یادداشت
در احادیث معصومین(ع) آمده است که هفت سال اول کودکی، دوران سیادت و هفت سال دوم، دوران اطاعت و هفت سال سوم، دوران وزارت کودک است؛ بدین معنی که کودک در هفت سال اول زندگی بر اهل منزل سروری دارد وتربیت وی آزاد است، ولی در هفت سال دوم باید بگونهیی عمل شود که کودک از والدین اطاعت کند و در هفت سال سوم نه سیادت و نه اطاعت بلکه نوجوان در این سالها مشاور و وزیر و مربی خود میشود و در امور مختلف باید با وی مشورت کرد و نظر او را جویا شد.
هویت معنوی کودک در هفت سال اول و دوم بوسیله انس با قرآن و معرفتهای دینی و شناخت عقاید و احکام اسلامی با محوریت قرآن و سیره ائمه معصومین(ع) همینطور معرفت کاربردی قصص قرآنی در سبک زندگی مانند نحوه صحیح خوراک، پوشاک و مهارتهای حرکتی و ... آشنایی با ادیان دیگر و معرفت تطبیقی به آنها تأمین میشود.
بدنبال دوره سیادت، دوره اطاعت است که همزمان با بلوغ طبیعی کودک بوده، با بهرهگیری از مفاهیم و دستورات معنوی قرآن، نیازهای فطری سالم کودک تأمین میگردد و پناهگاه امنی برای وی خواهد بود.
«أدبوا اولادکم علی ثلاث خصال: حبّ نبیکم و حبّ اهل بیته و قرائة القرآن»
رسول خدا(ص) میفرمایند: اولاد خود را بر سه خصلت تربیت کنید: دوستی پیامبرتان، دوستی اهلبیتش و قرائت قرآن.
در دوره بعدی که دوره وزارت و مشاوره است، زمانی است که شخصیت کودک تثبیت شده و برای مسئولیتهای اجتماعی و تشکیل خانواده آماده میشود. کودکی که در دورانهای اول و دوم بطور صحیح تربیت دینی شده باشد، اکنون آماده است پا به اجتماع بگذارد. در این مرحله، تدبیرخانواده و اجتماع با پیروی از دستورات دینی و قرآنی میتواند راهنما و راهگشای مسائل جوانان باشد. در این سن، تأهل پاک در منطق اسلام نیمی از دین جوان را حفظ میکند که البته این امر با رشد فرهنگ غربگرایی در جامعه ما بسیار غریب تلقی میگردد و بدیهی است که برای رسیدن به مقاصد اسلامی، حداقلهای اقتصادی زندگی از جمله مسکن، درآمد ماهیانه، وسایل زندگی باید توسط جامعه و حکومت اسلامی برای جوانان فراهم گردد.
از آنجا که کودک دیروز و جوان امروز میتواند از نخبگان و فرهیختگان فردا باشد، بسیار مهم است که به او کمک شود تا علاوه بر ایفای نقش خانوادگی، نقش اجتماعی متناسب با شأن خود را نیز دارا باشد؛ چرا که در سالهای بعد، مدیریت فرهنگی و اجرایی در رشد نظام و پرورش نسلهای جوان برعهده اوست. بنابرین تربیت دینی و قرآنی کودک از همان ابتدا میتواند زمینهساز شکوفایی نتایج مطلوبی در سالهای آیندة علمی و عملی وی باشد و از این طریق الگوی مناسبی برای نسلهای بعدی باشد.
***
نقد و بررسی نسبیگرایی در نظریه تعلیم و تربیتی متیو لیپمن
قاسم پورحسن؛ دانشیار گروه فلسفه دانشگاه علامه طباطبائی(ره)
فاطمه صدر؛ دانشجوی دکتری فلسفه تطبیقی دانشگاه علامه طباطبائی(ره)
چکیده
بنظر میرسد نسبیگرایی، یکی از نتایج نظریه تعلیم و تربیتی متیو لیپمن با نام «فلسفه برای کودکان» است. ذیل این بحث، نقطهنظرهای متفاوت و بلکه متناقضی مطرح شده است. خود لیپمن و برخی حامیان برنامه او بر این باورند که فلسفه برای کودکان، نه در محتوا و نه در روش به نسبیگرایی نخواهد انجامید. گروهی دیگر استدلال میآورند که اگرچه نظریهپردازان این برنامه، این مهم را منکر میشوند، اما نتیجه حاصل آمده، نسبیتاندیشی را بدنبال دارد. در این پژوهش با استفاده از روش توصیفی ـ تحلیلی، پاسخگویی به پرسش زیر مدنظر قرار گرفته است: آیا برنامه فلسفه برای کودکان با قرائت متیو لیپمن به نسبیت میانجامد یا خیر؟ مقصود از نسبیت در این پرسش، «نسبیت معرفتی» است. بر این مبنا، «نسبیت ارزششناختی» که یکی دیگر از مباحث جدی در این برنامه است، مورد بررسی قرار نمیگیرد. دیدگاه مختار آن است که بر اساس مبانی فکری- فلسفی و آراء لیپمن، این برنامه به نسبیت خواهد انجامید.
کلیدواژگان
فلسفه برای کودکان، فبک، نسبیگرایی، نسبیت معرفتی، اندیشهورزی برای خود
***
کودکان آرمانشهرها
تربیت کودکان در آرمانشهرهای مصلحان و فیلسوفان
میکائیل رسولزاده؛ دانشجوی دکتری جامعهشناسی فرهنگی دانشگاه تهران
چکیده
آرمانشهر در اصطلاح، یعنی جامعهیی که دارای ساختاری سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، آموزشی و... باشد که بتواند حداکثر اعضای تابع خود را به حداکثر سعادت ممکن برساند. در واقع، نگارش آثار آرمانشهرگرایانه از این جهت نیست که نویسندگان این آثار امیدوار به تشکیل چنان ساختاری در کشور خود ـ یا در سرزمینی دیگر ـ باشند، بلکه بقول افلاطون، این آثار بمنزله الگویی هستند که کشورها هرچه از آنها استفاده کنند، بیشتر به هدف خود در سعادتشان میرسند. آرمانشهرگرایی با افلاطون آغاز شد و فلاسفه دیگر چه در جهان اسلام و چه در غرب، آن را دنبال کردند. در اینجا قصد نداریم به آرمانشهرپردازان مهم تاریخ فلسفه بپردازیم، بلکه هدف عمدة ما نگرشی بر تربیت کودکان در آرمانشهرهای مصلحان و فیلسوفان است. براساس آنچه بحثکنندگان از امر تربیت گفتهاند، مدلولِ تربیتی دو معنا دارد؛ یکی معنای عام و دیگری معنای خاص. آرمانشهرگرایان تأکید بسیار زیادی بر آموزش و پرورش کودکان و نوجوانان در هر دو معنا دارند و بر آن بعنوان وسیلة عمده ایجاد تغییرات اجتماعی تکیه میکنند. آراء تربیتی افلاطون، ارسطو، آگوستین، فارابی، توماشو کامپلانا، توماس مور بعنوان نمایندگان شرقی و غربی تعداد پرشمار آرمانشهرگرایان مورد بررسی قرار گرفته است. اغلب آرمانشهرها از یک اصول کلی و منطقی پیروی میکنند؛ اتوپیاهای غربی در پارهیی از نکات جزئی، مانند دین و نوع نگاه آنها نسبت به انسان و خدا و... با آرمانشهرهای شرقی متفاوتند. در پایان ذکر این نکته خالی از فایده نیست که اغلب معنویت و الهی بودن، جان کلام مدینههای فاضلة شرقی است؛ در حالی که مادیت و صرف زمینی و خاکی بودن، جان کلام اتوپیاهای غربی است و این امر در نگرش ایشان در تربیت کودکان نیز مشهود است. در کل آرمانشهرگرایی تأکید بسیار زیادی بر آموزش و پرورش دارد و بر تعلیم تربیت بعنوان وسیله عمدة ایجاد تغییرات اجتماعی آرام تأکید میکند.
کلیدواژگان
تربیت، کودک، آرمانشهر، مصلح، فیلسوف
***
بررسی تأثیر آموزش تفکر منطقی بر اعتماد اجتماعی کودکان
سپیده انصافی مهربانی؛ دانشجوی دکتری دانشگاه علامه طباطبایی
چکیده
تفکر، محور اصلی شناخت و ارائه راهحلهای ممکن در هنگام مواجهه با مسائل است و دارای عناصری میباشد که (نشانهها و رموز) انسانها با آن میزان یادگیری خود را گسترش داده، آموختههایشان را بازشناسی کرده و بکار میبرند. دو نوع از اقسام مختلف تفکر هدایت شده(جهتدار)، تفکر انتقادی و تفکر خلاق میباشد. تفکر انتقادی یا تفکر منطقی ـ که در این پژوهش به یک معنا و معادل واژه « Critical Thinking » بکار برده میشودـ به بررسی ارزیابی، اصلاح، تعویض و دوبارهسازی یک مسئله میپردازد و به سطوح بالاتر یادگیری یعنی تجزیه و تحلیل و ترکیب مربوط میشود. با توجه به تأثیرات مثبت برنامه آموزش فلسفه به کودکان و یادگیری مبتنی بر تفکر منطقی و انتقادی، این پژوهش به بررسی آموزش نحوة تفکر منطقی به کودکان فرایند ایجاد اعتماد اجتماعی آنان میپردازد. روش مطالعه در این تحقیق، از نوع مطالعات نظری استنتاجی است که بررسی، تحلیل و استنتاجِ مباحث پایههای اصلی این روش بحساب میآیند.
کلیدواژگان
تفکر منطقی، تفکر انتقادی، اعتماد اجتماعی، کودکان
***
فلسفه و حقوق کودک
محمدحسین فضائلی؛ استادیار دانشگاه علوم قضایی
چکیده
سن بلوغ، شاخصی است که حیات انسان را به دو بخش تقسیم میکند: بخش اول، دوره کودکی است که از حیات جنینی شروع میشود و با رسیدن به سن بلوغ خاتمه مییابد و احکام و آثار خاص خود را دارد که از میان آنها به حق حیات، حق تربیت و موضوع تابعیت کودک در دین اشاره میشود. بخش دوم آغاز دوره مسئولیت است که ادامه یک حرکت بوده و یا نقطهعطف زندگی انسان است که با پیمودن مسیر تکامل اختیاری از حق استیفاء حقوق نیز برخوردار میشود. امر مزبور در خصوص دختران به بحث چالشی میان فقها تبدیل شده است. مشهور با تعبد به روایات، بر سن نه سال اصرار دارند و بعضی دیگر این سن را با برخی واقعیات هماهنگ ندیده، از اینرو روایات مزبور را از مدار استدلال خارج نموده و سیزده سال را سن بلوغ دانستهاند. عدهیی هم مسئولیت کیفری را در سنین یادشده نقض حقوق بشر تلقی نموده و بر هجده سال تأکید دارند. در این نوشتار، ما در مقام اثبات دیدگاه مشهور هستیم، اما نه از روی تعبد، بلکه براساس برخی پیشفرضهای فلسفی آن را یک پدیده طبیعی تلقی نمودیم که کشف آن بعهده شارع است و با نقد دیدگاه رقیب، آن را با حقوق کودک ناسازگار ارزیابی میکنیم.
کلیدواژگان
کودکی، بلوغ، اماره طبیعی، مسئولیت
***
تأثیر داستانهای فکری بر رشد مهارتهای اجتماعی
کودکان پیش دبستانی شهر رشت
مصطفی هدایتی؛ دانشجوی دکتری فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی دانشگاه علامه طباطبایی
چکیده
هدف از این پژوهش بررسی تأثیر اجرای داستانهای فکری بر رشد مهارتهای اجتماعی کودکان دوره پیشدبستانی شهر رشت بود. برای این منظور، از بین مراکز پیشدبستانی این شهر بصورت تصادفی دو کلاس پیشدبستانی انتخاب شد. تعداد نوآموزان هر کلاس بیست نفر بود که یک کلاس در گروه گواه و یک کلاس در گروه آزمایش قرار گرفت. سپس با استفاده از پرسشنامه مهارتهای اجتماعی کارتلیج و میلبرن متغیرهای رشد اجتماعی نوآموزان سنجیده شد. قبل از اجرای برنامه، تفاوت معناداری بین رشد اجتماعی دو گروه وجود نداشت. سپس کودکان گروه آزمایش، طی دوازده جلسه هفتگی بمدت چهل دقیقه تحت آموزش داستانهای فکری به شیوه اجتماع پژوهشی قرار گرفتند و در پایان مشخص شد که اجرای این برنامه تأثیر معناداری در ابعاد مختلفی از رشد اجتماعی نوآموزان داشته است. نوع مطالعه مورد نظر، ماهیت کاربردی داشته و از نوع نیمه تجربی بود . طرح تحقیق مورد استفاده، طرح آزمایشی پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل بوده است. نتایج این پژوهش با یافتههای تحقیقات انجام شده در داخل و خارج از کشور هماهنگی دارد.
کلیدواژگان
داستانهای فکری، اجتماع پژوهشی، مهارتهای اجتماعی، برنامه آموزش فلسفه به کودکان
***
آسیبشناسی توجه به حقوق کودکان در ایران و جهان
معصومه مدور؛ دانشجوی دکتری دانشگاه علوم و تحقیقات
چکیده
نقض حقوق کودکان در کشورهای در حال توسعه، بیشتر ناشی از فقر است؛ در حالی که در غرب، مشکل اخلاقی و ضعف بنیادهای خانواده، ناقض حقوق کودکان است. با این حال، همواره این کشورهای غربی هستند که کشورهای جهان سوم را در ارتباط با نقض حقوق کودکان، تحت فشار قرار میدهند . توجه به حقوق کودک، فقط بحث جوامع امروزی نیست، بلکه در دین مبین اسلام نیز نسبت به آن توجه بسیار شده است (احترام و تکریم کودک، پرهیز از خشونت و بدرفتاری با کودکان، رعایت عدالت و پرهیز از تبعیض) . این پژوهش از آنجایی که رویکردی کیفی دارد، فرضیهسازی ننموده و با روشی توصیفی ـ تحلیلی در پی پاسخ بدین سؤال است که حقوق کودک در ایران و جهان مشتمل بر چه مؤلفههایی بوده و چه نقاط آسیبی در آن وجود دارد؟
در پایان، پس از تجزیه و تحلیل کیفی اطلاعات پژوهش این نتیجه حاصل شد که باتوجه به وضعیت خاص کودکان بلحاظ جسمی و روحی، آنان نیاز به حمایتها و مراقبتهای ویژهیی دارند. این اقدامات باید مفهوم و قالب متناسبی یافته و با توجه به ناتوانی کودکان برای استیفای مستقیم حقوق خویش، جنبههای حمایتی وسیعی یابد؛ بگونهیی که بزرگسالان، الزام ناشی از حمایت آنان را کاملاً احساس کنند.
کلیدواژگان
حقوق، کودک، حقوق بشر، تربیت اجتماعی، تکریم، تبعیض
***
برنامه درسی آموزش به کودک از منظر فیلسوفان نومفهومگرا
سعید رومانی؛ دانشجوی دکترای برنامهریزی درسی دانشگاه خوارزمی تهران
چکیده
هدف نوشتار حاضر بررسی برنامه درسی آموزش به کودک از منظر فیلسوفان نومفهومگرا بوده و روش تحقیق، کیفی و از نوع تحلیلی ـ استنتاجی است که بمنظور گردآوری دادههای لازم جهت پاسخگویی به سؤالات پژوهش، کلیه اسناد موجود و مرتبط با موضوع، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. با توجه به سؤالات متن، نتایج به این شرح میباشد که از نظر فلسفه نومفهومگرایان، کودکان بعنوان سازندگان معنا تلقی میشوند. آنها بعنوان اعضای یک گروه اجتماعی نگریسته میشوند و پرداختن به تمامی ابعاد زندگی یادگیرندگان از جمله تجارب، افکار، احساسات، رؤیاهای آنها و شیوههای ارتباط، ارزشگذاری و شیوههای رفتار آنها لازم است و باید فعالیتهای درون و بیرون مدرسه با هم مرتبط باشند. همچنین ایشان دانش را دارای ماهیتی چند بعدی میدانند و تمامی ابعاد را مورد سؤال قرار میدهند که باعث ایجاد فرمهای جدیدی از دانش میشود؛ البته از طریق تأکید بر شکستن مرزهای دیسیپلین و ایجاد شرایطی جدید که در آن، دانش بتواند ایجاد گردد. کودکان بعنوان اعضای یک گروه اجتماعی نگریسته میشوند. اهمیت تأکید بر دانشآموزان که آموزش داده شوند تا بر جامعه تأثیر بگذارند را میتوان در آراء مربیانی نظیر پلاتو، آگوستین و دیویی نیز مشاهده کرد.
کلیدواژگان
برنامه درسی، کودک، فلسفه، نومفهومگرا