سرمقاله |
|
اثبات وجود رابط بر مبناي تحليل رابطهيي علّي و معلولي
دكتر عبدالعلي شُكر
چكيده
وجود رابط داراي دو اطلاق است: يكي در منطق ذيل مبحث
قضاياي حمليه، و ديگري قسم وجود مستقل يا «في نفسه» كه در
فلسفه به آن وجود في غيره گفته ميشود. برخي از حكماي
مسلمان بخصوص پيروان حكمت متعاليه براي اثبات تحقق خارجي
چنين وجودي دو طريق را پيمودهاند: يكي از طريق تحليل
قضاياي حمليه، و ديگري به واسطة تحليل رابطة علّي و
معلولي. شيوة نخست بجهت خلط احكام منطقي با فلسفي مورد
اشكال است، اما طريق ديگر كه از عرفان، الهام گرفته شده
است، وجود ممكنات را نسبت به ذات حق عين تعلق و ربط ميداند
و از اين راه وجود رابط را اثبات ميكند.
كليدواژگان
وجود في نفسه وجود
رابط
قضية حمليه
رابطة علّي و معلولي
صدرالمتألهين
|
|
نسبت ميان نظر و عمل از ديدگاه ملاصدرا
چكيده
ملاصدرا، كه در ابعاد نظري و عملي، نگاهي جامع به هستي و
انسان دارد، نه مانند فارابي و ابنسينا است كه علم به فعل
را براي تحقق آن كافي بداند و نه مانند سهروردي است تا
معتقد شود علم فعلي براي تحقق فعل كافي است. از نظر او نه
اراده و فعل، اولي و ذاتي، و عقل و نظر، ثانوي و تبعي است
ـآنطور كه اشاعره بر آن بودندـ و نه عقل و نظر، اولي و
ذاتي، و اراده و فعل، ثانوي و تبعي است ـآنطور كه
معتزله ميگفتند. براساس چنين نگرشي است كه ملاصدرا به
بحث از رابطه ميان نظر و عمل ميپردازد و نظرياتي متفاوت با
فيلسوفان قبل از خود در تبيين «عقل عملي» و مباحث فلسفه
اخلاق، فلسفه سياست و همچنين صفات رئيس اول مدينه ارائه
ميدهد.
تبيين نظريه ملاصدرا در اين باب، يعني در باب نسبت ميان
نظر و عمل و نشان دادن نتايج فلسفي آن در حوزه حكمت عملي
بعنوان نظريهيي كه در آن عقلانيت، معنويت و نظام ارزشي و
قانوني مبتني بر شريعت، تفسير واحد و هماهنگي پيدا ميكند،
هدف اين مقاله است. اين مقاله همچنين به تحليل ابعاد مختلف
نظر ملاصدرا در مقايسه با نظر پيشينيان و نقد آن در مواجهه
با مسائل و مشكلات جديد در حوزه عمل ميپردازد. در اينكه
ملاصدرا به اين بخش، كمتر اعتنا كرده است يا بطور مستوفا
در همه زمينههاي آن بحث نكرده است، يا بيشتر به جانب
اخلاق فردي با صبغه عرفاني و باطني رفته است و براي آن در
برابر امور نظري، حقيقتي مشابه قائل نشده است، جاي سؤال و
تأمل دارد. چنانچه به خوداجازه دهيم در تقسيمبندي ارسطويي
حكمت به حكمت نظري و عملي تجديد نظر كنيم و در باب نسبت
ميان فكر و اراده و در نتيجه نسبت ميان نظر و عمل ديدگاهي
متفاوت با ديدگاه فارابي و ابنسينا و حتي ملاصدرا ارائه
كنيم، چنانكه علامه طباطبايي چنين كرده است، ميتوانيم حكمت
عملي را جايگاه رفيعي بخشيم.
كليدواژگان
نظر و عمل
حكمت عملي
انسان
ادراكات
حقيقي
اداراكات اعتباري
ملاصدرا
علامه طباطبايي
|
|
تطور تاريخي تفسير آيه ميثاق و نوآوري ملاصدرا
چكيده آيه صد و هفتاد و دوم سوره اعراف، مشهور به «آيه ميثاق» يا «آيه ذر»، مفادي راز آلود دارد. مفسران روايي بر اساس ظواهر روايات عالم ذر، به تفسير آيه پرداختهاند. عارفان و صوفيان همين تفسير را با چاشنيهاي اشاري و عرفاني پذيرفتهاند. متكلمان اشعري نيز باقتضاي مسلك ظاهر گرايانه خود، به ظاهر آيه متوسل شده و به عالمي كاملاً جدا و برتر از اين جهان، بنام عالم ذر، معتقد شدهاند كه جايگاه ربوبي است. اما متكلمان معتزلي و امامي اين تفسير را بخاطر مخالفت آن با برخي موازين عقلاني رها نمودهاند، اينان موطن ميثاق الهي را عالم كنوني دانسته و روايات ميثاق در عالم ذر را يكسره بكناري نهادهاند. اما ملاصدرا، با ارائه تفسيري نو، اخراج ذريات از صلب آدم را به مشاهده رقيقه افراد انساني در حقيقت پدران عقلانيشان تفسير كرده و جريان اخذ ميثاق را مربوط به آن مقطع ميداند. او نظريه خود را با روايات عالم ذر سازگار ميداند. بطور كلي از لحاظ تاريخي دو رهيافت عمده در تفسير آيه وجود دارد كه يكي آيه را داراي زبان حكايي و ديگري آن را داراي زبان نمادين ميداند، اما هردو رهيافت در تلقي شناختاري از زبان آيه همداستانند. كليدواژگان آيه ميثاق آيه ذر عالم ذر عهد ألست عوالم چهارگانه
|
|
تحليل انحاء تقدم و تأخر در قوه و فعل
دكتر جمشيد صدري
چكيده
تقدم و تأخر كه از آن به سبق و لحوق نيز تعبير ميشود، از
معاني انتزاعي است كه منشأ انتزاع آن امر عيني است و يكي
از عوارض موجود بما هو موجود است كه موجود از آن جهت كه
موجود است بدان متصف ميشود. گاهي دو شيء از آن حيث كه
موجودند داراي نسبت مشتركي با يك مبدأ وجودي هستند؛ با اين
تفاوت كه بهره يكي از آن دو بيشتر از ديگري است. اين مقاله
درباره تقدم و تأخر در قوه و فعل است. ابتدا نظر كساني كه
قوه مطلق را بر فعل مقدم ميدانند مطرح شده، سپس بيان
صدرالمتألهين در اين زمينه را آورده و در پايان نيز به
انحاي تقدم فعليت بر قوه ميپردازيم.
كليدواژگان
قوه
فعل
تقدم
تأخر
سبق و لحوق
معا ني انتز اعي
|
|
معاني وجود از ديدگاه افلاطون برمبناي جمهوري، پارميندس و سوفيست
چكيده بيگمان «وجود» از مفاهيم اساسي در فلسفه افلاطون است. در اينباره، سهگفتگوي جمهوري، پارمنيدس و سوفيست از اهميت خاصي برخوردارند. در جمهوري، از وجود در رابطه با خير برين، در پارمنيدس در پيوند با «يك» يا «احد» و بالأخره در سوفيست در ارتباط با «سوفسطايي» يا دقيقتر بگوييم، با «لاوجود» سخن بميان ميابد. در جمهوري خير برين كه روشنترين پارة وجود، ناميده ميشود، به مُثُل هم «وجود» ميبخشد و هم «ذات»؛ در پارمنيدس، يك باشنده كه حاصل مشاركت «يك» در وجود است سرآغاز شمار بينهايت «باشندگان» است، و در سوفيست، «وجود» لازمه تعريف «لا وجود» و در نتيجه لازمه تعريف سوفيست تلقي ميشود. در اين مقاله به بررسي معاني «وجود» در اين سه گفتگو ميپردازيم. كليدواژگان خير برين احد (يكِ يك) واحد (يك باشنده) صور يا مثل جهان محسوس لاوجود
|
|
استكمال جوهري نفس انساني از منظر ملاصدرا(ره)
دكتر محمّد محمّدرضايي، محمّد قاسم الياسي
چكيده
تحول دروني و خودشكوفايي ذاتي انسان، يا بتعبير
صدرالمتألهين «استكمال جوهري نفس انساني»، از مهمترين
بحثهاي انسانشناسي فلسفي و از نوآوريهاي صدرا، در بستر
حكمت متعاليه است. اين مسئله گره بسياري از مسائل فلسفي،
ديني و انسانشناسي را ميگشايد.
از اينرو، اين مقاله كوشيده است «استكمال جوهري نفس انسان»
از آغاز حدوث تا رسيدن به غايت كمال وجودي را بررسي و
تحليل كند. بر اين اساس رهيافتها و فرضيههاي «بازيابي
كمالات پيشين»، «ارتقاء روحي انسان» و «فعليت يافتن نفس و
تغيير عرضي» بعنوان فرضيههاي احتمالي و رقيب و «استكمال
جوهري نفس انساني» بعنوان فرضيه اصلي تحقيق، مورد تحليل و
ارزيابي قرار گرفته است.
اين مقاله با كمك مباني نظري مانند: اصالت وجود، تشكيكي
بودن وجود، حركت جوهري اشتدادي، جسمانية الحدوث و روحانية
البقاء، تجرد و وحدت نفس با قوا و صورتهاي ادراكي، به
اثبات استكمال جوهري نفس انساني پرداخته است.
نفس انساني، جوهري است «جسمانية الحدوث و روحانيةالبقاء»
و با حركت جوهري اشتدادي دم بدم به كمالات وجودي خود دست
مييابد. نفس در اين فرايند استكمال ذاتي، با كسب قوا،
ادراكات و ملكات، بتدريج چهره جوهري خود را تكوّن و تكامل
ميبخشيد و در امتداد تشكيكي بودن وجود، قواي بيشتر،
كمالات شديدتر و ملكات پايدارتري را تحصيل ميكند. نفس با
تمام قواي خود، اتحاد يافته و برخي قواي آن همگام با نفس
تجرد يافته و تمام قوا از شئونات و مراتب آن بشمار ميآيد.
كليدواژگان
استكمال
استكما ل جوهري نفس انساني
نفس
ويژگيهاي نفس انساني
|
|
اصالت وجود و تعارضزدايي ديدگاههاي فلاسفه و متكلمان مسلمان در تبيين معناشناسي صفات الهي
دكتر محمّد جوادپيرمرادي
چكيده
دورنماي كلي اين مقاله جستجو از ثمرات نظريه اصالت وجود
است؛ اما در عمل با تبين نقش اين نظريه در حل يكي از مسائل
بنيادين كلام اسلامي تلويحاً نظريه لفظي بودن نزاع اصالت
وجود و اصالت ماهيت را نيز رد ميكند. اين مقاله تأثير
نظريه اصالت ماهيت را بر پيدايش نظريات متناقض در قلمرو
تبيين معناشناسي صفات الهي و نقش نظريه اصالت وجود را در
تعارضزدايي از آنها مورد بررسي قرار داده است. بدين منظور
پس از تعيين محل نزاع، خاستگاه نظريه اصالت وجود و مباني
آن در تاريخ انديشه اسلامي مورد بررسي و پژوهش واقع شده
است و به اين نتيجه رسيده است كه بنبستهاي برخاسته از
اصالت ماهيتي انديشيدن، در مسائل فلسفي و كلامي، ملاصدرا
را به تأمل و كنكاش براي كشف يك راه حل واداشت و سرانجام
او را به نظريه اصالت وجود بعنوان پايه يك نظام فلسفي
رسانيد. سپس معناشناسي صفات الهي با توجه به دو نظريه
اصالت وجود و اصالت ماهيت مورد تحليل واقع شده، نحوه
تعارضزدايي از ديدگاهها بوسيله اصالت وجود تبيين شده است.
كليدواژگان
اصالت
وجود
ماهيت
عينيت
اعتباريت
معناشناسي صفات الهي
|
|
عرفان متعالي (ديدگاه و جايگاه عرفاني ملاصدرا)
دكتر محمّد فنائي اشكوري
چكيده
موضوع اين مقال ديدگاه ملاصدرا در عرفان و در نتيجه جايگاه
ملاصدرا در بين فيلسوفان، متكلمان و عارفان است.حاصل اين
پژوهش اينست كه حكمت صدرالمتألهين نه فلسفه» بحثي محض، نه
كلام يا الهيات گذشتگان و نه عرفان بمعناي سنتي است و در
نتيجه ملاصدرا نه يك فيلسوف بحثي محض، نه يك عارف بياعتنا
به مباحث فلسفي و نه متكلمي است كه از نقل و جدل فراتر
نميرود، بلكه معرفت و حكمت كامل نزد او آنست كه از همه»
منابع اصيل معرفت، يعني عقل، وحي و شهود عرفاني بهرمند
باشد. عقلي كه مؤيد به وحي و شهود عرفاني نباشد ره بجايي
نميبرد و شهودي كه بريده از وحي و تأملات عقلاني باشد مصون
از شوائب نتواند بود و اتكا بنقل صرف نيز چيزي فراتر از
علم تقليدي نيست. حاصل بهرمندي از همة اين منابع معرفت،
حكمت متعاليه است كه در بردارنده فلسفة متعاليه، الهيات
متعاليه و عرفان متعالي است. او ميكوشد يافتههاي فلسفي را
شهودي و مشهودات عرفاني را برهاني كند و براي هردو، مؤيد
وحياني بيابد. در اين راه وي اصالت و وحدت وجود را برهاني
ميكند و فلسفه و عرفان را در اساسيترين مسئله مشتركشان به
وحدت ميرساند. غايت اين حكمت نيل به سعادت است. و سعادت و
كمال نهايي در تحصيل معرفةالله است كه جز با تعقل، تهذيب
نفس و پيروي از شريعت بدست نميآيد. بر اين مبنا، وي ضمن
رد مجادلات كلامي و فلسفي بيحاصل، به نقد عارف نماياني
ميپردازد كه يا در بُعد معرفتي و يا در بُعد سلوكي و
رفتاري و يا در هر دو جهت دچار لغزشند. بدينسان او هم
منتقد كلام، فلسفه و عرفان است و هم احياگر كلام، فلسفه و
عرفان و آن نقد مقدمه اين احياست.
كليدواژگان
ملاصدرا
عرفان
حكمت
متعاليه
شهود
وحدت وجود
عرفان عملي
|