جريان شناسي و مبانی منطقی نسبتهای چهارگانه نزد منطقدانان مسلمان
علياصغر جعفري ولني
استادیار گروه فلسفه دانشگاه شهید مطهری
منطقدانان مسلمان به مسئلۀ نسبت و ارائۀ تحليلی منطقی از آن توجه داشتهاند و بکارگيری قواعد استنتاجی متضمن نسبت برای آنها امري مسلم بنظر ميرسد؛ طرح تدريجي رابطۀ مصداقی بموازات رابطۀ مفهومی، از چنين توجهي حكايت ميكند. درحاليكه تبيين مدون نسب اربعه در ارسطو دیده نمیشود، منطقدانان قرن هفتم ببعد، علاوه بر بحث از نسبت مفهومی که در مبحث کليات خمس مي آورند، تحت عنوان نسب اربع بنحو مفصل به بحث از نسبت مصداقی ميپردازند؛ و البته طرح آن را وامدار کسانی چون غزالی بوده اند. واپسین تحلیلهای منطقدانان مسلمان از روابط منطقی در راستای نظریۀ مجموعه ها، اساساً نظریه يي مصداقی است نه مفهومی؛ بنابرین نمیتوان گفت که منطقدانان مسلمان، تفسیر مفهومی را به تفسیر مصداقی ترجیح داده اند.
پيدايش نسب اربع نزد منطقدانان مصداقمحور، مولود توجهی است که آنها به مصاديق يا افراد کليات داشتند؛ آنها نظام منطقی که صرفاً بر كليات خمس (ماهيات) مبتني باشد را ناكافي ميدانند، لذا علاوه بر ايساغوجي، از مجموعهها و نسبت بين آنها و قواعد حاكم بر نسبتهاي مصداقي سخن بميان ميآورند و مبحث نسبتهاي چهارگانه را طرح ميكنند كه ناظر به مصاديق و مجموعههاست.
كليدواژگان:
نسب اربع، كليات خمس، تساوی، تباين، عموم و خصوص مطلق، عموم و خصوص من وجه.
|