سرمقاله

با تبريك حلول ماه مبارك رمضان به همه خوانندگان اين نشريه و ديگر برادران و خواهران مسلمان، و يادآوري اينكه نام مبارك اميرالمؤمنين علي عليه السلام بر سينه آن ميدرخشد، حديثي از اين امام همام را پيشاهنگ اين يادداشت ميكنيم كه فرمودند: «اصل العقل الفكر وثمرتة السلام» (ريشه و اصل عقل انسان تفكر است و ميوه و نتيجه آن آرامش و سلامت ميباشد.)

توجه به انديشيدن و ثمرات آن نه تنها در قرآن كريم‌ ‌كه در بسياري از احاديث معتبر مورد تأكيد و توصيه قرارگرفته و آن را ريشه و اساس تعقّل دانسته‌‌اند. اگر تفكر را كنار هم گذاردن اطلاعات و داده‌ها و سپس پردازش و نتيجه‌گيري ذهني حاصل از آن بدانيم، تعقل مرحله پيچيده‌تري خواهد بود كه در واقع تفكر عميق و هدفمند ميباشد.

عقل يك مزيت انساني و سببي براي رسيدن به حقيقت و گريز از خطا و باطل است، اما بدون همراهي تفكر اين مزيت راه به جايي نميبرد. اصرار و تكرار قرآن مجيد‌ ‌به تفكر يعني انديشيدن در پديده‌ها و آيات الهي و حقايقي كه در گرداگرد ما هستند براي آن است كه بياري آن بتوانيم حقايق را دريابيم و در كشاكش زندگي پرماجرا، سلامت روح و فكر و جسم و جان خود را به خطر نيندازيم.

گرايش به تفكر و پردازش دانسته‌ها از راه منطق فطري و عرضه آن به عقل، لازمه عقلانيت و داشتن يك زندگي عقلاني و بيخطا و سلامت است. اين تفكر گرچه وظيفه افراد بالغ و كامل است اما بايد انسان را از خردسالي به تفكر و منطق عادت داد و با استفاده منطقي از دانسته‌ها ، داده‌ها و تجربه‌هاي خود و ديگران آشنا كرد تا در بزرگسالي در چاه و چاله خطا نيفتد و شكار فريبكاران مغالطه‌باز نشود.

رابطه ايندو بيشباهت به رابطه فلسفه و حكمت نيست، چرا كه فلسفه نظري نتايج تحقيق و تفسير و تفكر است و حكمت عملي، كاربردي و عملي كردن فلسفه در زندگي و استفاده مفيد در جهت حل مسائل جامعه ميباشد.

تفكر بتنهايي راه به جايي نميبرد و با تعقل است كه توانمند ميشود و ميتواند موانع را از سر راه بردارد. لازم بذكر است كه در مراحل بعدي تدبر است كه همان غورورزي و تعميق در انديشيدن است و يافتن گنجهاي بي‌پايان انديشه. در آيات گوناگون به اين سه يعني تفكر، تعقل و تدبر اشاره شده و راه رستگاري و نجات بشر را دستاويز قرار دادن اينها دانسته‌اند.

اينكه رابطه تعقل با آرامش رواني در چيست از حوصله اين بحث خارج است و نياز به كارشناسي دارد ولي آنچه ما در ظاهر درمييابيم اين است كه عاقل كاري نميكند كه پشيماني حاصل شود و اين به آرامش روحي انسان منجر ميگردد، همينطور وجود متفكران عاقل، آرامش را براي اطرافيان به ارمغان مي‌آورد. كودكان با فطرت پاكي كه دارند، مستعد پرورش اين گنجهاي نهاني وجودند و ما بعنوان مربيان اين انديشمندان كوچك، رسالت عظيمي برعهده داريم.

والسلام عليكم و رحمة‌اللّه‌

زهره حسيني خامنه

 *****

 تعليم و تربيت كودكان و نوجوانان از نگاه ارسطو

محسن جاهد

استاديار گروه فلسفه دانشگاه زنجان

يونانيان در تربيت كودكان و نوجوانان خود سعي وافر داشتند، اما آغازگر مباحث نظري در اين خصوص را سقراط دانسته‌اند. پس از او، افلاطون و ارسطو در انديشه‌ورزي درباره اخلاق و تربيت گامهاي بلندي برداشته و ديدگاههاي مؤثري ارائه دادند. ارسطو پاره‌يي از انديشه‌هاي اخلاقيي ـ‌تربيتي آن دو را پذيرفت و پاره‌يي ديگر را به نقد كشيد و خود با انديشه‌يي مستقل راه جديدي گشود. نوشتار حاضر در پي آن است تا مبادي نظري و توصيه‌هاي تربيتي او را استخراج كرده و با استفاده از ديدگاههاي شارحان وي تا حدي برخي گره‌هاي موجود در فهم انديشه‌هاي اخلاقي‌‌ـ تربيتي او را بگشايد.

كليد واژگان

ارسطو، فضيلت، تربيت،‌ عادت

 *****

 فلسفه ناداني

(بررسي زمينه‌هاي جهالت آدمي)

و نقش فلسفه‌ورزي در آن

‌يحيي قائدي

دانشيار گروه فلسفه تعليم و تربيت دانشگاه خوارزمي(تربيت معلم)

تصور ميكنم بايد شاخه‌يي تحت عنوان فلسفة ناداني يا فلسفه جهالت داشته باشيم. اگر قبول كنيم، پرسش اول اين است كه اين نوع فلسفه چه ميكند؟ در يك تعريف كلي، فلسفه ناداني پرسيدن سؤالهاي اساسي درباره ماهيت ناداني است. ناداني چيست؟اگر بخواهيم بشيوه فلسفي به ناداني بپردازيم اولين سؤال، در مورد ماهيت آن است و سپس اينكه آيا ناداني، ذاتي است؟ ماهيت انسان و رابطه‌اش با ناداني چيست؟ آيا ما واقعاً نادان يا دانا ميشويم؟ چون بعضي وقتها چيزهايي كه ياد ميگيريم به حجم جهالت ما اضافه ميكند نه به حجم دانايي ما و دست آخر؟  اينكه ناداني ارزش است يا دانايي؟ آيا دانايي امر ثابتي است كه اگر يكبار بدستش آورديم تا ابد بدستش آورده باشيم؟ آيا ذات آدمي و ماهيت ما به ناداني است يا دانايي؟ و آيا ما ميتوانيم آدمها را بخاطر نادانيشان سرزنش كنيم يا خير؟ در اينجا دو ديدگاه وجود دارد: از يكسو آدمي  چنان آغشته به ناداني است كه جايي براي سرزنش او باقي نميماند، چون تصور ميشود ما در ناداني آفريده يا پديدار شده‌ايم. از سوي ديگر، تصور ميرود انسان نسبت به ساير موجودات، موجود متفاوتي است؛ آنگونه كه ارسطو در دسته بنديش، انسان را حيوان ناطق (بمعناي تفكر) در نظر آورد و قوه ممتاز انسان را فكر دانست. اگر چنين باشد پس فكر كردن ذاتي من است و بعبارتي بسمت دانش رفتن ذات من است. در مقاله حاضر ضمن طرح چنين سؤالاتي، زمينه‌هاي جهالت آدمي و نقش فلسفه‌ورزي در آن توضيح داده خواهد شد.

كليدواژگان ‌ ‌

فلسفه ناداني، زمينه‌هاي جهالت آدمي، فلسفه‌ورزي

 *****

نقد تحليلي چارچوب نظري آموزش فلسفه به كودكان بر مبناي حكمت متعاليه(قسمت دوم)

نواب مقربي

دكتراي كلام

تلقي سنتي از فلسفه كه ريشه‌هاي يوناني و هلينستي دارد و نظرورزي را مقدم بر عمل‌ورزي ميشناسد، در آموزش فلسفه به كودكان با خود در تناقض است و سودمند نيست و چه بسا مايه سردرگمي و آشفتگي بيشتر گردد. فلسفه تحليل زباني متأخر كه به نقد سراسر سنت فلسفي گذشته ميپردازد و عمل ‌را بر نظر مقدم ميشمارد، در آموزش و پرورش كودكان و اساساً هرگونه‌يي از شيوه زيست و بازي زباني بيشتر بر تربيت تأكيد دارد تا تعليم و فلسفه را گونه‌يي فعاليت ميشمارد نه شامل مجموعه‌يي از آموزه‌هاي نظري و انتزاعي. اين ديدگاه تازه، هم در آموزش فلسفه به كودكان و نوجوانان ميتواند كارگر بيفتد و هم با سنت حكمي ديني ـ‌اسلا‌مي كه تبلور آن در حكمت متعاليه ملا‌صدرا مشاهده ميشود، سازواري بيشتري دارد. در اين مقاله، ضمن بررسي فلسفه تحليل زباني و تأثير آن بر فلسفه آموزش و پرورش نوين، تلا‌ش ميشود كه حكمت عرشية متعاليه ملا‌صدرا، همچون بديلي نيرومند و سازوار در برابر پارادايم يوناني و هلنيستي چونان راه زندگي و شيوة زيست معنادار در پارادايم ديني‌ـ حكمي عرضه شود. مخاطبان اين جستار، معلمان و مربيان فلسفه و حكمت اسلا‌ميند كه در امر آموزش و پرورش كودكان و نوجوانان دست ‌اندر كاراند.

 كليدواژگان

فلسفه نظري، سنت يوناني‌ـ هلنيستي، نظرورزي،  عمل‌ورزي، فلسفه تحليل زباني، حكمت عرشيه متعاليه

 

 *****

بررسي تأثير آموزش فلسفه بر ارتقاي مهارتهاي پرسشگري و تفكر انتقادي دانش‌آموزان دختر پايه پنجم

رويا عبداله پوربنه خلخال،كارشناسي ارشد تاريخ و  فلسفه آموزش وپرورش دانشگاه آزاد تاكستان

محمد تقي مقدس جعفري، عضو هيئت علمي دانشگاه آزاد تاكستان

محمدرضا كرمي پور شمس آبادي، عضو هيئت علمي دانشگاه آزاد زنجان

هدف اصلي اين پژوهش، مطالعه تأثيرآموزش فلسفه بر مهارتهاي پرسشگري و تفكر انتقادي دانش‌آموزان دختر پايه پنجم ناحيه دو قزوين است. ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخته، روش تحقيق آزمايشي و نيمه‌تجربي بود كه به روش كندوكاو ليپمن بصورت عملي اجرا  گشت و آموزش فلسفه در شانزده جلسه براي تقويت مهارتهاي پرسشگري دانش‌آموزان آموزش داده شد. جامعه آماري كليه دانش‌آموزان دختر پايه پنجم و تعداد نمونه پنجاه نفر كه به روش هدفمند انتخاب و به دو گروه 25 نفر آزمايش و گواه تقسيم شدند. جهت تحريك و برانگيختن حس كنجكاوي و پرسشگري دانش‌آموزان كه لازمة آموزش فلسفه به كودكان است و برگزاري مباحث فلسفي از داستانهاي فكري كم، فيشر، ليزا، ليلا و داستانهاي اخلاقي ملانصرالدين استفاده شد. براي تجزيه و تحليل فرضيه يك پژوهش از آزمون‌ t‌ وابسته و فرضيه دو پژوهش از آزمون‌ t‌ براي گروه‌هاي مستقل استفاده شد. نتيجه فرضيه يك پژوهش نشان ميدهد كه فرض صفر رد و فرض تحقيق با 99درصد اطمينان مورد تأييد قرار گرفت. نتيجه فرضيه دو نشان ميدهد كه فرض صفر رد و فرض تحقيق با 95درصد اطمينان مورد تأييد قرارگرفت، بنابرين بين نمرات پيش‌آزمون و پس‌آزمون مهارتهاي پرسشگري دانش‌آموزاني كه در دوره آموزش فلسفه شركت كردند تفاوت معناداري وجود دارد. همچنين بين نمرات پيش‌آزمون گروه كنترل و پس آزمون گروه آزمايش تفاوت معناداري وجود دارد و يافته‌هاي پژوهش بيانگر اين است كه آموزش فلسفه موجب تقويت مهارتهاي پرسشگري، تفكر انتقادي، همكاري گروهي، فرضيه‌سازي، مهارت‌گفتاري، دقت و تمركز... شده و تأثير مثبت داشته است كه بطور مفصل در اين پژوهش مورد بررسي قرار ميگيرد.

كليدواژگان

آموزش فلسفه، مهارتهاي پرسشگري، تفكر انتقادي ‌ ‌

 *****

 رويكردي بومي به فلسفه براي كودكان مبتني بر نسخه‌هاي موجود

احمد اكبري، دانش آموخته دكتري فلسفه تعليم و تربيت و عضو هيئت علمي دانشگاه آزاد اسلامي واحد بردسكن

علي خالق‌خواه، دانش آموخته دكتري فلسفه تعليم و تربيت و عضو هيئت علمي دانشگاه محقق اردبيلي

فلسفه براي كودكان ‌(p4c) كه طي چهار دهه اخير توسط ليپمن با طرح داستان‌ براي كودكان بمنظور توسعه فعاليت فلسفيدن در آمريكا شكل گرفت، امروزه به شيوه‌هاي مختلف و با تغييراتي چند در شكل اجرا و محتواي داستاني آن در كشورهاي مختلف مورد استفاده قرار ميگيرد. در برخي نسخه‌ها همچون فلسفه با كودكان (pwc)‌ و دنياي سوفي‌ ‌گوردر در آشنا نمودن كودك با محتواي فلسفه اهميت دارد، حال آنكه در داستانهايي براي فكر كردن‌ ‌اثر فيشر و در داستانهاي فلسفي جهان‌ ‌اثر پيكمال سعي شده به محتوايي جذاب از ميان داستانهايي متون كهن دست يابد، جسپرسن نيز با اهميت دادن به مقوله فرهنگ داستانهاي فكري تلاش نمود تا با استفاده از داستانهاي بومي علاقه كودكان را به تفكر برانگيزد. بمنظور استفاده از رويكردهاي موجود در طرح بومي فلسفه براي كودكان در ايران ميتوان با عنايت به تاريخ فلسفه و سؤالات اساسيي كه در فلسفه وجود دارند، فهرستي از مضامين و سؤالات مهم فيلسوفان را طرح نمود. اين مضامين از داستانهاي موجود در متون كلاسيك ادب فارسي انتخاب ‌ميشود و سپس اين داستانها براساس رويكرد فرايندي ليپمن براي استفاده در اجتماع پژوهشي آماده ميگردد.

كليدواژگان

فلسفه براي كودكان، فلسفه با كودكان، رويكرد بومي

 

 *****

 تبيين حوزه‌هاي فلسفي در طرح پرورش تفكر فلسفي در كودكان و نوجوانان

سمانه سمناني

كارشناس ارشد فلسفه و كلام اسلامي(دانشگاه علامه طباطبايي)

پرورش تفكر فلسفي در كودكان و نوجوانان ضرورتي است كه آنها را به مهارتهاي لا‌زم، هم بلحاظ رشد فردي و هم بلحاظ رشد اجتماعي مجهز مينمايد و موضوعات مناسبي را براي فكر كردن و چگونگي پرداختن به آن موضوعات در اختيار كودكان و نوجوانان قرار ميدهد.

يكي از وجوه اصلي و برجسته اين طرح برانگيختن حس حيرت نسبت به پديده‌هاي ملموس و عادي است تا با ايجاد كنجكاوي فلسفي در كودكان و نوجوانان و ايجاد ترديد منطقي نسبت به دريافتهايشان از محيط، به آنها كمك شود به بينش و بصيرت دروني و شناخت عميقتري از خود و جهان دست يابند. از اينرو در اين نوشتار تلا‌ش شده است كه در يك بخش، ضمن بيان اجمالي مباني و خاستگاه طرح پرورش تفكر فلسفي در كودكان و نوجوانان، وجه مميزه تفكر فلسفي از ساير جنبه‌هاي تفكر مشخص گردد.

اما در بخش ديگر، تمركز اصلي بر روي حوزه‌هاي فلسفي و تبيين آنها ميباشد. با توجه به اينكه كودكان دائماً در حال تلا‌ش براي سردرآوردن از جهان پيرامون خود هستند و بطور طبيعي سؤالهايي را مطرح ميكنند كه اغلب جنبة فلسفي دارند، بنابرين لا‌زم است براي ارزيابي دقيقتر سؤالا‌ت كودكان و جهتدهي به كنجكاوي ذاتي آنها و نيز براي رسيدن به پاسخ پرسشهايشان، مطالب دقيقتري از فلسفه و حوزه‌هاي فلسفي مطرح شود. بايد توجه داشت، سؤالا‌ت كودكانمان اغلب متعلق به چند حوزه اصليند كه در اين مقاله به چهار حوزه اصلي متافيزيك، معرفت‌شناسي، اخلا‌ق و ذهن پرداخته شده است تا با ايجاد آشنايي نسبي نسبت به چند حوزه اصلي، ذهن فلسفي مربيان و معلمان و متوليان اين امر، تقويت گشته و آنها را به افرادي كارآمد و مؤثر در اين عرصه تبديل نمايد.

 كليدواژگان

 تفكر فلسفي، متافيزيك، فلسفه اخلا‌ق، معرفت‌شناسي، ذهن، باور، هويت

 

 *****

  نقش تفكر در رشد شخصيت كودك

مرضيه امامي

كارشناس ارشد فقه اصول

پرورش عقل و كاربرد صحيح آن در تربيت اسلا‌مي از جايگاه والا‌يي برخوردار است و از مهمترين موضوعات و مسائل فرد و جامعه بشمار ميرود، زيرا اسلا‌م دين عقل است و درك حقايق، شناخت معارف،  ارتباط منطقي با مبدأ و معاد، معرفت‌ پيامبران و  امامان، شناخت طريق رشد و هدايت و تكامل انسان در زمينه‌هاي مادي، معنوي، معاش و معاد به عقل وابسته است.

در اين بين شيوة چگونه انديشيدن ـ‌‌كه ميتوان آن را  از پايه‌هاي اصيل تربيت صحيح برشمرد‌‌ـ بايد از اوايل كودكي به انسان آموخته شود. يك كودك با دانستن روش صحيح تفكر نه تنها از بسياري تهديدها ميتواند مصون بماند، بلكه فرصتهاي خوبي را هم براي خود فراهم خواهد ساخت و اين چيزي است  كه از مهارتهاي مهم زندگي بشمار ميرود.

تفكر در كودكان مجموعه‌يي از تواناييهاي عالي ذهني مانند: توانايي استدلا‌ل، حل مسئله، خلا‌قيت، حافظه، سازماندهي تكاليف، زبان و ... است. برخي كودكان بالفطره داراي يكسري تواناييها هستند كه در محيطهاي مناسب و بر اثر تمرين و تقويت شكوفا ميشوند. يادگيري، حافظه و هوش از جمله مهارتهاي ذاتي تفكر هستند كه در شرايط محيطي، خانواده، تعليم و تربيت مناسب رشد پيدا ميكنند. تنها در اينصورت است كه درك و فهم آنان از سلا‌مت لا‌زم برخوردار شده و يادگيري آنان با ثبات خواهد شد. نگارنده در اين مقاله كوشيده است با نگاهي به قرآن و شيوه‌هاي تفكر از نگاه قرآن به اهميت اين مسئله پرداخته و در ادامه با ارائه عوامل ايجاد تفكر و روشهاي تفكر و ... راههايي براي تقويت روحيه تفكر در فرزندان را پيش روي والدين بگذارد.

كليدواژه‌ها

 تفكر، كودكي، رشد عقلي، والدين، كنجكاوي