فصلنامه علمي فلسفه و كودك
شماره 15: بهار و تابستان 1396
یادداشت
سؤال مهمی که در بدو معرفی طرحهایی مانند طرح «فلسفه و کودک» به ذهن میرسد این است که ضرورت آنها چیست و چه مشکلات یا کمبودهایی قرار است با کمک آنها برطرف شود؟ همانطور که میدانیم هدف فلسفه و کودک این نیست که بواسطه آن آموزهها و نظریات فلسفی را به ذهن ناپخته کودک که هنوز به بلوغ عقلی نرسیده است و توانایی درک مسائل ژرف منطقی و عقلی را ندارد، تحمیل کنیم.
هدف اصلی این طرح، پرورش عقلانیت و تقویت روحیه پرسشگری در کودک و نوجوان است، بطوری که او همه مسائلی را که در محیط زندگی خود با آنها برخورد میکند، در یک چارچوب عقلی، تحلیل و پردازش نماید، نسبت به همه دادههایی که از خارج به او میرسد نقاد باشد و براساس این یافتهها و متناسب با شرایط و اقتضائات زندگی خود دست به خلاقیت بزند و راهحلهای خلاقانه و بدیعی ارائه کند.
در حقیقت بیش از آنکه آموزش محتوای فلسفه مطمع نظر ما باشد، این روش و رویکرد فلسفیدن است که مدنظر است. واژه «فلسفه» در اینجا بیش از آنکه به جنبه نظری اشاره داشته باشد به بُعد عملی و روششناسانه آن اشاره دارد و عبارت از ملکهیی است که در انسان نهادینه میشود تا با کمک آن بصورت روشمند و منطقی به قضاوت و داوری درباره افکار، اقوال و افعال خود و دیگران بپردازد و براساس این نتایج و قضاوتها مسیر زندگی خود را تعیین کند. این داوری و قضاوت میتواند در ساحات و عرصههای گوناگونی همچون امور اخلاقی، مسائل علمی، مباحث اعتقادی و معرفتی و غیره راهگشا باشد و نقش تعیین کنندهیی در سعادت یا شقاوت شخص در آینده داشته باشد.
چنین انتظاری صرفاً از طریق گنجاندن این طرح در قالب یک واحد درسی که مانند سایر دروس در مدت زمانی محدود و در یک کلاس تدریس شود، محقق نخواهد شد. تنها در صورتی میتوان گفت این طرح به هدف اصلی خود رسیده است که تمام نظام آموزشی را در برگیرد و تمامی معلمان، مربیان، کتب درسی و حتی والدین، هماهنگ با این رویکرد حرکت کنند و رسالت خود را چیزی فراتر از صرف افزایش کمی محفوظات دانشآموز بدانند و ـ بتعبیری ـ بجای اینکه به او ماهی بدهند، ماهیگیری را بیاموزند.
گروه فلسفه و کودک بنیاد حکمت اسلامی صدرا در طول این سالها همواره تلاش نموده است که از طریق برگزاری دورههای تربیت مربی و همایشهای گوناگون در حد وسع و توان خود به رواج این فرهنگ در میان معلمان و مسئولان آموزشی و پرورشی کمک کند و بر خلاف برخی نهادهای موازی بیش از آنکه دغدغه کارهای روبنایی و تبلیغاتی را داشته باشد، درصدد مهیا کردن بستر و زیربنایی برای رشد این نوع عقلانیت در فرهنگ آموزشی کشور بوده است. هرچند که تا تحقق کامل این آرمان در نظام آموزشی کشور راه درازی در پیش است، اما امید میرود که به یاری پروردگار و با همکاری نهادهای فرهنگی و آموزشی ذیربط هرچه زودتر به این دستاورد بزرگ دست یابیم.
سیدمحمدرضا حسینی خامنه
*******************
ظرفیت بالای متون کهن ادب فارسی
برای بومیسازی منابع «فلسفه و کودک»
مرتضی براتی
چکیده
ذهن بشر همواره نسبت به همة پدیدهها، پرسشگر و در پی یافتن پاسخی برای این پرسشها بوده است. فلسفه عمری به طول عمر بشر دارد اما آموزش «فلسفه و کودک» رویکردی جدید است که میکوشد مهارتهای ذهنی و قدرت استدلال و تفکر انتقادی را در کودکان و نوجوانان پرورش دهد. نوشتار حاضر میکوشد تا نخست به نظریات نظریهپردازان برجسته آن بپردازد و در باب اهمیت و ضرورت این برنامه مطالبی بیان کند. در ادامه به آموزش «فلسفه و کودک» در ایران و ضرورت بومیسازی منابع آن اشاره میشود و سرانجام ظرفیت بالای متون کهن ادب فارسی بررسی شده و نمونه داستانها و حکایتهایی از این متون که میتوانند در طرح درسهای آموزش «فلسفه و کودک» مورد استفاده قرارگیرند، ارائه میشوند.
کلیدواژگان
فلسفه و کودک، بومیسازی، متون کهن ادب فارسی
*******************
بررسی تأثیر آموزش «فلسفه و کودک» بر روحیه پرسشگری و مهار خشم در دانشآموزان پایه چهارم ابتدایی شهر بابل در سال تحصیلی 95ـ94
مهدیه طبری؛ علیخالقخواه؛ مسعود مرادی؛ عادل زاهد بابلان
چکیده
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر برنامه آموزش «فلسفه و کودک» بر روحیه پرسشگری و مهار خشم دانشآموزان میباشد. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانشآموزان پسر پایة چهارم ابتدایی شهر بابل در سال تحصیلی 95-94 هستند. از این میان تعداد 22 نفر دانشآموز پسر (11 نفر گروه آزمایش و 11 نفر گروه کنترل)، به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. برای بررسی فرضیه پژوهش از روش شبهآزمایشی با استفاده از طرح پیشآزمون ـ پسآزمون با گروه کنترل استفاده شد. جهت جمعآوری دادهها از پرسشنامه روحیه پرسشگری و پرسشنامه مهارتهای مهار خشم استفاده گردید. دانشآموزان گروه آزمایش طی هشت جلسه نود دقیقهیی (هرهفته یک جلسه)، تحت آموزش برنامه فلسفه برای دانشآموزان قرار گرفتند. مواد آموزشی این پژوهش داستانهای فیلیپ کم بود. در پایان، دادهها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چندمتغیره ( ANCOVA ) و با نرمافزار 20، مورد تحلیل قرار گرفتند. یافتههای این پژوهش، اعتبار و برنامه فلسفه برای دانشآموزان در پرورش روحیه پرسشگری و مؤلفههای آن و مهار خشم در ایشان را تأیید کرد.
کلیدواژگان
فلسفه و کودک، روحیه پرسشگری، خشم و مهار آن، حلقه کندوکاو
*******************
فرصتها و تهدیدهای فضای مجازی در رشد هوش، خلاقیت،
عواطف، منطق و تفکر و مهارتهای زندگی کودکان
محمد رضا سرمدی؛ شهربانو الفته
چکیده
امروزه با گسترش قابلیتهای فضای مجازی و شبکهیی در کشورمان و جذابیت و گرایش به این فضا برای کودکان، لزوم بکارگیری فرصتهایی که این پدیده در پرورش کودکان میتواند در اختیار ما قرار دهد، بیش از پیش احساس شده است و در کنار آن ترس و بیم از تخریب مبانی اخلاقی و اجتماعی و نداشتن امنیت روانی و فرهنگی ناشی از اطلاعات آلوده و مخرب از طریق فضای مجازی با توجه به پایین بودن سواد سایبری بسیاری از خانوادهها و عدم امکان نظارت آنان بر کودکان، واکنشی منطقی است.
این پژوهش با هدف بررسی فرصتها و تهدیدهای فضای مجازی در رشد هوش، خلاقیت، عواطف، منطق و تفکر و مهارتهای زندگی کودکان انجام شده و پژوهشی اسنادی ـ تحلیلی است که برای انجام آن از تحلیل کیفی و سندکاوی استفاده شده است. بدینمنظور، اسناد و مطالعات انجام شده در این رابطه مورد بررسی قرار گرفته و عمدتاً بصورت کیفی، تحلیل و نقد شده است. نتایج بدست آمده از این پژوهش نشان میدهد که میتوان با شناخت و استفاده از فضای مجازی بر تهدیدهای آن غلبه کرده و موجب رشد و پرورش کودکی بصیرتگرا گردید.
بگونهیی که با طراحی یک الگوی منطقی در آموزش ـ با استفاده از اصول و راهکارهای ارائه شدهـ کودک به بصیرت درونی دست مییابد که در سه حیطه شناختی، عاطفی و رفتاری تجلی پیدا میکند و این همان بصیرتی است که او را در مقابل تهدیدهای فضای مجازی حفظ مینماید.
کلیدواژگان
فضای مجازی ، فرصتها و تهدیدهای فضای مجازی، رشد هوش، خلاقیت
*******************
روشها و استراتژیهای آموزشی مؤثر بر پرورش تفکر انتقادی
منصوره کلهر؛ گلنار مهران
چکیده
پرورش تفکر و استدلال، یکی از اهداف تعلیم و تربیت است. این هدف تنها در سایه انتقال دانش و اطلاعات به ذهن دانشآموزان حاصل نمیگردد، بلکه لازم است در برنامههای مدارس روشهایی گنجانده شود که از طریق آنها دانشآموزان یاد بگیرند چه زمانی، چگونه و چه سؤالاتی را بپرسند و چه روش استدلالی را بکارگیرند و این مهارتها را از طریق تلاش در تمرین تفکر انتقادی در دروس مختلف رشد و توسعه دهند. ضرورت پرورش مهارتهای تفکر انتقادی بدلیل تغییرات سریع جوامع و دگرگونیهای تکنولوژیکی، گسترش حوزههای تخصصی علوم و رشد روزافزون دانش و اطلاعات است. مهارتهایی که قبلاً مناسب بودند امروز نمیتوانند کودکان را برای رویارویی با چالشها و مسائل حال و آینده آماده سازند. آموزش و پرورش تفکر مستلزم فراهم کردن شرایط و بکارگیری راهبردها و روشهای آموزشی مؤثر بر تفکر انتقادی است. در نوشتار حاضر ابتدا مفهوم، مهارتها و ویژگیهای تفکر انتقادی و سپس نقشه مفهومی بعنوان یکی از روشها و استراتژیهای آموزشی مؤثر بر پرورش تفکر انتقادی بررسی میشود.
کلیدواژگان
تفکر، آموزش، روشهای تدریس فلسفه و کودک
*******************
«فلسفه و کودک» بمثابه فلسفهیی برای زندگی
نواب مقربی
چکیده
فلسفه از دیرباز پیوندی تنگاتنگ با زندگی عملی آدمیان داشته است. فیلسوفان همواره در جستجوی معنایی برای زندگی آدمی بودهاند؛ معنایی که بتواند نه تنها زندگی انسان را معنا بخشد بلکه از دردها و آلام فکری و روحی او نیز بکاهد. با چنین دیدگاهی فلسفه گونهیی درمانگری است. روانشناسی، در پی درمان روان آدمی است و فلسفه بدنبال درمان فکر. بسیاری از دردها و بیماریهای ما از تفکرمان ناشی میشوند و علت خارجی ندارند. در نوشتار حاضر تلاش میشود دیدگاهها و اندیشهها و گاه تکنیکهایی عرضه شوند که فلاسفه و حکیمان و بویژه فلاسفه اسلامی و رواقی برای درمان بیماریهای فکری پیشنهاد کردهاند و در برنامه فلسفه و کودک میتوانند همچون راهنمای عملی، مؤثر واقع شود. اندیشه نوآورانه نوشتار حاضر، طرح تمرینهای عملی و فلسفی است که برای کاربست در کارگاههای آموزشی با رویکرد فلسفه بمثابه شیوه زندگی و درمان تهیه و تنظیم شدهاند.
کلیدواژگان
فلسفه و کودک، روش زندگی، بیماریهای فکری، تکنیکهای فلسفی، درمان فلسفی
*******************
بررسی افقها و تنگناهای فضای مجازی و اینترنت بر تربیت اخلاقی
با تأکید بر شبکههای اجتماعی
امیر مرادی؛ محسن کردلو
چکیده
فناوری و آخرین دستاوردش، فناوری اطلاعات، نقشی گسترده و چشمگیر در قلمروهای گوناگون زندگی آدمی از جمله تعلیم و تربیت داشته و افقها و تنگناهای آن از جنبههای مختلف از جمله تربیت اخلاقی قابل کنکاش و ارزیابی است. از اینرو، هدف اصلی پژوهش حاضر، تبیین و ارزیابی افقها و تنگناهای فضای مجازی و اینترنت بر تربیت اخلاقی است. سؤالات پژوهش از این قرارند: چه رابطهیی بین فضای مجازی و اینترنت با تربیت اخلاقی وجود دارد؟ افقها و تنگناهای فضای مجازی و اینترنت بر تربیت اخلاقی کدامند؟ روش پژوهش حاضر توصیفی ـ تحلیلی و از نوع تحلیل محتوای کیفی است. نتایج حاصل از پژوهش نشان میدهد که مهمترین افقهای فضای مجازی و اینترنت شامل دسترسی آسان به منابع اطلاعاتی مربوط به تربیت اخلاقی، آموزش مجازی مسائل اخلاقی، ایجاد همکاری و افزایش روحیة اجتماعی، وجود تعدد و تنوع فرهنگی، تقویت خرد جمعی و بیان آزادانة عقاید و افکار میباشد. همچنین مهمترین تنگناهای آن شامل ساختشکنی، افزایش انزوای اجتماعی، خطر شکلگیری هویتهای نابهنجار، به خطر افتادن آموزش ارزشهای مهم انسانی، هویتزا بودن بجای هویتساز بودن، ایجاد صمیمتهای مجازی، رواج فرهنگ هرزهنگاری و نقص حریم شخصی افراد است.
کلیدواژگان
فضای مجازی ، اینترنت، تربیت اخلاقی، شبکههای اجتماعی
*******************
انگارههای جامعهشناسی دوران کودکی در ادبیات ایران
میکائیل رسولزاده
چکیده
مطالعات جدید دوران کودکی و بتبع آن جامعهشناسی دوره کودکی کمتر از نیم قرن در دنیا سابقه دارد لیکن این مفهوم با سرعت رو به رشدی در حال گسترش و تحقیق است؛ هرچند هنوز در ایران این بحث ناشناخته مانده است. بحث مرتبط با کودکان از نگاه سنتی همیشه مطرح بوده اما در نگاه مدرن، کودک و نیازهای او نادیده گرفته میشود. جامعهشناسی جدید کودک از یکسو به شناخت کودک، دنیای او و نیازهایش کمک میکند و از سوی دیگر به خلق ادبیاتی متناسب با ارزشهای جدید کودکی میانجامد. ارزشهای دوران کودکی، ارزشهای غیر بزرگسالیند اما تاکنون ادبیات کودک بیشتر مبتنی بر ارزشهای بزرگسالی بوده است؛ چرا که این ادبیات از جانب بزرگسالان نوشته شده است. مفهوم کودکی از منظر جامعهشناختی اساساً محصول دوران مدرنیزم است. کودکان به همان اندازهیی که مورد غفلت بودهاند، به حاشیه نیز رانده شده بودند. در واقع کودکان در نظریه و مفهومپردازیهای جامعهشناختی بدلیل موقعیت تابع و تحت سلطه همواره در حاشیه توجه بودهاند. در این میان، بسبب تحولات پس از جنگ جهانی دوم، یعنی رشد جنبشهای مدنی زنان و فمینیست، رشد ساختار و توسعه دولت و رفاه جامعه، افزایش خدمات بهداشتی نسبی، تحولات ساختار خانواده و آیندهشناسی و توسعه دانش فرافکنی مطالعات جدید دوران کودکی شکل گرفت و بر پایه نظریه تفسیری و ساختگرایی بر سه انگاره بنیان یافت : 1) کودکی در برابر یک دوره از زندگی، یک شکل ساختاری خاصی را تشکیل میدهد که کودک هم در آن زندگی میکند و هم مقوله یا بخشی از جامعه است. ۲) کودکان خود سازندگان جامعه و کودکی هستند.۳) کودکی همانند بزرگسالی در معرض نیروهای مشابه جامعه قرار میگیرد. در این نوشتار ما نیز به انگارههای رویکردی به دوران کودکی در ادبیات تربیتی ایران در گلستان سعدی بعنوان شاعر تربیت و نماینده نسل قدیم و در دیوان اشعار پروین اعتصامی بعنوان نماینده نسل جدید پرداختهایم؛ هر چند این شروعی بسیار جزئی است ولیکن میتواند گشایشی برای این مهم باشد. در این راستا ما اصطلاح بازتولید تفسیری را پیشنهاد دادهایم که این برداشت میتواند با مداقه در عنصر کلیدی اهمیت زبان و روندهای فرهنگی مورد بررسی بیشتر قرارگیرد.
کلیدواژگان
دوران کودکی، جامعهشناسی دوره کودکی، انگارههای رویکردی، ساختاری، سازندگی