رشد تفکر کودک از منظر روانشناسی تحول
چکیده
اندیشة نوآورانهیی که تلاش میشود در نوشتار حاضر بر آن تأکید گردد این است که برخلاف تصور رایج دربارة کودکی، کودک، بزرگسال کوچکنما نیست. به سخن دیگر، جهانی که کودک در آن بسر میبرد با جهان بزرگسالان تفاوت دارد. وانگهی «فلسفه و کودک» از منظر روانشناسی تحولی، بمعنای «فلسفهورزی» و «اندیشهورزی» است؛ نه یاددادن مفاهیم انتزاعی و صوری. از اینرو، فلسفه برای کودک بمعنی روش و سازوکاری است که کودک را کاوشگر، شگفتزده و پرسشگر بار میآورد و در اینجا ما از آن با عنوان «تعادلجویی» یاد میکنیم که پایة اصلی تحول روانی کودک است .
مدعای نوشتار حاضر این است که آموزش روند اندیشه یا اندیشهورزی امکانپذیر است ولی اگر کسی روند و سازوکار آن را بیاموزد، بسادگی درونمایة اندیشه را نیز میآموزد و اگر فکر او پرورش یابد، اندیشه نیز میآفریند .
با اینهمه، هرچند آموزش اندیشه ممکن است، ولی باید متناسب با «سنّ تحولی» کودک باشد. کودک باید به درجهیی از «صلاحیت زیستی» برسد که بتوان مفاهیم محتوایی را به وی یاد داد؛ وگرنه یادگیری کودک «طوطیوار و شکننده» خواهد بود. بنابرین، «صلاحیت زیستی» شرط لازم برای آموزش مفاهیم و توانمندیهای فکری به کودک است .
کلیدواژگان
کودک بزرگسال کوچکنما، فلسفه برای کودک روانشناسی تحولی، تعادلجویی، صلاحیت زیستی
***
تبیین معنای عقلانیت و تحلیل جایگاه آن در برنامه فلسفه برای کودکان
زهره اسماعیلی ؛ عضو هیئت علمی دانشگاه پیام نور تهران
پرستو مصباحی ؛ دانشجوی دکتری فلسفه تعلیم و تربیت
چکیده
تبیین معنای عقلانیت بجهت برخورداری از معیار یقینی برای شناخت، در فضای فکری تکثرگرایانه عصر حاضر، اهمیت اساسی دارد که یکی از جلوههای عینی عقلانیت، در برنامههای آموزشی و تربیتی میباشد. برنامه فلسفه برای کودکان یکی از بحثانگیزترین این برنامههاست که در حال تزریق به فضای آموزشی جامعه ما میباشد. درک اهمیت معنای عقلانیت، تعمیم صحیح آن به عرصههای دانش، برخورداری از قابلیتها و شناخت حدود و صغور آن علاوه بر اینکه به شناسایی و بکارگیری معیار در امور علمی و حل مسائل معیشتی میانجامد، درک منطقی و موشکافانهیی از معنای عقل در برنامه فلسفه برای کودکان را بدست میدهد. در این نوشتار، ضمن بیان اطلاعات و انواع تقسیمات عقل و جایگاه آن در تربیت دینی، به بررسی مبانی فلسفی فلسفه برای کودکان پرداخته شده و رابطه انواع عقلورزی با انواع تفکر در برنامه فلسفه برای کودکان، یعنی تفکر انتقادی، تفکر خلاق، تفکر جمعی و تفکر مسئولانه ترسیم گردیده است. این پژوهش درصدد تبیین این مطلب است که عقلانیت در برنامه فلسفه برای کودکان بیش از آنکه متأثر از قابلیتهای کودک بعنوان ارزشهای طبیعی و اکتسابی با قید قابلیت ارتقا در سطح کودکانه باشد، وامدار مؤلفههای عقلورزی با معیارهای غیرکودکانه است؛ معیارهایی که برای سنجش رفتارهای عقلانی در مرتبه دیگری از رشد آدمی طراحی شدهاند. از سوی دیگر، بجهت تأثیرپذیری برنامه فلسفه برای کودکان در شکل اولیه خود، از مؤلفههای جریان فکری غالب، یعنی پست مدرنیسم، مطابقت کامل آن با فضای دینی در هالهیی از تردید قرار دارد. این پژوهش به روش تحلیلی ـ توصیفی، با معیار قرار دادن تفسیر معتبر المیزان علامه طباطبایی، درصدد تبیین این مسئله است که در کشور ما با رویکرد بومی ـ دینی به تربیت، اجرای برنامه فلسفه برای کودکان به چه تغییرات محتوایی و غایی نیاز دارد .
کلیدواژگان
عقلانیت، فلسفه برای کودکان، تربیت دینی، مبانی فلسفی، انواع تفکر
***
بررسی مقایسهیی دیدگاههای تربیتی روسو، کانت و فارابی
مینا خداپناه ؛ کارشناس ارشد علوم تربیتی
چکیده
همواره بین عالمان صاحبنظر و انسانهای عادی در درک ماهیت تربیت اختلافنظر وجود دارد، با این وجود، همه آنها، آن را امری ضروری و حیاتی میدانند. در باب تربیت و چگونگی آن نیز، تعاریف و دیدگاههای متفاوتی وجود دارد؛ بنابرین هرگونه روشنگری در باب اختلاف دیدگاهها میتواند ما را در تشخیص رویکرد و رفع ابهام و عدم اختلاط بین آنها یاری رساند. تحقیق حاضر با درک لزوم شفاف نمودن چنین تفاوتهایی به ارائه دیدگاههای تربیتی فارابی، کانت و روسو که در شکلگیری ایدههای تربیتی مؤثر بودهاند، میپردازد .
بعقیده فارابی، روسو و کانت، همه انسانها دارای یک فطرت مشترک، سالم و نیکند. بطور کلی هدف تعلیم و تربیت نزد آنها چه در بعد فردی و چه در بعد اجتماعی به یک نقطه ختم میشود و آن عبارت است از پرورش انسانی دارای سلامتی جسم و روح که به فضایل اخلاقی آراسته شده و مراحل تعلیم و تربیت را برای کمال عقلانی طی کرده است. مقایسه آراء تربیتی این سه اندیشمند بزرگ و تأثیرگذار در مورد اصول و روشهای تربیّت، مبین آن است که هر سه مربی، تعقل و تفکر را بسیار مهم قلمداد نموده و آن را جزو مهمترین ابزارهای افزایش قدرت و تشخیص در انسان دانستهاند. در پژوهش حاضر، ماهیت انسان، هدف تعلیم و تربیت، اصول تربیتی و مراحل تربیت از دیدگاه کانت، روسو و فارابی مورد بررسی قرار میگیرد .
کلیدواژگان
تعلیم و تربیت، اصول تربیتی، مراحل تربیت، ماهیت و طبیعت انسان
***
آسیب شناسی شالودههای فلسفی برنامه فلسفه برای کودک از چشم انداز حکمت اسلامی
نواب مقربی ؛ دکترای کلام ـ فلسفه دین
چکیده
اگر بناست فلسفه برای کودک بصورت بومی ارائه شود، آنچه ما بدان نیازمندیم این است که به کندوکاو در فلسفه اسلامی ـ ایرانی خودمان بپردازیم. پیش از هر چیز و درواقع، پیش از تدوین هرگونه نسخه بومی از برنامه فلسفه برای کودک، ما نیازمند شالودههای فلسفی بومی هستیم. بعبارت دیگر، ما نیازمند «فلسفه کودکی بومی» هستیم؛ فلسفه کودکی میتواند چراغ راه ما باشد. حال سؤال اینجاست فلسفه کودکی از دیدگاه صدرالمتألهین که ذروه کمال و جامع جمیع مؤلفههای حکمت ایرانی ـ اسلامی است، چیست؟ حقیقت این است که ملاصدرا با اینکه دربارة کودکی و تعلیم و تربیت کودک کتاب یا رسالة مستقلی ندارد ولی با اینهمه میتوان با اتکا به مبانی حکمت متعالیه و دیدگاههای نوآورانة او در باب نظریة شناخت و شناختشناسی دیدگاه محتمل وی را در باب کودکی و چگونگی رشد کودک و مراحل گوناگون او استخراج و تدوین نمود. نوشتار حاضر میکوشد با اتکا به بصیرتهای برآمده از حکمت متعالیه ملاصدرا به شناسایی و آسیبشناسی بنیادهای فلسفی برنامه فلسفه برای کودکان بپردازد .
کلیدواژگان
شـالـودههـای فلسفـی بـرنامـه فلسفـه برای کودک حکمت اسلامی، ملاصدرا، فلسفه و کودک
***
فضیلتهای فکری منتهی به فضیلتهای عملی با بازیهای بومی کودکان
میکائیل رسولزاده؛ کارشناس ارشد علوم اجتماعی
چکیده
شاید در بازیهای جمعی کودکی و بازیهای بومی و محلی، در گذشتههای نه چندان دور یادتان باشد که برای یارگیری و تشکیل تیم، وقتی همه برای بازی اعلام آمادگی میکردند عده کمی پا پیش میگذاشتند و میگفتند کی از منه؟ در عین حال عدهیی منتظر میماندند تا کسی آنها را به بازی گرفته و خیلی که جرئت به خرج میدادند، میپرسیدند: من از کیام؟اگر کودکی خود را به یاد آورده و بازیهای خودمان را از بایگانی ذهن خود بیرون بیاوریم، متوجه خواهیم شد که ما با آن بازیهای کودکانه رشد کرده بزرگ شدهایم و شخصیت خود را ساختهایم، دوست پیدا کردهایم و احساسات و عواطف خود را با آن تکامل بخشیدهایم و اجتماعی شدن را در قالب بازیها فرا گرفتهایم. میزان قابلتوجهی از فضیلتهای فکری که به فضیلتهای عملی ما انجامیده، مدیون همین بازیهای بومی محلی کودکیهایمان است. یکی از موضوعاتی که در سنجشگرانهاندیشی مطرح است، موضوع «فضیلتهای فکری» است. فضیلتهای فکری ویژگیهای فکری مثبتی هستند که برخورداری از آنها به ما کمک میکند تا بهتر بیندیشیم. در این مختصر به معرفی فضیلتهای فکری نظیر تواضع فکری، شهامت فکری، همگامی فکری، استقلال فکری، صداقت فکری، پشتکار فکری، اطمینان به عقل، انصاف و تبییـن اصول فضیلتهای فکری مطروحه در بازیهای بومی و محلی کودکان میپردازیم. در حال حاضر بازیهای کامپیوتری و تلویزیونی باعث فراموشی و انزوای این بازیهای اصیل شده و کودکان از فضیلتهای گذشته بینصیب ماندهاند .
کلیدواژگان
فضیلتهای فکری بازیهای بومی ـ محلی کودکان
***
تبیین حوزهها و مفاهیم فلسفه اسلامی در داستانی برای کودکان
حسن مرادی ؛ استادیار دانشگاه شاهد
سحر موسیوند ؛ کارشناس ارشد فلسفه و کلام اسلامی
فهیمه نظامالاسلامی ؛ کارشناس ارشد فلسفه تعلیم و تربیت
چکیده
هدف از پژوهش حاضر، بررسی مضامین فلسفی در داستانی برای کودکان، با هدف آموزش فلسفهاسلامی برای کودکان است. با توجه به اینکه خاستگاه و ساختار اکثر برنامههای فلسفه برای کودک، اندیشههای متفکران غربی است، باید متناسب با تفکر و فرهنگ ایرانی ـ اسلامی، به بازنویسی متون کهن و یا خلق آثار جدیدی در زمینة فلسفه برای کودکان پرداخته شود. در راستای تحقق این مقصود، با طرح داستانی نشئت گرفته از فرهنگ فلسفه اسلامی برای کودکان و طرح سؤالاتی برگرفته از محتوای داستان، سعی بر آموزش مضامین فلسفی است که کودکان را وادار به اندیشیدن در رابطه با مسائلی میکند که در حیطه آموزش به کودکان کمتر مورد توجه واقع میشود. در پژوهش حاضر با روش توصیفی ـ تحلیلی سعی بر این است که میتوان با داستانی برگرفته از تفکر و فرهنگ بومی، چگونه اندیشیدن را به کودکان آموزش داد .
کلیدواژگان
فلسفه برای کودکان، هستیشناسی، معرفتشناسی، ارزششناسی، مضامین فلسفی
***
بررسی تأثیر آموزش فلسفه بر قضاوت اخلاقی و خودکارآمدی هیجانی دانشآموزان
رحیم بدری گرگری ؛ دانشیار دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تبریز
انور نویدیان ؛ دانشجوی دکتری روانشناسی تربیتی دانشگاه تبریز (نویسنده مسئول)
چکیده
تحقیق حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش فلسفه بر قضاوت اخلاقی و خودکارآمدی هیجانی دانشآموزان پایه پنجم ابتدایی انجام گرفته است. جامعه مورد نظر، کلیه دانشآموزان سطح شهر مریوانند که به روش نمونهگیری خوشهیی چندمرحلهیی دو کلاس در مدرسهیی انتخاب شدند و بطور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. پکیج مورد استفاده برای تدریس فلسفه مجموع پانزده داستان از داستانهای میشل پیکمال بود. ابزار سنجش تغییرات هم عبارت است از خودکارآمدی هیجانی که توسط طهماسبیان با استفاده از نمونه کودکان و نوجوانان اعتباریابی شده که میزان آن را (88/0) اعلام نموده است. دیگری پرسشنامه قضاوت اخلاقی که میزان اعتبار آن توسط زادشیر و دیگران (55/0) اعلام شده است و پس از جمعآوری دادهها، با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون تحلیل کوواریانس تحلیل شدند. یافتهها حاکی از آن است که آموزش فلسفه برای کودکان در پایه پنجم دبستان بر روی قضاوت اخلاقی آنها تأثیر داشته و معنادار است. اما این برنامه بر روی خودکارآمدی هیجانی آنها تأثیر معناداری نداشته است .
کلیدواژگان
آموزش فلسفه، خودکارآمدی، هیجانی، قضاوت اخلاقی