انسان، شالودة هستي
(تحريري از جايگاه انسانشناسي در حكمت متعاليه)
طوبي كرماني
دانشيار دانشكده الهيات و معارف اسلامي دانشگاه تهران
در آيات و روايات متعددي بيان شده است كه هستي بخاطر انسان خلق شده (اوّل ما خلق الله نوري، نور محمد (ص)) و از سويي، هدف از خلقت انسان قرب به خدا تعيين شده است؛ يعني خدا آنچنان بزرگ است كه قرب به او نيز بس عظيم بشمار ميآيد و انسان چنان بزرگ است كه با هدف تقرب به خدا خلق شده است. اما پرسش اين است كه مگر انسان چه دارد كه در ميانِ همة موجودات، شايسته كنية شاهكار خلقت و خليفة خدا شده و چنين جايگاهي پيدا كرده است؟ به نظر ميرسد بركت وجودي او چنين غوغايي در هستي بپا كرده است. ابعاد وجودي انسان، پيچيدگي در ساختار او، فاعل شناسا بودنش، توصية اديان الهي و روايات دربارة او، اينكه شناخت او سبب شناخت خداي هستي است و اينكه حلّ معمّاي وجود انسان، حلّ همة معمّاي هستي است، به اين سؤال انجاميده است كه «انسان چيست، كيست و چه ميكند؟»
ببيان قرآن، اين پرسش و پاسخ در ساحت ربوبي از جانب فرشتگان نيز صورت گرفته است و اين دال بر اين است كه گويي شناخت انسان همة هستي و همة مشغلة آفرينش است. بنام اين انسان و بدست او، جنگها بپا ميشود و بهمّت وي مفاهيم بلندي چون آزادي، صلح، عدالت، حقوق بشر و ... شكل ميگيرد، دين معنا پيدا ميكند، پيامبران اعزام ميگردند، مدارس و حوزهها و دانشگاهها بپا ميشوند و...؛ شگفتتر اينكه نه فقط ابعاد تكويني وجود اين موجود شگفت انگيز است كه بعد اكتسابي او هم مسئلهساز شده است؛ چنانكه نه فقط وجود و حيات انسانها كه فقدان آنها نيز متفاوت ميگردد و فقدان انسان مكتسِبِ كمال، ضربهيي سخت به انسانيّت بحساب ميآيد.
از اينرو، نه فقط حكمت نظري كه حكمت عملي نيز جايگاهي شايسته در نظام فكري و تربيتي ملاصدرا دارد. بنابرين، نه همه ساله كه همه روزه نيز پژوهشدر اين مقوله تازگي دارد. امّا روشن است كه جان و نفس و روح انسان است كه ممتازش ساخته و شگفتي آفريده است، و البتّه جسم انسان نيز بدان سبب كه مَركب و آبستن روح و نفس است، مهم و ويژه خواهد بود؛ بويژه با مبناي صدرايي كه نفس انساني جسمانية الحدوث و روحانية البقا است، يعني از يكسو ارتباطي ناگسستني با طبيعت دارد و از سوي ديگر اتّصال معناداري با خالق هستي. زهرة نفس از زمين جسم متولد و بالنده گشته و به روحانيّت ارتقاء مييابد. امّا پرسش اساسيتر اين است كه آيا اين موجود شناختني است و چرا شناخت وي ضرورت دارد؟ اين مقاله بر آنست تا در چارچوب و بر مبناي تفكر صدرايي به اين پرسش پاسخ گويد.
كليدواژگان:
انسان، انسانشناسي، شاهكار خلقت، من، نفس، ملاصدرا
|