تاریخ:  ۱۳۹۸/۱۰/۲۸

  تحلیل غفلت نهادهای تصمیم‌گیری کشور از حوزه اصیل فرهنگ و توجه افراطی به حوزه‌های ظاهری و عامه‌پسند

در سرمقاله شماره 97 خردنامه صدرا

 __________________________________________________________________________

 

سرمقاله شماره 97 خردنامه صدرا، بقلم آیت‌الله سیدمحمد خامنه‌ای به غفلت نهادهای تصمیم‌گیری کشور از حوزه اصیل فرهنگ و توجه افزاطی و خرج هزینه‌های گزاف بیهوده در حوزه‌های ظاهری و عامه‌پسند اختصاص یافته است.

متن نوشته معظم‌له بشرح ذیل است:

جامعه‌شناسان بپيروي از حكما، جامعه و اجتماعات بشري را به فرد تشبيه نموده‌اند كه نكته‌يي مهم و قابل تأمل دارد، باين صورت كه همچنان كه افراد را ميتوان به دو دستة كلي: عاقل ـ يعني پيرو عقل و فطرت ـ و سبكسر ـ يعني دنبالرو ميل و هوسهاي كودكانه ـ تقسيم نمود كه فرد عاقل سرماية عمر خود را صرف بدست‌آوردن خوشبختي دراز‌مدت زندگي خود ميكند، و بالعكس، فرد سبكسر و هوسباز و بازيگوش، عمر گرانبها را به هيچ و پوچ از دست ميدهد، جوامع را نيز ـ كه درواقع پيكره‌يي داراي روح و حيات و محتاج سعادت است ـ ميتوان به دو دسته» كلي تقسيم نمود. اول، جامعه‌يي داراي فرهنگ عالي، كه همان عقل آن بحساب مي‌آيد و تمام رفتارها و انتخابهاي او بر اساس «عقلانيت» و خير واقعي و بدور از بازيچه‌هاي زندگي است. دوم، جامعه‌يي كه بر اثر نقصان عقلانيت و فرهنگ كودكانه و نازل، بدنبال بازي و لهو و هوسهاي زودگذر ميباشد.

نمونة اين نوع دوم، بخش عمده‌يي از جوامع كنوني دنياست كه دست تربيت صهيونيستي، آنها را از فطرت و عقلانيت دور كرده و نياز روحي آنان را بجاي معنويت و علم و آگاهي با اموري مادي و سست‌بنياد و زودگذر برخوردار ميسازد، كه يكي سينماي مبتذل و ديگري تماشاي مسابقات فوتبال بي‌ثمر است كه علاوه بر بيهودگي و ايجاد هيجانهاي مخرب، هنجارشكني و فسادپروري و حوادثي ضد فرهنگ ببار مي‌آورد.

متأسفانه، اين برنامة غلط كه نسخه‌پيچي از غرب نيمه‌وحشي است، در كشور انقلابي و اسلامي ايران و در ميان ملتي كه هزاران سال حكيم‌پرور و تمدنساز بوده، از طرف برخي مسئولين دولتي و رسانة ملي و با بودجة دولتي برپا و اجرا يا ترويج ميشود، و هزينه‌‌هايي ميلياردي و از كيسة خالي ملت، به چيزي بنام فوتبال حرفه‌يي كه نتوانسته هنوز در جهان جايگاه مناسبي داشته باشد، مصروف ميگردد؛ از جمله ـ بنا بر آنچه در رسانه آمده ـ در كشوري كه شعار آن «ما ميتوانيم» است، مبالغي ميلياردي به مربي بيگانه و بسا بيمايه‌يي ميپردازند بدون آنكه اين هزينة سنگين مربي و سفرهاي پرهزينة تيمها، اندكي به آبرو يا وجهة تاريخي ملت در دنيا كمك كند. (طبق اظهار مسئولين مربوطه، سالي يك ميليون و دويست هزار دلا‌ر آمريكا؛ ضربدر دوازده هزار تومان يا بيشتر!)

در جامعه‌‌يي كه مؤسسات فرهنگي، فلسفي و تربيتي آزاد آن، از فقر مالي و بي‌اعتنايي دولت و مسئولين، يا تعطيل شده يا روبه تعطيلي است و صدها استاد و انديشمند وارسته كه خادمان فرهنگ و دانش و آبروي كشور و نگهبانان عقلانيت و كمال جامعه هستند، در تنگناي مالي و محروم از بسياري از مزاياي زندگي عادي ميباشند، صرف اين چنين تبذيرهاي نامشروع و تبعيضهاي ناروا، پديده‌يي ناهنجار و غيرعقلاني و حيرت‌آور است.

مشاهدة اينگونه حقايق و مشاهدات هر روزه، قلب هزاران دانشمند حوزوي و دانشگاهي را به درد مي‌آورد و براي عمري كه صرف اعتلاي فرهنگ و دانش و تربيت جامعه و سوق آنان به دانش و عقلانيت نموده به تأمل واميدارد و «ياري اندر كس نميبينند! ياران را چه شد؟»

انتهای پيام

 

  صفحه بعدي  بازگشت به صفحه اصلي  صفحه قبلي