‌‌ فصلنامه علمي فلسفه و كودك

شماره 17: بهار و تابستان 1397

 

يادداشت

فرهنگ هر جامعه بخشهاي مختلفي دارد؛ آموزش و پرورش، نهادهاي عدالتي، قانون‌گذاري، نهادهاي اقتصادي، امنّيتي، سياسي و ... غيره و كشور ما ايران همانند همه جوامع ديگر داراي اين بخشهاست. از نظر جامعه‌شناسان، جامعه همانند بدن انسان، زنده و پوياست، رشد ميكند، بيمار ميشود و نابود ميشود. نهادهاي جامعه همانند اعضا و اندامهاي بدن هستند كه وظايف خود را انجام ميدهند و در غير اينصورت كل جامعه تحت تأثير اين بي‌نظمي، قرار ميگيرد و بيمار ميشود. شاهد اين گفتار شعر معروف سعدي شيرازي است كه «بني‌آدم اعضاي يك پيكرند...».

متأسفانه امروزه در جامعه‌يي زندگي ميكنيم كه بيمار شده است و نهادهاي آن وظيفه خود را انجام نميدهند و همه اعضا و جوارح جامعه درگير اين بيماري خودايمني شده است و طبيعي است كه در اين ميان، نهاد فرهنگي و آموزش و پرورش كشور، مظلومتر از هميشه، بيشترين آسيب را ببيند. امنيت اقتصادي دستاويزي براي فشارهاي سياسي و خيانت و بي‌مسئوليتي برخي مسئولين و فساد در اركان اساسي جامعه شده و همه و همه دست بدست هم داده تا نهاد تعليم و تربيت، مظلومتر از هميشه، نظاره‌گر هرج و مرجها و نابسامانيها و كم‌لطفيها باشد.

حال در اين ميانه وظيفه ما چيست؟ ما كه ادعاي فرهنگ‌سازي و پرورش نسلها را داريم، چه بايد بكنيم تا آسيبها به حداقل برسد و كودكان، با استحاله فرهنگي روبرو نشوند و خودباختگي نداشته باشند، مرعوب نشوند، حقايق را بفهمند و وضعيت را درك كنند و به توسعه تعليم و تربيت و تطبيق آن با شرايط موجود بپردازند؟

در ميانة اين ميدان رزم، نقش تفكر كجاست؟ و چه تأثيري در بهبود اوضاع دارد؟ فلسفه چگونه ميتواند مرهم و راه نجاتي براي جامعة بيمار و فاسد باشد و «فلسفه و كودك» به عنوان يك راه نجات، چگونه ميتواند آينده‌ساز شود؟ و اگر فلسفه و فلسفيدن نتواند كمكي به مردم جامعه نمايد، اصولاً به چه كار ديگري خواهد آمد؟

كاربردي كردن فلسفه در اين وضعيت خاص و بحراني جامعه چگونه است و چه نتايجي دربرخواهد داشت؟ اينها سؤالات اساسي است كه جوابهاي اساسيتر ميطلبد و شايد بتواند جرقه‌هاي كوچكي ايجاد كند كه به تأثيرات بزرگي بينجامد.

ژاپنيها ضرب‌المثلي دارند كه ميگويد: «تفكر، آدم را عاقل ميكند و عقل زندگي را شيرين ميكند» اما اينكه چگونه از اين نعمت بزرگ الهي بهره‌مند شويم و آن را براي اصلاح وضعيت كنوني جامعه بكار ببنديم، نياز به بررسي و ارائه راهكار دارد.

در هر صورت آهسته حركت كردن بسوي هدف، از حركت نكردن بهتر است. ايران و ايراني از قديم‌الايام به ادب، احترام، هوش، استعداد، تمدن، دوستي و صلح، ايمان و تفكر، دانش و فضل و معرفت معروف بوده است، چه شد كه سرمايه‌هاي فرهنگي ما به تاراج رفت و بر ما اينگونه گذشت؟ و چه بايد كرد؟

اي كاش در فرايند غربي شدن جامعه همه خصلتهاي جامعة غرب را متوازن پرورش داده بوديم و دختران و پسران ايراني خودباوري و عِرق ملّي و روحيه تلاش و كوشش و اميد و ادب را از همتايان خود در جوامع ديگر، فراگرفته بودند.

چــه جـويي آن ادبي كآن ادب نـدارد نام

چه گويي آن سخني كان سخن ندارد جسم

  سردبير


*******************

رهیافت «فلسفه و کودک» در حی بن یقظان ابن طفیل

ناديا مفتوني

 

چکیده

رهیافتهای فلسفه و کودک از آثار حکمای مسلمان قابل اخذ و تدوین است. یکی از این منابع رساله حی بن یقظان ابن‌طفیل است که بعنوان اولین رمان فلسفی شهرت دارد. حی بن یقظان، طفلی است که در جزیره‌يي بدون سکنه، در آغوش طبیعت و در بین حیوانات بزرگ ميشود و یک غزال یا آهو برای او مادری ميکند و متکفل رشد جسمی اوست. علاوه بر تکامل جسمی، فرایند اندیشه‌ورزی حی در دامان مادر طبیعت تکامل ميیابد. این اندیشه‌ورزی بدنبال بلوغ فکری و فلسفی، به نوعی بلوغ عرفانی نیز منتهی ميشود.

در فراز پایانی داستان، حی با انسانهایی از جزیره دیگر آشنا ميشود و درمییابد آنچه از طریق تفکر در خویشتن و اندیشه‌ورزی در طبیعت بدست آورده با معارف دین و تعالیم وحی در هماهنگی کامل است. این رهیافت را ميتوان بخشی از سلوک فکری فلسفی حی بشمار آورد.

برخی رهیافتهای اندیشه‌ورزی حی به ترتیب زمانی یعنی از خردسالی تا بزرگسالی عبارت است از دستاوردهایی در زمینه فناوری، علوم تجربی، رهیافت فلسفی، رهیافت عرفانی. سلوک فکری حی بن یقظان در الگوی اسفار اربعه قابل تحلیل است.

کلیدواژگان

حی بن یقظان                 ابن‌طفیل

اسفار اربعه فکری            رهیافت فلسفی

رهیافت عرفانی


 

 *******************

تمرین خلاقیت در خانه و مدرسه

علیرضا امین

 چكيده

بسیاری از مردم بر این باورند که خلاقیت استعدادی است که برخی مردم با آن به دنیا میآیند و بقیه میتوانند تنها حسرت آن را بخورند كه این یک باور منفی و کاملاً اشتباه است.

خلاقیت یک مهارت است که هر کسي میتواند آن را یاد بگیرد، تمرین کند و بکار بندد. خلاقیت مانند اسکی کردن، تنیس بازی کردن، آشپزی یا یادگیری ریاضی، یک مهارت است. هرکسي میتواند این مهارتها را یاد بگیرد و از طریق تمرین بهتر شود؛ ولی در پایان قرار نیست که همة افراد به یک اندازه در این مهارتها خوب باشند. بر همین اساس و با توجه به اهمیت خلاقیت، اغلب جوامع مدتهاست برای پرورش خلاقیت به برنامهریزیهای جدی پرداخته‌‌اند.

با توجه به اینکه پرورش خلاقیت به بستر و محیط مناسب نیاز دارد، شیوه‌‌ها و متدهای گوناگونی در این راستا مطرح گرديده‌اند كه بر مبنای مؤلفه‌‌های خلاقیت و بمنظور پرورش و رشد آنها طرح شده‌اند. در نوشتار حاضر به توضیح برخی از این مؤلفه‌‌ها و نحوة پرورش آنها میپردازیم و با تعریف، اهمیت و موانع خلاقیت آشنا میشویم.

كليدواژگان

خلاقيت            مدرسه               فلسفه و كودك


 

 *******************

نظریه‌های رشدشناختی کودک در اندیشه چهار فیلسوف ایرانی

(فارابي، ابن‌سينا، سهروردي، ملاصدرا)

نواب مقربی

 چکیده

کار ما در مواجهه با فیلسوفان هر مکتب و نحله­يی تنها این نیست که آموزه­ها و اندیشه­های آنان را تقریر و تشریح کنیم، بل این است که تلاش کنیم و از خودمان بپرسیم که اگر آن فیلسوفان با همان عینک معرفتی و فلسفی­ که بر چشم دارند به جهان ما و مسائل و دشواریهای کنونی ما مینگریستند، این جهان و مسائل آن چگونه بر ايشان پدیدار میشد و چه راهکارهایی را برای برون­رفت از دشواریها و بن‌بستهای آن پیش مینهادند.

 ازاینرو، در نوشتار پیش‌رو تلاش بر این است که نظریه­های رشد شناختی کودک با اتکا به دیدگاه فوق در باب فلسفه و فیلسوفان استخراج و استنتاج شود. برای این منظور چهار فیلسوف که از استوانه‌هایِ بنیانگذارِ فلسفة ایرانی بشمار میروند، برگزید شده و دیدگاههای آنان درباب نظریة رشد شناختی بررسی و بازکاوی شده است. پر پیداست که فیلسوفان متقدم ایراني دیدگاه ویژه­يی یا اثر مستقلی درباب رشد شناختی کودک ندارند. با اینهمه، اگر بناست نظریه رشد شناختی کودک استخراج شود بیش از هر چیز بایستی به سراغ شناخت‌شناسی برویم که در سنت فلسفه ایرانی به «نفس­شناسی» موسوم است.

پس از ورود برنامه «فلسفه و کودک» در ایران، بسیاری از دست‌اندرکاران این حوزه شتابزده به برگزاری کارگاهها و حلقه­های کندوکاو در مدارس و پژوهشگاهها پرداختند و به بررسی و ارزیابیهای آماری و توصیفی در این زمینه روی آوردند، بی آنکه مبانی، اصول، زمینه­ها و پیش‌زمینه­های این برنامه را که اغلب با فرهنگ و فلسفه­ ایرانی ناسازوار بودند، بررسی و ارزیابی تحلیلی نقادانه و موشکافانه کنند. عدم آگاهی از مبانی و اصول نظری هم در میان موافقان برنامه «فلسفه و کودک» و هم در میان مخالفان آن آشکار و هویداست. در این نوشتار، برای نخستین بار نظریه­های رشد شناختی کودک در بستر و زمینه­ فلسفه ایرانی و در اندیشه و چشم‌انداز چهار فیلسوف قَدَر و مکتب­ساز ایرانی‌ـ فارابی، ابن‌سینا، سهروردی و ملاصدرای شیرازی‌ـ طرح و نقد میشوند. پی­ریزی و پایگذاری هر گونه دستگاه و برنامه فلسفی نوین بدون شناخت پس­زمینه­ها و شالوده­های پیشین و نهفته در دل هر فرهنگ و فلسفه‌يی امری محال و دور از منطق بنظر می­آید؛ چراکه حصول هرگونه معرفت و سرانجام هر عمل حاصل از آن تنها بر پایة شناخته­ها و دانسته­های از پیش بوده فراهم می‌آيد.

كليدواژگان

رشدشناختی                      شناخت‌شناختي

کودک                             فلسفه و کودک


 

 *******************

پرستش، تعلیم و تربیت و «فلسفه و کودک»

مسلم شجاعی؛ ابوطالب عوض‌زاده؛ صادق رضايي

 چکیده

نیاز به پرستش و نیایش یکی از نیازهای اساسی است که در عمق روان بشر وجود دارد. انسان به اقتضای فطرت و سرشت خویش به خدا و پرستش او گرایش دارد. این گرایش پدیده‌يی خارج از وجود انسان نیست، بلکه در عمق جان و ضمیر او ریشه دارد و اگر جز این بود، اساساً مفهوم خداپرستی تحقق نمییافت. اسلام برای اینکه پیروانش را بسوی پرستش و اكمال در بعد روحی و معنوي حرکت دهد، دستوراتی را ارائه داده است. در تفكر اسلامي، انسان در مقام جانشين خدا، خلافت اللهي بر روي زمين عهده‌دار امور است. براي كسب اين مقام، بايد از دوران خردسالي، زمينه‌سازيها و اقدامات لازم صورت گيرد تا كودك آمادگي پذيرش تكاليف الهي را در زمان بلوغ پيدا كند. بنابرین از همان دوران کودکی لازم است فلسفه نیایش و پرستش را به کودک تعلیم داد و او را در مسیر دستورات اسلام تربیت نمود.

 از اینرو نوشتار حاضر با هدف بررسی نیایش و پرستش، تعلیم و تربیت و «فلسفه و کودک» به روش توصیفی ـ تحلیلی به بررسی موضوع میپردازد و مباحثي چون: حقیقت پرستش و تأثیر آن بر انسان، آثار نيايش و پرستش در زندگی، انگیزة پرستش، ریشه‌های پرستش و فواید آن، محتواي پرستش، اهمیت تربیت و تفكر فلسفي برای كودكان و نقش تعلیم و تربیت فلسفی کودکان در توجه به نیایش و پرستش را بررسي مينمايد.

نتیجه تحقیق نشان میدهد کودکان همانند هر انسانی، صاحب‌ تفکر‌ و اندیشه‌اند و علاوه بر این فطرتاً کنجکاو هستند. با جهت دادن به حس‌ کنجکاوی‌ کودکان میتوان آنان را اندیشمندانی خلاق‌ بار آورد. این خلاقیت‌ سبب‌ رشد عقلانی کودک میشود و با این روش‌ است‌ که کودک، متفکر و منتقد‌ بار‌ می‌آید و سپس می‌آموزد با‌ انتقاد از اندیشه‌يي، ذهن خود را‌ بسمت‌ اندیشه‌يي برتر‌ که‌ از‌ خلاقیت کودک سرچشمه میگیرد‌، سوق دهد. اما عدم پرورش تفکر خلاقانه، تقلیدی بودن رفتار فرد را به همراه دارد‌ که در‌ اینصورت‌ قدرت‌ تفکر و انتقاد را از کودک سلب میكند.

كليدواژگان

پرستش        تعلیم و تربیت         «فلسفه و کودک»


 

 *******************

«فلسفه و کودک» و مهارت رفتار ارتباطی با پیروان سایر ادیان

مهدی گنجور

 چکیده

کاربردی کردن فلسفه در زندگی روزمره، یکی از دغدغه‌های مهم فیلسوفان در عصر حاضر بشمار میرود و در اين راستا اقدامات گسترده‌يی در محافل آموزشی و پژوهشی در این زمینه صورت پذیرفته است.در این میان، تلاش واضعان «فلسفه و کودک» در راستای تلفیق و عجین ساختن فلسفه با جامعه، قابل‌ملاحظه و تأمل است. هرچند «فلسفه و کودک» از ابتدا گرایشی بسوی اخلاق داشته، لیکن بنظر میرسد تأثیر این برنامه آموزشی ـ تربیتی در افزایش مهارتهای رفتاری و تعامل کودکان با همنوعان خود، برغم ضرورت و اهمیت فراوان، از دید پژوهشگران و اصحاب این فن، پوشیده و مغفول مانده است.

از اینرو، نوشتار حاضر بر آن است تا ضمن تحلیل انتقادی هندسه معرفتی «فلسفه و کودک» به تبیین نقش و تأثیر این برنامه در تقویت مهارت ارتباطی آنان با غیرهمکیشان بپردازد. استنباط و ارائه مؤلفه‌های تأثیرگذار در مهارت‌افزایی کودکان بویژه در برخورد و تعامل با پیروان سایر ادیان، از مهمترین یافته‌های این پژوهش محسوب میشود که باختصار عبارتند از: تأکید بر رعایت حقوق همنوعان و احترام به عقیده مخالف، ایجاد روحیه آزاداندیشی (آزادی فکر و بیان)، تقویت هوش عاطفی ـ‌هیجانی (EQ) کودک؛ آموزش همزیستی مسالمت‌آمیز با دیگران، التزام کودکان به اخلاق باور (پرهیز از تعصب؛ تحکّم و تقلید بیجا). روش پژوهش در این نوشتار، شیوه تحلیل محتوا از نوع تحلیلی‌ـ استنتاجی است.

کلیدواژگان

فلسفه و کودک         رفتار ارتباطی          دیگر ادیان

 عقلانیت                همزیستی              اخلاق باور


 

 *******************

بررسی لزوم آموزش تفکر منطقی به کودکان مسلمان

خدیجه شهیدی مارانی

 چکیده

«فلسفه و کودک» که بعنوان یک برنامه آموزش تفکر به کودکان وارد کشور ما شد در سرزمین محل تولدش مراحل متعددی را طی کرد تا بصورت کنونی درآمد. این مراحل همگی در چگونگی شکلگیری این برنامه نقش تعیین‌کننده داشتند. یکی از اولین این مراحل، احساس نیاز و لزوم آموزش تفکر صحیح به کودکان است. تربیت فکری موضوعی است که بصورت میان‌رشته‌يی همزمان وابسته به مسائل رشته تعلیم و تربیت و مطالعات فلسفه و منطقی است؛ بدین‌معنا که این دو رشته هر دو بطور مستقیم در این موضوع تأثيرگذارند. نوشتار حاضر سعی دارد با روش تحقیق کیفی ـ و تفسیر و تحلیل داده‌های میدانی که از طریق مشاهده‌يی جمع‌آوری شده‌اند و به روش خوشه‌يی طبقه‌بندی و گزینش شده‌اند‌ـ به اهمیت و ضرورت آموزش تفکر صحیح به کودک مسلمان بپردازد و این هدف را در دو بخش اصلی دنبال میکند که عبارتند از: «کودکان ما تفکر میکنند» (وحتی گاهی قادرند تفکرات دیگران را نقد کنند) برای اثبات این مطلب ـ‌امکان تفکر منطقی در کودکان‌‌ـ شواهدی از سخنان کودکان مسلمان ایرانی ارائه و تحلیل شده ‌است؛ سخنانی که دربردارنده استدلالهای منطقی و معتبری هستند و استدلالهایی شناخته شده که در علم منطق به تعریف و بیان چارچوبهای آنها پرداخته شده است. دوم اینکه «کودکان ما گاهی در تفکرشان دچار خطا هم میشوند». برای نشان دادن این مطلب نیز از ارائه نمونه‌هایی از خطای منطقی کودکان و تبیین آنها استفاده شده است. این مقدمات ما را به این نتیجه میرساند که با توجه به استعداد و توانایی ذاتی کودکان «آموزش تفکر به کودکان مسلمان» در راستای افزایش مهارت تفکر منطقی در آنان لازم و ضروری است.

كليدواژگان

استدلال                          تفکر منطقی

خطا                              فلسفه و كودك


 

*******************

معنويت براي كودكان با تكيه بر آراء آيت‌الله شاه‌آبادي (س) و امام خميني (ره)

مريم داورنيا، مژگان پروينيان

چكيده

توجه بُعد روحاني انساني و تلاش در جهت شكوفا شدن آن مقوله‌يي است كه با عنوان معنويت از آن ياد ميگردد. رشد و پرورش معنويت انساني بخصوص در دوران كودكي، آنهم در دنيايي كه طوفان فناوري، ارتباطات، تكثر آراء و تشتت افكار از هر سو آن را تهديد ميكند، شرط تحقق سلامت رواني است. روانشناسان در روند تربيت معنوي كودك، بر دو مؤلفه بنيادي تأكيد كرده‌اند كه عبارتند از: هوش معنوي و هوش اخلاقي (فضيلت). حضرت امام معنويت را توجه ارادي به عالم معنا دانسته كه داراي مراتب است و براي نيل به مقام انسان كامل صورت ميپذيرد. تربيت معنوي از منظر اين دو حكيم تربيتي توحيدي است كه متربي، مربي و تربيت سه ضلع آن را تشكيل ميدهند. در نگاه امام، علاوه بر مربي و متربي، مؤلفه‌هاي اساسي ديگري نيز در تربيت معنوي كودك وجود دارد كه عبارتند از فطرت، تفكر، اراده و اعتدال. ايشان تربيت معنوي كودك را توجه دادن كودك به عالم معنا در جهت به فعليت رساندن ابعاد فطري و معنوي وجودش با هدف نيل به غايت نهايي ميداند و رسيدن به اين امر را هم ناشي از اراده انسان پس از تولد و هم حاصل تأثير احوالات والدين در پيش از تولد تلقي ميكند.

كليدواژگان

معنويت             سلامت رواني                 تربيت معنوي

هوش معنوي      هوش اخلاقي        فطرت          امام‌خميني