سرمقاله

 وجود ذهني و دنياي درون

آيت‌الله سيدمحمد خامنه‌اي

چكيده‌

وجود ذهني، وجود موضوعات است در ذهن، اعم از هنگاميكه بتنهايي تصور شود و در هنگاميكه موضوع يك محمول واقع گردد يا وجود خارجي داشته يا نداشته باشد. درك وجود ذهني فطري است و هركسي در وجدان خود آن را درك و قبول ميكند. مسئله وجود ذهني از ابتكارات فيلسوفان مسلمان است و در فلسفه يوناني سابقه نداشته است. بحث از وجود ذهني از دو حيث مطرح است؛ وجودشناسي و معرفتشناسي. در هر دو، ملا‌صدرا ديدگاههايي بديع و جامع دارد كه پيامدهاي مهمي در حل معضلا‌ت فلسفي داشته است.

در مقاله حاضر به وجوه چندگانه وجود ذهني، ابتكارات ملا‌صدرا در اينباره و حل معضلا‌تي كه بواسطه اين ابتكارات صورت گرفته است، پرداخته ميشود.

كليد واژگان:

وجود ذهني، كيف نفساني، حمل شايع و اولي، اتحاد عقل و عاقل و معقول

 

 

ملاصدرا و ادراك كليات

دكتر سيد علي علم‌الهدي

چكيده

اين مقاله ثابت ميكند ملاصدرا با نفي تطابق ذهن و عين و نفي نظريه تجريد صور حسي و خيالي جهت حصول به صور معقول كلي، تبيين جديدي را پيرامون كلّيّت مفاهيم عقلي ارائه نموده و بر همين اساس فرايند جديدي را نيز براي نحوه ادراك كليات ارائه ميكند. از نظر ملاصدرا كليت يك مفهوم عقلي يعني آنكه اولاً، قابل صدق بر كثيرين باشد و ثانياً آنكه مشترك ميان اذهان متعدد انساني باشد و مباحث ناظر بر  مثل و اتحاد ذهن با آنها تنها ابزاري هستند كه ميتوانند اين امكان را فراهم نمايند. پس دو عامل مهم و اساسي در ادراك كليات از نظر ملاصدرا مثل و عقل فعّال هستند و ذهن در اين ميان صرفاً نقشي انفعالي دارد. از اين رهگذر در اين مقاله جايگاه معرفتشناختي ايندو در ديدگاه ملاصدرا تبيين ميشود و فرايند ادراك كليات از نگاه وي نيز مشخص ميگردد.

 كليدواژگان:

مثل، كلي، ادراك، عقل، تجريد، عقل فعال، ذهن، حس، خيال، ربّ‌النوع

 

 

نظريه تباين بالذات وجودها (و ارتباط آن با اصالت وجود يا اصالت ماهيت)

دكتر سيد مرتضي حسيني شاهرودي، رسول حسين‌پور 

چكيده

ميان طرفداران اصالت وجود درباره نسبت وجودها با يكديگر دو ديدگاه تباين و تشكيك وجودها مطرح است. ديدگاه تباين به حكيمان مشائي نسبت داده شده است كه با ديدگاه اصالت وجود ناسازگاري‌دارد بگونه‌يي كه سبب فروكاهي و همساني آن با اصالت ماهيت ميشود و برخي از نتايج آن، سكوت در برابر شبهه ابن‌كمونه، نبود سنخيت ميان علت و معلول، رد مثل افلاطوني و عالم مثال و برزخ است. ملاصدرا با طرح ديدگاه وحدت تشكيكي وجود، بسياري از مشكلات و مسائل مهم فلسفه اسلامي را حل و بگونه‌يي بيان كرد كه با ظواهر شريعت هم سازگار است. ديدگاه تشكيك علاوه بر اينكه تمايز ميان وجودها را تمايز وصفي ميداند آنها را آينه و حكايتگر علت و مبدأ نخستين خود معرفي كرده و با قبول سنخيت ميان علت و معلول، تعطيلي در كار واجب تعالي و نبود توحيد در صفات و افعال را نفي ميكند و پايه استواري براي اثبات عالم مثال كه برخي از حكيمان پيش از وي، آن را مدلل نكرده بودند، ارائه ميكند. از اين گذشته، وحدت تشكيكي وجود، راهي به عرفان اسلامي است.

 كليد واژگان:

اصالت وجود، وحدت وجود، تشكيك عامي، تشكيك خاصي، بينونت عزلي، بينونتصفتي، سنخيت
 

 

رويكرد روانشناختي ملاصدرا و نقص روانشناسي معاصر

دكتر رضا ماحوزي

چكيده

در مكاتب روانشناسي قرن بيستم، انسان بيشتر بعنوان دارنده هوش تحليل ميشود. در اين گرايشها، هوش عاطفي، هوش درونفردي، هوش بـرونفـردي، هـوش مـوسيـقـايي، هوش فضايي و غيره از جمله مواردي هستند كه با صبغه‌يي تجربي‌ ـ‌ نظري و در جريان مطالعه مغز، پردازش شده و از اينرو وضعيت آدمي را بعنوان يك شهروند داراي هوشهاي چندگانه تعريف ميكنند.

در انديشه ملاصدرا، با نظر به ملاحظات وجودشناختي و معرفي روح انسان بعنوان شريفترين بعد نفس آدمي كه رو بسوي تعالي و گذر از مرزهاي محسوس دارد، وضعيت مطلوب آدمي، آزادي در خواهشهاي ابعاد پائين نفس تعريف شده است. از اينرو در اين تلقي، شكوفايي انسان در نسبت با مراتب عاليه هستي و زيستن در ساحت قدس معرفي ميگردد.

اين نوشتار درصدد است با مقايسه رويكرد ملاصدرا و مكاتب روانشناسي معاصر، فقدان مباحث وجود شناختي در اينگونه مكاتب را نشان داده و توجه به اينگونه مسائل در تحليل ارزشهاي بشري و برنامه‌ريزيهاي اخلاقي را خاطر نشان سازد.

 كليدواژگان:

 انسان،  روانشناسي، هوش،  مغز، وجودشناسي، نفس، روح،آزادي
 

 

تحليلي بر فرايند و مراحل هويت‌يابي از ديدگاه ملاصدرا

دكتر محمد بيدهندي، دكتر رضا علي نوروزي

چكيده

يكي از مسائل و مباحث مهم در حوزه علوم انساني هويت و هويتيابي است. از اينرو، هدف اين مقاله بررسي فرايند و مراحل هويتيابي از ديدگاه ملاصدرا است. ملاصدرا با بهره‌گيري از اصل حركت جوهري و اصل اتحاد عاقل و معقول، مسئله ارتباط نفس و بدن را كه سالها مورد بحث انديشمندان بسياري بوده وارد حيطه جديدي كرده و در اين زمينه به نتايج مهمي دست يافته و بسياري از كاستي‌هاي ديدگاه‌‌هاي پيشين را جبران كرده است. او نفس را «جسمانية الحدوث» و «روحانية البقاء» و تعلق نفس به بدن را بحسب استكمال فضائل وجودي دانسته است؛ اوكمال نفس هر انسان را در وصول به تجرد عقلي او ميداند كه پس از گذشتن از مراحل سه‌گانه نفس (نباتي، حيواني، انساني) حاصل ميگردد. تصويري كه ملاصدرا از هويت انسان و فرايند شكلگيري آن ارائه ميكند، بر بعد باطني و آخرتي انسان بسيار تأكيد دارد. وي معتقد است ارائه هرگونه شناخت از هويت انساني بدون توجه به اين بعد از انسان كه مربوط به آخرت است ناقص و ناتمام خواهد بود. هدف از انجام اين پژوهش بررسي رويكرد ملاصدرا در خصوص تكوين نفس و در نتيجه فرايند و مراحل هـويـتـيـابـي مـيـبـاشـد كـه بـا اسـتـفـاده از روش تحليلي ـ‌ توصيفي و با بهره‌گيري از منابع كتابخانه‌يي صورت گرفته است. نتايج تحقيق نشان ميدهد كه بر اساس ديدگاه ملاصدرا درخصوص تكوين نفس، مراحل هويتيابي انسان سه مرحله‌يي است كه براي افراد مختلف با توجه به وضعيت نفس آنان و در سنين و مراحل مختلف متفاوت خواهد بود.

 كليدواژگان:

 ملاصدرا، هويتيابي، نفس، قواي سه‌گانه نفس، تجرد عقلاني، حركت، جوهري، اتحاد عاقل و معقول‌

 

 

 وحدت وجود مسئله‌يي عرفاني است يا فلسفي؟

دكتر زكريا بهارنژاد

چكيده

وحدت وجود پر آوازه‌ترين و در عين حال جنجال برانگيزترين مسئله در عرفان نظري است، بطوريكه محور و اساس آن به شمار ميرود. همواره اين پرسش ميان محققان از فلسفه و عرفان مطرح بوده است كه اين مسئله از مسائل كدام دانش است؛  عرفان  يا فلسفه؟  يا هر دو. برخي براين باورند كه نظريّة «وحدت وجود» صرفاً مسئله‌يي شهودي و كشفي است كه جز براي شخصي عارف كه آنرا احساس ميكند و با ذوق صوفيانه آنرا مي‌يابد معنا و مفهوم ديگري ندارد و عقل و خِرد آدمي از ادراك آن ناتوان است. گاهي از آن بعنوان: «طَورٌوَرَاءَ طَور عقل» ياد ميكنند اين اصطلاح كنايه از آنستكه ادراك و فهم آن از قدرت و توان عقل آدمي خارج است. گروهي ديگر ميگويند اگر اين مسئله، تنها مسئله‌يي ذوقي و وجداني است پس چرا مدافعان آن تلاش زيادي كرده‌اند تا آنرا از طريق براهين فلسفي و قياسات منطقي اثبات كنند و در تبيين و تفسير آن اصطلاحات اهل نظر (فلاسفه، متكلمان و منطقيان) را به عاريت گرفته‌اند؟ و از سوي ديگر اگر نظريّة «وحدت وجود» صرفاً مسئله‌يي شهودي و كشفي باشد، در آنصورت تفاوت عارف «وحدت شهودي» با عارف «وحدت وجودي» چيست؟ چه تفاوتي ميان عرفاي پيش از ظهور «ابن‌عربي» و عرفاي پس از او خواهد بود؟ در اين مقاله نظرات مخالفان و موافقان مطرح گرديده و پاسخ برخي از شبهات پيرامون مسئله داده شده است و نظر مختار (عرفاني  ـ‌ فلسفي بودن مسئله) تبيين گرديده است. ‌ ‌

 كليدواژگان:

 روش عقلي، وحدت وجود، وحدت شهود، حكيم عارف، هستي شناسي

 

 

صدرالمتالهين و نظريه روح معنا در تفسير مفردات متشابه قرآن

حامد شيواپور، دكتر محمدصادق كاملان

چكيده

دربارة‌ واژه‌هاي متشابه قرآن، چهار ديدگاه اصلي وجود دارد: ديدگاه اهل ظاهر، نظرية اشتراك لفظي، نظرية حقيقت و مجاز و نظرية روح معنا. طبق نظرية روح معنا، الفاظ بر ارواح معاني وضع شده‌اند و خصوصيات مصاديق در معناي آنها در نظر گرفته نشده است. از اينرو كاربرد آنها ميتواند در مصاديق معقول نيز حقيقي باشد. بنابرين الفاظ متشابهي كه در قرآن بكار رفته‌اند در مصاديق مجرد و معقول بنحو حقيقي و نه مجازاً استعمال شده‌اند.

اين ديدگاه كه نخستين بار غزالي آنرا طرح كرده است در آثار بزرگان فرهنگ اسلامي تا روزگار ما پيوسته مطرح بوده است و بويژه بزرگاني چون فيض كاشاني، حكيم‌سبزواري، علامه طباطبايي(ره) و امام‌خميني(ره) از آن سخن گفته‌اند. از آنجا كه ملاصدرا در تبيين و ترويج اين نظريه نقشي بيبديل داشته است در اين پژوهش، بطور خاص تبيين او از اين نظريه بررسي ميشود .

كليدواژگان:

 آيات متشابه، الفاظ متشابه، نظريةحقيقت و مجاز، نظرية روح معنا، غزالي، ملاصدرا 


 

 

 مفهوم‌سازي هنر ديني در فلسفه فارابي

دكتر ناديا مفتوني

چكيده

فارابي هنرمندان را با عنوان حاملان دين، در جايگاه دوم مدينه فاضله و پس از حكومت نبوي قرار داده است. او بر آنستكه فرشته وحي همه معقولات را به قوه ناطقه پيامبر و سپس به قواي خيالي وي، افاضه ميكند. جمهور بعلت قصور قابلي يا عادت، قادر به دريافت عقلي سعادت و حقيقت نيستند. بنابرين پيامبر كه خود، به همه حقايق بنحو عقلي و با براهين يقيني اشراف دارد، محاكيات و مثالهاي آنها را به خيال مردم ميافكند. در نظام فكري فارابي، هنرمند بمعني عام با عنصر تخييل سر و كار دارد و هنر در مدينه فاضله يا هنر ديني و نبوي، هنري است كه سعادت معقول را توسط صور حسي و خيالي به ذهن جمهور انتقال ميدهد.

 كليد واژگان:

فارابي،  نبوت، خيال، هنر، هنر ديني