بسم الله الرحمن الرحيم
فهرست
|
|
آفرينش زن
در كارگاه آفرينش، آن زمان كه خداوند به كار امر و خلق مشغول بود، هر مخلوقي را با فرمان «كُن» ايجاد كرد تا به ظهور رسند و «بودن» را تجربه كنند. اما آنگاه كه نوبت به انسان رسيد، خود طينت آدمي را آفريد و از روح خود در او دميد «ونَفَخْتُ فيه من روحي»[1] تا جلوه و صبغه اي الهي بگيرد و در اين سراي مادي، به ياد خاستگاه نخستين خود باشد. و «آدم» آفريده شد و قدم به جنت الهي گذاشت. در مخلوقات گوناگون خداوند نگريست اما هيچ يك را شايسته آن نديد تا شنوندة اسرار درونش شود و عطش روحش را فرو نشاند. دنبال انيسي بود تا غربتش را آرامش دهد و سرگردانيش را سكون. او «تنها» بود و در اين خيل مخلوقات همراهي را نمي يافت تا با او عاشقانه عبادت خدا كند و زمزمه عشق را ساري كند.
در اين هنگام بود كه نگاهش بر آشنايي افتاد. او را چون خود ديد و هم صورت خويش، اما زيباتر و لطيفتر، در اعماق درونش طوفاني بر پا شد. حس كرد چقدر با او آشناست، چقدر به او علاقه دارد و چقدر به او نيازمند است. رو به درگاه خداوند نمود، زيبايي او را تحسين كرد و پرسيد: او كيست كه در كنار من است و به همراه خود انس و آرامش آورده است؟
پاسخ آمد:
«وَمِنْ آياتِه اَن خَلَقَ لَكُمْ مِنْ اَنْفُسِكُمْ اَزْواجَاً لِتَسْكُنوا اِلَيْها وَ جَعَلَ بَيْنَكّمْ مَودَّةَ وَرَحْمَةً، اِنَّ في ذلِك لَاياتٍ لِقَومٍ يَتَفَكَّروُن.»[2]
آري، از خلقت زن در اسلام، تعبير به «آيه و نشانه» شده است. در تعاليم اسلامي، آيه آن چيزي است كه انسان را رهنمون به معرفت خداوند و تسليم در برابر عظمت او ميكند. آسمان، زمين، خورشيد و ماه و بسياري مخلوقات و پديده هاي ديگر در لسان قرآن آياتي هستند كه انسان با تفكر در علت پيدايش آنها و عظمت و زيبايي آنها پي به صانعي حكيم و مهربان مي برد. و به حق، آيه و نشانه بودن زن را ميتوان بزرگترين تمجيد و تقدير از مقام او دانست. «حوّا» تفسيري ديگر از ذات خداوند براي «آدم» بود.
«آدم» بي وجود او ناقص و ساكن بود، اما اكنون با همراه زندگي خود كه از نفس خود او و از همان خاك و طينت ساخته شده، مي تواند ساري و جوشنده شود. در قرآن، زن و مرد، هر دو يك جوهر و يك گوهر دارند: «واللهُ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ اَنْفُسِكُمْ اَزْواجاً»[3] ، و به اين ترتيب اين آيات الهي بر تفكري كه تا پيش از آن، بر جامعه انساني حاكم بود و زن را طفيلي وجود مرد دانسته[4] و حق انساني برايش قائل نبود، خط بطلان كشيد.
در اين كتاب بر آن هستيم نگاهي اجمالي به سيماي زن در اسلام انداخته و فروغي از اين آفتاب درخشان را بر قلب طالبان آن بتابانيم.
آنچه در اين كتاب دنبال شده، حقوق قانوني و احكام و مقررات شرع در مورد زن نيست. بلكه ديدگاه ارزشي اين مكتب آسماني، كه پايه و اصل همه احكام و قوانين است، نسبت به جايگاه انسان در نظام هستي وزن به طور اخصّ مي باشد.
در چند قرن اخير، در خصوص حقوق زن و آزادي او مباحث بسياري مطرح شده است و اقدامات زيادي نيز صورت گرفته است. مكاتب فكري و جنبشهاي گوناگوني در راه آزادي زنان و حقوق آنها به وجود آمدهاند. اما همچنان جوامع در حال آزمايش راههاي مختلف، تصحيح خطاهاي گذشته يا بعضاً فرو رفتن بيشتر در اشتباهات هستند.
آنچه در اين كتاب به دنبال آن هستيم، شناخت جايگاه و مقام و خط مشياي است كه اسلام براي زنان ترسيم كرده است. شايد اين سؤال در ذهن عده اي پديد آيد كه چگونه مفاهيم ديني 1400 سال پيش به كار دنياي مدرن امروز مي آيند؟ دنيايي كه در آن عقل بشر هيچ چيز را براي خود حل ناشدني و ناممكن نمي بيند.
اما خواهيم ديد كه ارزش هاي كلي و مفاهيم بنيادين اين مكتب آسماني، چگونه ميتوانند راهگشاي امروز بشريت و همه ادوار زندگي او باشند و بهترين و سالمترين راه را با كمترين خطاها و صدمات به انسان ها معرفي كنند.
بر هر صاحب خرد و جوياي حقيقتي لازم است تا با بينشهاي گوناگون آشنا شده، در آنها غور كند و سپس از ميان آنها بهترين را انتخاب كند. به فرمايش اين آيه قرآني كه:
«فبشّر عِباد الَذين يَستَمِعون القول فيتَّبعون اَحسَنه»[5].
بشارت بده بندگاني را كه همه اقوال و گفتهها را ميشنوند و سپس بهترينش را اطاعت و پيروي مي كنند.
اميد به آنكه همه انسان هاي حقيقت طلب، بهترين شيوة عملي و مكتب فكري را در زندگي خود شناخته و پياده كنند.
[1] . حجر ـ 26.
[2] . روم ـ 21.
[3] . نحل ـ 72.
[4] . براي مثال مي توان به عهد عتيق، سفر پيدايش، باب دوم مراجعه كرد.
[5] . زمر ـ 17 و 18.
چاپ مقاله |
|
دانلود مقاله |