی خودش تربیت
است؛ انسان باید فکر خلاق داشته باشد و تربیت به حرکت فکر وابسته است. فکری که بدون
تغییر و حرکت و منجمد باقی بماند هیچ ارزشی ندارد، البته انسان باید به این حرکت
جهت دهد.
دكتر ديناني سخنان خود را با این بیت
پایان داد:
عقل کشتی، آرزو گرداب و دانش بادبان
حق تعالی ساحل و عالم همه دریاستی
همچنین پس از پایان همایش، گردهمایی
اعضای انجمن ملی ملاصدرا در محل تالار تلاش، با حضور اساتيد عضو انجمن برگزار شد.
گزارش تصويری