سرمقاله

يكي از اقدامات بجا و بايستة جمهوري اسلامي ايران برگزاري نمايشگاههاي مختلف از جمله نمايشگاههاي بين‌المللي كتاب است كه بلحاظ ارتباط آن با فرهنگ، انديشه و فلسفه، اهميت و لزوم بيشتري دارد.

برگزاري چنين نمايشگاههايي داراي ابعاد گوناگوني است از جمله معرفي آثار مكتوب محققان ايراني به جهان، نشان‌ دادن رشد دانش و نيز صنعت چاپ در ايران، ارتباط متقابل با آثار علمي و دستاوردهاي ملل ديگر ـ بويژه ملل اسلامي ـ تشويق محققان به نگارش افكار و انديشه، و در كنار آن بهرة تجاري ناشران ايراني و يافتن بازار فروش در كشورهائيكه بدون حمايت دولت ميسّر نيست.

امّا در تمام اين مطالب و اهداف، يك اصل مهم بطور ثابت موجودات است و آن لزوم حراست از اصلاح و نفع ايران و اتباع ايراني و صد البته اجراي سياستهاي مختلف كشوري و منافع ملي، و همچنين جلوگيري از ورود كتب و آثار فرهنگي يا علمي ممنوعه ـ كه سياست عمومي كشور آنرا طرد ميكند يا به اخلاق و عقايد مردم آسيب ميرساند ـ ، و نيز جلوگيري از ورود آن كتب و ناشراني كه كتابهايي را طبع و نشر ميكنند كه از نظر تجاري و مادي و يا معنوي بزيان مؤسسات و ناشران ايراني است.

اما با وجود اين نقاط مهم كار، در عمل ملاحظه ميشود كه بخش مسئول وزارت ارشاد، چشم بسته‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌، فقط در فكر ايجاد امكانات مادي و بساط پخش و فروش كتاب براي ناشران است و هر برّ و فاجر خارجي يا نمايندة آنها در ايران ميتوانند كتب خود را بدون ضابطه و بي هيچ «فيلتر» و «سانسور» به مردم مخصوصاً جوانان ناآگاه بفروشند و از اين رهگذر، ضمن رسيدن به اهداف خود، سودمادي نيز ببرند و ارز از كشور خارج كنند.

يكي از اينگونه بي در و دروازه بودن نمايشگاهها، تجربه‌يي است كه امسال براي انتشارات بنياد حكمت اسلامي صدرا روي داد و آن ملاحظه چاپ متقلّبانه كتابهاي اين انتشارات است در يك كشور عربي، كه نه فقط چندين كتاب را بدون ملاحظات اخلاقي و قانوني چاپ كرده‌اند بلكه حتي از بيتوجهي يا بيمبالاتي مسئولين ايراني برگزاري نمايشگاه سوء استفاده كرده و دهها و صدها جلد آنرا براي فروش، ـ حتي بمراتب گرانتر ‌ـ به نمايشگاه آورده و فروخته و در مقابل چشم دولت و وزارت ارشاد، از اين راه ارز كشور را ربوده‌اند.

اين كار، در حوزة حكومت و حاكميت ايراني مقتدر، چيزي نيست جز به مسخره‌گرفتن دولت ايران و نمايشگاه آن و آسيب زدن به حقوق اتباع ايراني و ايراد ضرر مالي از طريق رقابت مكّارانه و نوع جعل معنوي بزيان ناشر ايراني و حتي مشتري ايراني.

اگر وظيفة جمهوري اسلامي ايران دفاع از حقوق اتباع و ناشران ايراني است، و اگر وزارت ارشاد ـ نه در نقش معاون جرم اين دسته متقلّبان، بلكه ـ در مقام مانع جرايم و تخلفات و تقلّبات تجاري، فرهنگي عليه ايرانيان و ارشاد همة ناشران به رعايت ضوابط قانوني ميباشد، نبايستي ورود ناشران خارجي اينچنيني به نمايشگاهها اينگونه آزاد و بي در و دروازه باشد تا به جاييكه يك ناشر خارجي ـ مسلمان يا كافر، صالح يا طالح ـ بتواند آثار قيمتي ناشر همان كشور را نه فقط بدور از ديده چاپ كند كه حتي آنرا در بساط و پيشخوان فروش در برابر چشم مسئولين دولتي و مقامهاي رسمي قرار دهد و از اينهمه بيمبالاتي بر ما بخندند و جلو ديدگاه دولت ارز از كشور بيرون ببرند.

بايد تا دير نشده و نمايشگاه برقرار است يا در صورت گذشت زمان آن، بهرحال بازرسان و پليس فرهنگي و وزارت ارشاد به قضاي مافات و به بازرسي شديد بپردازد و ضمن شناسائي اين ناشران خارجي آنها را از شركت مجدد محروم، مجازاتهاي انتظامي يا كيفري مناسب را براي تنبيه ديگران مقرّر سازد. و اگر توان حفظ امنيت را براي ناشران ايراني در مراكز بين‌المللي ندارد حداقل، امنيت آنان را در نمايشگاه داخل كشور حفظ نمايد.

 

نظرية تشكيك از ديدگاه فيلسوفان صدرايي و عرفاي وحدت وجودي

زكريا بهارنژاد

استاديار دانشكده اديان و عرفان دانشگاه شهيد بهشتي

 چكيده

نظريه تشكيك از معدود مسائلي است كه مورد توجه تمام نحله‌هاي فلسفي (مشاء، اشراق و حكمت متعاليه) منطقيان، متكلمان و عرفاي مسلمان قرار گرفته است و بدليل همين توجه و دقت متفكران مسلمان بوده است كه بتدريج بالنده و در سير تكاملي خود به كمال نسبي و قابل قبول نايل گرديده است.

اين نظريه در معناشناسي منطقي و فلسفي، و همچنين در معرفتشناسي منطقي و فلسفي، و همچنين در معرفتشناسي و جهانشناسي فيلسوفان و عرفاين مسلمان تأثير جدي داشته است. نظرية تشكيك در رابطة با اين پرسش مطرح شده است كه: «حقيقت وجود واحد است يا كثير؟»پاسخ به اين پرسش بنوعي تبيين كنندة موضع فكري و جهانشناسي كساني است كه به آن پاسخ ميدهند. بطور كلي سه پاسخ عمده به اين پرسش داده شده است:

1.      حقيقت وجود «واحد» است و در عالم وحدت برقرار است.(ديدگاه عرفا)

2.      حقيقت وجود «كثير» است، بنابرين در عالم كثرت حاكم است. (ديدگاه منسوب به فيلسوفان مشاء)

3.      حقيقت وجود، در عين اينكه واحد است، كثير است و در عين كثرت وحدت دارد. (ديدگاه فيلسوفان صدرايي)

مهمترين نزاع و ثمرة آن، در جهانشناسي عرفا و فيلسوفان صدرايي نمود يافته است كه براساس آن عرفا قائل به نظرية «تشكيك در مظاهر و مجالي وجود»ند، ليكن نتيجة ديدگاه فيلسوفان صدرايي اعتقاد به نظرية «تشكيك در مراتب وجود» ميباشد.

در اين مقاله، ضمن تبيين سير تاريخي مسئله، ديدگاه عرفا، متكلمان، فلاسفه و منطقيان مسلمان مورد بحث و كنكاش قرار گرفته است.

كليد واژگان

تشكيك، تشكيك مظاهر و مجالي، تشكيك مراتب، تمايز و اختلاف، وحدت شخصي وجود  اشتراك معنوي

 

«حجاب قرآني» و نسبت آن با «حجاب عرفاني»

قدرت‌الله خياطيان

استاديار دانشكدة علوم انساني دانشگاه سمنان

چكيده

واژة «حجاب» و مترادفات آن در برخي از آيات قرآن كريم و روايات پيشوايان اسلام و بيشتر از آن در بسياري از متون مهم عرفاني مكرر بكار رفته است.

در اين مقاله با بررسي و تفحض در آيات و روايات و منابع عرفاني، سمي شده است كاربرد واژة حجاب و مترادفات آن مطالعه، و منظور عرفا از حجاب و رفع آن توضيح داده شود و نيز بدين مطلب پرداخته شود كه اصولاً چه نسبت و رابطه‌يي بين حجاب قرآني و حجاب عرفاني برقرار است.

همچنين با توجه به زمينة بحث، از اصطلاحات مرتبط ـ‌ همچون «وصول» و «قرب» ـ بررسي و نقد ميشود تا مشخص شود كه معني و مفهوم «وصول عرفاني» با «قربي» كه در قرآن كريم بكار رفته، سازگاري و تطابق دارد يا خير؟

از اين بررسي، نتيجه ميشود كه عرفا از واژه‌هاي قرآني ـ همچون حجاب ـ استفاده كرده و از آن؛ اصطلاح عرفاني ساخته‌اند و بمعناي مورد نظر خود بكار گرفته‌اند. علاوه بر آن بين حجاب قرآني و حجاب عرفاني، نسبت عموم و خصوص مطلق برقرار است و هر حجابي كه در قرآن بكار رفته، بمعناي عرفاني نميتواند باشد. با توجه باينكه عرفا از بين رفتن همة حجابها بين بنده و حق را ممكن ندانسته‌اند، «وصول» مورد نظر عرفا با مفهوم «قرب» در قرآن پيوند و ارتباط دارد.

كليد واژگان

حجاب، رفع حجاب، قرآن، عرفان، وصول، قرب

 

تأثير مكاشفات عرفاني ابن‌عربي در افكار حكمي ملاصدرا

بهزاد مرتضايي

استاديار دانشگاه امام حسين(ع)

چكيده

بسياري از ابتكارات ملاصدرا در حكمت متعاليه همچون «اصالت وجود»، «تشكيك در وجود»، «وحدت وجود»، «اصل عليت»، «حركت جوهري»، «حدوث و قدم عالم» و «معاد جسماني و روحاني» رنگ و بوي مكاشفات عرفاني دارد. بررسي هر يك از اين مسائل مهم، تأثيرگذاري مكاشفات عرفاني ابن‌عربي را بر افكار حكمي ملاصدرا بخوبي نشان مي‌دهد. در جاي جاي آثار و نوشته‌هاي ملاصدرا، اقوال ابن‌عربي بعنوان مؤيد نقل ميشود.

مهمترين تحول فكري ملاصدرا، عدول از نظرية اصالت ماهيت و اثبات اصالت وجود است. اين تحول فكري و گرايش او بهاصالت وجود، مرهون عوامل متعددي بود كه بخش اعظم اين عوامل به جنبه‌هاي مختلف عرفان و شخصيتهاي عرفاني همچون ابن عربي باز ميگردد.

در مسئلة وحدت وجود و عدميت ممكنات، موضع فكري و مشرب ذوقي ملاصدرا، به مكاشفات ابن‌عربي بسيار نزديك است. مهم اين نكته است كه اثبات مراتب براي موجودات متكثر ـ در مواردي كه در مقام بحث و تعليم وجود بوده‌ايم و آن را متعدد و متكثر دانسته‌ايم ـ با آنچه بعدها در مورد اثبات وحدت وجود و موجود ذاتاً و حقيقتاً ـ همانطور كه مذهب اولياء و عرفاي بزرگ از اهل كشف و شهود است ـ خواهيم گفت، منافاتي ندارد.

همچنين در مسئلة وجود ذهني، ملاصدرا قائل به وجود ذهني است و براي اثبات آن از سخنان ابن‌عربي استفاده ميكند.

در مسئله حركت جوهري نيز، ملاصدرا در برابر مخالفان ابتدا برهان ميآورد و سپس به آيات قرآن استناد ميكند، پس از آن اقوالي را از ارسطو نقل و در نهايت براي تأييد مطالب خود از ابن‌عربي شاهد مثال ميآورد.

اين موارد، نمونه‌هايي از تأثير گذاري ابن‌عربي بر انديشه‌هاي فلسفي عرفاني ملاصدراست كه در اين مقاله مورد بررسي و تحقيق قرار ميگيرد.

كليد واژگان

عرفان، تجلي خيال، اصالت وجود، وحدت وجود، اصل عليت، نفس

 

تجرد ادراك و سريان آن در موجودات مادي از منظر حكمت متعاليه

دكتر قاسم كوچناني، دانشيار دانشگاه تهران

علي محمد جعفري نژاد، دانشجوي دكتري فلسفه و حكمت اسلامي

 چكيده

مساوقت وجود با علم يكي از ديدگاههاي فلسفه حكمت متعاليه است كه نتيجة منطقي آن برخورداري هر موجودي از جمله جماد و نبات از گونه‌يي شعور و ادراك است. گر چه ميتوان اين ديدگاه را از پيامدهاي فلسفي اصالت وجود، تشكيك در وجود و بساطت وجود دانست ولي بنظر ميرسد كه اين نظريه با اصل تجرد علم و ادراك ـ كه مقبول صدرالمتألهين است ـ در تعارض آشكار قرار دارد و در نتيجه، اين سؤال پيش مي‌آيد كه آيا اعتقاد به وجود نوعي ادراك در اجسام بمعناي مادي بودن ادراك است؟ و اگر چنين نيست پس چگونه موجود مادي محض داراي علم و ادراك است؟ در اين مقاله تلاش ميكنيم تحليل فلسفي‌يي از اصل تجرد علم و اصل مساوقت وجود با علم بدست دهيم و سازواري آندو را با يكديگر بررسي كنيم.

كليد واژگان

تجرد علم، مساوقت وجود با علم، موجود مادي، مثال عقلي

 

الهيات و كلام متعاليه از ديدگاه صدرالمتألهين

فاطمه صادق‌زاده قمصري

استاديار دانشگاه امام صادق(ع)

چكيده

صدرالمتألهين در آثار خود، بسياري از گروههايي را كه پيش از او به طرح مسائل الهياتي پرداخته‌اند مورد نقد قرار داده است؛ با عالم نمايان ظاهربين و حكمت ستيز بشدت مخالفت مينمايد؛ نسبت به پيروان حكمت بحثي كه دانش خود را از طريق نبوت و ولايت دريافت نكرده‌اند، انتقادهاي تندي دارد؛ آن گروه از اهل كشف را كه به دريافتهاي ذوقي خود اكتفا ميكنند و براي سخن خود برهاني ندارند، نقد ميكند؛ با اهل كلام كه با روش جدال به آراء فاسد و بدعت‌آميزي قائلند مخالفت است و موقعيت ايماني عوام و اهل تقليد را متزلزل ميداند.

ملاصدرا براساس اعتقاد به وجوب نظر در معرفت، لزوم طهارت قلب در دريافت معارف و علوم حقيقي و همراهي ذوق عرفاني، برهان و تعاليم وحياني نظام الهياتي خود را بنيان مينهد. الهيات صدرايي در عين استفاده از برهان و حكمت، از دريافتهاي شهودي و آموزه‌هاي قرآني و روايات معصومين بهره ميگيرد. در الهيات متعاليه برهان عقلي، ذوق عرفاني و تعاليم وحياني هماهنگي دارند. ملاصدرا بدون بهره‌گيري از راههاي كلامي متعارف آن روزگار بسياري از حقايق اسلامي را تبيين ميكند.

كليد واژگان

الهيات، معارف الهي، حكمت بحثي، اهل كلام، عرفان، تعاليم وحياني، ايمان، عوام

 

جايگاه خودشناسي در فلسفة افضل‌الدين كاشاني (بابا افضل)

سيدمصطفي شهر آييني

عضو هيئت علمي گروه فلسفة دانشگاه تبريز

چكيده:

افضل‌الدين كاشاني، در روزگاري پا بعرصة تفكر فلسفي ايران زمين نهاد كه فلسفه بجهت حملات تند غزالي و فخر رازي دچاررخوت و ركود شده بود و نيازمند احيا و بازسازي بود. او راه نجات فلسفه را در اين ديد كه مباحث دردسرساز مربوط به الهيات بالمعني الاخص را از موضوع فلسفه بيرون بگذارد و خودشناسي را اساس كار قرار دهد. آنچه شايد بتوان بلحاظ محتوايي در مقام نشان ويژة آثار فلسفي باباافضل در قياس با آثار فلسفي پيش از او بدان اشاره كرد، پرداختن به فلسفه از منظري متفاوت با آثار فلسفي رايج تا آن روزگار است. چنانكه از بررسي اوضاع فكري و حاكم بر اوايل سدة پنجم و سرتاسر سدة ششم پيداست، آنچه بيش از هر چيز مخالفت اهل دين را با فلسفه سبب ميشد، بيشتر در حيطة الهيات بود. از اينرو، گويي باباافضل بفراست دريافته بود كه پس از حملات ويرانگر و خانمان برانداز غزالي به نظام فلسفي بظاهر متقن و استوار مشائي، تداون فكر فلسفي بشيوة پيشينيان ديگر نه شدني است و نه جذابيت و گيرايي لازم را براي جذب مخاطب دارد. او ضرورت چرخشي بنيادي را در رهيافت فلسفه بدستي دريافت و كوشيد تا به اقدام به اين مهم از سويي، آنچه را ماية نزاع ميان دين‌باوران و فلسفه ورزان شده بود، از قلمرو فلسفه بيرون بگذارد و ازديگر سو، بشيوه‌يي هوشمندانه و بي‌آنكه چندان سر و صدايي در اينباره براه اندازد، افق تازه‌يي را در برابر فلسفه بگشايد. او ميكوشد تا بنوعي فلسفه را بسبك سقراطي احيا كند و آن را از وادي پردردسر، بيحاصل و بيروح الهيات بالمعني الاخص، به عرصة پرشور و نشاط و كارآمد خودشناسي بكشاند.

 كليد واژگان:

خودشناسي، خداشناسي، وجود، آگاهي، باباافضل

 

تمايز وجود اسمي و مصدري از ديدگاه صدرالمتألهين و كاركردهاي فلسفي آن

محمد سعيدي‌مهر، دانشيار گروه فلسفه، دانشگاه تربيت مدرس

سياوش اسدي، دانشجوي كارشناسي ارشد فلسفه دانشگاه تربيت مدرس

چكيده:

لفظ وجود بر دو معناي اسمي و مصدري دلالت ميكند. منظور از وجود اسمي، حقيقت و ذات شيء است و منظور از وجود مصدري، وجود انتزاعي ذهني است. هر يك از اين مدلولات لفظ وجود، ويژگيهايي دارند كه ميتوان براي وجود اسمي ويژگيهاي طرد عدم، قبول شدت و ضعف، قبول اشتداد، بساطت و شناخته شدن به شهود، و براي وجود مصدري ميتوان ويژگيهاي قابليت جمع با عدم به اختلاف جهت، عام و كلي بودن و عدم اطلاق بر ذات را نام برد. چون وجود مصدري بمعناي اثباتي آن، مفهوم كلي و باصطلاح يك امر معقول است، در اين مقاله از جايگاه آن در ميان معقولات سه گانه بحث شده است. در پايان نيز برخي از كاركردها و تبعات فلسفي تمايز ميان وجود اسمي و مصدري بررسي ميگردد.

كليد واژگان

وجود اسمي، وجود مصدري، وجود حقيقي، وجود انتزاعي، وجود اثباتي، وجود انتسابي، ملاصدرا