سرمقاله
با خبر شديم كه از سال گذشته آموزش و پرورش درس جديدي را با نام «تفكر و پژوهش» براي كلاسهاي ششم و هفتم تدوين كرده است كه بظاهر عنوان زيبا و جذابي است و احساس ميشود جاي خالي اين واحد درسي از سالها پيش وجود داشته است؛ اما سؤال اساسي اين است كه اين درس و بستة آموزشي ارائه شده در اين واحد درسي تا چه اندازه قادر است كمبود تفكر و انديشهورزي را در دانشآموزان جبران كند؟ و آيا اصولاً اين درس و محتواي آن به هدف انديشهپروري خواهد رسيد يا خير؟ آيا معلمين آموزش ديدة اين دروس به اندازه تبحّر دارند وبه روش تدريس تفكرورزي آگاهي و تسلط كافي دارند؟ يا اينكه اين طرح هم طرح عجولانة الگوبرداري شده از طرحهاي ديگر است كه مانند خيلي از طرحها و برنامهها در اين سي سال آمدند و رفتند و نه تنها تأثير مثبت نداشتند كه برخي از آنها تأثيرات نامطلوبي نيز در جامعه برجاي گذاشتند...
در جلسات آسيبشناسي درس «تفكر و پژوهش»، آراء و نظريات معلمين و دانشآموزان را جويا شديم كه ميتوان بطور كلي چنين عنوان نمود:
1. از نظر دانشآموزان، كلاسها خسته كننده و كسالتبار بوده است.
2. بستههاي آموزشي ناكارآمد و كمياب بوده و برخي از كتب معرفي شده و انيميشنها و در واقع ابزار كار پيدا نميشد.
3. مفاهيم عمدتاً يك هدف را دنبال نميكرد و گاه اين اهداف متناقض مينمود.
4. زمان براي انديشيدن دانشآموزان كم بود.
5. مفاهيم و داستانها مطابق با سن دانشآموزان نبود و سطح پايينتري در نظر گرفته شده بود.
6. فضا و چيدمان كلاس با اهداف اين درس مطابقت نداشت و باعث كم شدن اعتماد به نفس در دانشآموزان ميشد.
با وجود همة اينها، نكته مثبتي نيز در اين كلاسها مشهود بود و آن اينكه جرأت دانشآموزان در طي جلسات افزايش يافته بود و درحقيقت جرأت بيان افكار و نقد افكار ديگران از نكات مثبت اين كلاسها بوده است.
با اميد به اينكه در طراحي دروس و آموزش معلمين، از افراد مجرّب و مراكز معتبر استفاده شود و هدف اصلي، «پرورش انديشه» در دانشآموزان باشد.
***
آموزههاي منطق غيرصوري در خدمت آموزش فلسفه براي كودكان
رضا ماحوزي؛ عضو هيئت علمي پژوهشكده مطالعات فرهنگي و اجتماعي
فاطمه بهارلويي؛ كارشناس ارشد منطق دانشگاه اصفهان و دبير آموزش و پرورش
چكيده
منطق غيرصوري بخشي از منطق قديم است. در اين منطق بر ماده استدلال و فنوني كه يك متفكر و منطقدان بايد بدانها متوسل شود تا صحت و سقم دعاوي رايج ميان مردم عادي و غيرعادي (خواص) را ارزيابي كند و يا خود سخني مطابق با قاعده عرضه كند، تأكيد ميشود. نوشتار حاضر بر آن است تا از آموزههاي اين منطق و بويژه مبحث صناعات خمس (برهان، خطابه، جدل، سفسطه و شعر) كه با شيوههاي چندگانه تفكر سروكار دارد، در آموزش فلسفه براي كودكان و آشنايي آنها با اقسام تفكر و ارزيابي نقادانه و خلاقانه ديدگاههاي ديگران استفاده شود.
كليدواژگان
منطق غيرصوري، صناعات خمس، تفكر، فلسفه براي كودكان
***
فلسفه بمثابه محتوا:
توجه به ايدهها و سؤالات فلسفي در فلسفه براي كودكان
احمد اكبري؛ استاديار دانشگاه آزاد اسلامي واحد بردسكن
زينب اجلالي؛ دبير آموزش و پرورش شهرستان زاوه و مدرس دانشگاه پيام نور
مليحه اكبري؛ دانشجوي دكتري دانشگاه آزاد اسلامي واحد علومو تحقيقات
چكيده
رويكرد محتوامحور بهp4c، در پيآموزش مضامين فلسفي موجود در تاريخ فلسفه به كودكان است. در اين رويكرد براي فلسفه محتوايي درنظر گرفته ميشود كه ميتوان آن را يافت، بررسي كرد و دربارة جنبههايي از آن تأمل نمود. اما محتواي فلسفي نه تنها براي كودكان كه براي برخي بزرگسالان نيز قابل فهم نيست. سادهسازي و قابل فهم نمودن اين محتوا، بمنظور استفاده كودكان از اين متون را ميتوان در آثار كلاسيك فلسفه اثر واربرتون، لذات فلسفه اثر دورانت، داستان فلسفه اثر مگي، فلسفه براي كوچكترها اثر وايت، 50 ايده فلسفه كه بايد بدانيد اثر دوپره، گردش در دنياي فلسفه براي جوانان اثر ويت، دنياي سوفي اثر گُردر، بعنوان رويكردي محتوا محور در فلسفه براي كودكان يافت. چنين رويكردي را ميتوان در قصه الغربة الغربية(حيبن يقظان) نيز مشاهده كرد. اين رويكرد تلاش دارد تا با بهره بردن از انديشههاي فلسفي بعضاً پراكنده و طرح ديدگاههاي موجود در مكاتب فلسفي به تشكيل معرفتي منسجم از طريق آشنايي كودكان با انديشههاي فيلسوفان كمك نمايد.
كليدواژگان
فلسفه براي كودكان، فلسفه بمثابه محتوا، ايدههاي فلسفي، سؤالات فلسفي
***
معنيشناسي تربيت حكمي متعالي كودكان و نوجوانان
در شيوة زيست ايراني ـ اسلامي
نواب مقربي
دكتري كلام دانشگاه علوم و تحقيقات و پژوهشگر دوره دكتري حكمت متعاليه پژوهشگاه علوم انساني
چكيده
در اين مقاله تلاش ميشود كه بررسي معناشناختي سه اصطلاح بظاهر مترادف و بواقع متفاوت «فلسفه»، «حكمت» و «خرد» در دوپارادايم يا شيوة زيست ديگرسان يعني پارادايم يوناني ـ غربي و ايراني ـ اسلامي بدست داده شود و زواياي پنهان آن تا آنجا كه مقدور است بازكاوي و بازسنجي شود. همچنين كوشش ميشود كه كاستيهاي آموزش تفكر به كودكان با اتكا به آموزهها و روشهاي فلسفه براي كودكان بازنموده شود.
تفكر يا بعبارت ديگر آموزش خردورزي در شيوة زيست ايراني ـ اسلامي با تفكر و آموزش خردورزي در شيوة زيست يوناني غربي تفاوت دارد. از اينرو، ترجمة بيمحاباي آثار غربي در حوزه فلسفه و كودك، هرچند بجاي خود لازم است ولي كافي نيست. در پايان، پيشنهاد ميشود كه بجاي كاربست اصطلاح، «فلسفه و كودك» كه امروزه رواج فراوان دارد و ريشهيي يوناني دارد، بهتر است و ميبايست از اصطلاح معنادار «حكمت و كودك» استفاده كرد. ما نيازمند پيريزي و پيافكني طرحي نو در آموزش حكمت و نه فلسفه كه تبار يوناني دارد به كودكان و نوجوانان هستيم.
كليدواژگان
معنيشناسي «فلسفه»، «خرد» و «حكمت»، «فلسفه و كودك»، «حكمت و كودك»، شيوة زيست يوناني ـ غربي، شيوة زيست ايراني ـ اسلامي
***
نقش بازي
در دروني شدن ارزشهاي اخلاقي در كودك
رقيه غفاري
دانش آموخته فلسفه اخلاق دانشگاه زنجان
چكيده
بازي، هرگونه فعاليتي است كه باعث لذّت، سرگرمي و تفريح باشد. بازي در كودك وسيلهيي طبيعي براي «بيان خود» است و موجب برانگيخته شدن افكار، تجربيات و هيجانات وي ميگردد. پيامبر اكرم(ص) ميفرمايد: «سزاوار است كه طفل خردسال بازيگوش و پرجنب و جوش باشد». حضرت علي (ع) نيز فرمودهاند: «كسي كه شيفته بازي باشد، سعادتمند خواهد شد». همچنين نظر خواجه نصيرالدين طوسي اين است كه بازي وسيلهيي است براي تأمين سلامت جسم و روح كودك. بازي براي كودكان ارزشهاي متعدّدي دارد؛ از جمله ارزش جسماني، ارزش اجتماعي، ارزش اخلاقي و ارزش درماني.
از مهمترين عوامل در تربيت اخلاقي كودك، بازي است. بوسيله بازي ميتوان مفاهيم و ارزشهاي اخلاقي را به كودكان منتقل كرد. اگرچه كودك در خانه و مدرسه با ارزشهاي اخلاقي آشنا ميشود، اما دروني شدن و تثبيت معيارهاي اخلاقي در بازي قويتر است. كودك درمييابد كه اگر بخواهد در بازي فرد قابل قبولي باشد، بايد درستكار، با انصاف و عادل باشد. كودكي كه پليس ميشود و به دستگيري دزد ميپردازد، در واقع به تأييد اصول اخلاقي اقدام ميكند. پس برخلاف نظر برخي والدين، بازي براي كودكان، اتلاف وقت تلقّي نميگردد، بلكه بازي به كودك كمك ميكند كه به يك انسان تبديل شود. در نوشتار حاضر برآنيم تا نقش بازي را در دروني شدن ارزشها در كودك مورد بررسي قرار دهيم.
كليدواژگان
كودك، بازي، ارزش اخلاقي، رشد اخلاقي
***
تأثير آموزش راهبردهاي يادگيري
بر تفكر خلاق دانش آموزان
(پايه پنجم شهر تهران در سال تحصيلي 91-90)
ناهيد مهرجو
كارشناس ارشد علوم تربيتي ـ برنامه ريزي درسيدانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران مركز
چكيده
هدف پژوهش حاضر، بررسي تأثير آموزش راهبردهاي يادگيري در هشت حيطه مرور ذهني در تكاليف پايه، مرورذهني در تكاليف پيچيده، بسطدهي در تكاليف ساده، بسطدهي در تكاليف پيچيده، سازماندهي در تكاليف ساده، سازماندهي در تكاليف پيچيده، نظارت بر درك مطلب و فرايند عاطفي انگيزشي بر تفكر خلاق دانشآموزان پايه پنجم ابتدايي ميباشد. به اين منظور 364دانشآموز دختر پايه پنجم به روش نمونهگيري خوشهيي چند مرحلهيي، از پنج منطقه جغرافيايي شهر تهران در سال تحصيلي 91-90 انتخاب شدند و با استفاده از طرح شبهآزمايشي پيشآزمون و پسآزمون در دو گروه آزمايشي و كنترل مورد سنجش قرار گرفتند. ابزار اندازهگيري از آزمون خلاقيت تورنس كه شامل شصت سؤال ميباشد، جهت اندازهگيري خلاقيت دانشآموزان و از پرسشنامه راهبردهاي يادگيري كه از نظريههاي شناختي وينشتاين و ماير توسط باصري 1375 ساخته شده است و شامل 36 سؤال ميباشد در پيشآزمون و پسآزمون استفاده شده است. دانشآموزان گروه آزمايش در سه جلسه شصت دقيقهيي قبل از اجراي پسآزمون در دوره آموزشي راهبردهاي يادگيري شركت كردند و پس از برنامه مداخلهيي دو گروه آزمايشي و كنترل با يكديگر مقايسه شدند. يافتهها نشان داد كه آموزش اثر معناداري بربهبود تفكر خلاق دانشآموزان در گروه آزمايش داشته است.
كليدواژگان
آموزش راهبردهاي يادگيري، مرور ذهني، بسطدهي، سازماندهي، نظارت بر درك مطلب فرايند عاطفي انگيزشي، تفكر خلاق
***
آيين خردورزي فرزندان از ديدگاه قرآن و روايات
معصومين(صلوات الله عليهم اجمعين)
مجتبي فائق
دانشجوي دكتري الهيات دانشگاه نهجالبلاغه
چكيده
خداوند متعال، با قراردادن قوة عاقله در سرشت انسان، او را بگونهيي آفريد كه فطرتاً انديشمند است. بعلاوه، بسياري از آموزههاي مرتبط با خردورزي را در معجزة جاويدان و آخرين فرستادهاش، قرآن كريم، مورد توجه قرار داد.
انديشه و خرد از مفاهيم اساسي در دين مبين اسلام است كه امامان معصوم(ع)، حجتهاي حق بر روي زمين، نيز بر لزوم پرورش و بارور نمودن آن تأكيد نمودهاند. مقصود از آيين خردورزي، مجموعه اصولي است كه براي پرورش انديشة آدمي مورد نياز است. اين اصول، شامل روشهاي صحيح آموزشي، دورة سني مناسب جهت يادگيري، علوم مفيد و سازنده و نظير اينهاست.
خردورزي با تعليم و تربيت رابطة مستقيم دارد و بهمين دليل در شكلگيري شخصيت فرزندان نقش كليدي ايفا ميكند. فرزندان نيز از عناصر سازندة نظام خانواده هستند كه در ايجاد اجتماعي سالم و اثرگذار، تأثير چشمگيري دارند. بهمين دليل، آشنايي با آيين خردورزي فرزندان در منابع اصيل اسلامي بسيار حائز اهميت است كه بايد مورد پژوهش قرار گيرد.
كليدواژگان
انديشه، خردورزي، فرزند، قرآن، روايات معصومين (ع)
***
آموزش حكمت متعاليه به كودكان و نوجوانان،
مجراي اسلامي سازي علوم
مهدي پرويزي
طلبه حوزه عمليه قم و دانشجوي دكتري تصوف و عرفان اسلامي دانشگاه اديان و مذاهب
چكيده
تحقيق حاضر بدنبال پيشنهاد راهكاري براي تغيير ماهوي دانش و بسط علوم با ماهيت اسلامي است. از اينرو با توجه به مباني فلسفي حكمت متعاليه، تعريفي از ماهيت علم اسلامي ارائه شده و ناسازگاري جريان علمي حاكم بر جهان با اين نگرش توصيف گشته و لزوم برنامهريزي جهت آموزش حكمت متعاليه از دوران كودكي، بعنوان مقدمهيي براي اسلاميسازي علوم پيشنهاد ميگردد. اين پژوهش كه به روش كتابخانهيي، استدلالي و تحليلي صورت ميگيرد، در بخشهايي به تبيين ماهيت اسلامي علم، بررسي تأثير برخي مباني فلسفي حكمت متعاليه همچون نظريه وجود ربطي و وحدت شخصيه، بر نحوة تشخص موضوع يك علم و ويژگي مسائلش و چگونگي رفع نقاب ماهيت الحادي از علوم و عيان شدن وجه الهي آن ميپردازد. مؤلف از اين طريق نتيجه ميگيرد كه آغاز آموزش حكمت متعاليه از كودكي با ايجاد دركي شايسته از كليترين اصول و مباني هستيشناختي باعث ميشود در مواجهه با گزارههاي علمي در علوم مختلف، رفتارهايي فلسفي با رويكرد الهي بروز نموده و بتدريج نوع نگاه به موضوع علوم، اصلاح گردد و هر يك از مسائل و پژوهشهايي كه در علوم طرح ميگردند و مورد بررسي قرار ميگيرند، تحقيقي پيرامون ظهور حق و يكي از افعال او نگريسته شوند. به اين ترتيب تمام دانشهاي بشري اعم از تجربي، انساني، مهندسي و...، ماهيتي ديني و اسلامي خواهند يافت.
كليدواژگان
حكمت متعاليه، اسلاميسازي علوم، آموزش فلسفه به كودكان، ماهيت علم ديني، كودك و نوجوان