سرمقاله |
|
ملاصدرا و علم تفسير (زندگی، مکتب و شخصيت صدرالمتالهین)
|
|
محوريت اصل "عدل" در کلام شيعه اماميه
«دکتر محمد کاظم علمی»
چكيده
اين مقاله اصل عدل را از نظر شيعه مورد بررسي قرار داده و براي آن جايگاه محوري و ويژهيي در نظر ميگيرد و از اين منظر به ارتباط آن با اصول ديگر ميپردازد. در اين ميان برهاني بديع بر عصمت از نگاه شيعه استخراج و اقامه شده است. سپس از سخنان پيامبر اكرم(ص) مؤيدي بر اين ديدگاه عرضه ميشود، و نتيجه» چنين ديدگاهي را براي پاسخگوئي به پرسش اساسي «انتظار بشر از دين» بكار گرفته ميشود. در پايان نتيجه ميگيريم كه از نظر مكتب شيعه، موجهترين انتظاري كه يك شيعه ميتواند از دين داشته باشد همان وعدهيي است كه دين خود متعهد انجام آن شده، و آن تحقق عدالت بمعناي جامع آنست.
كليدواژگان
كلام شيعه اماميه
محوريت عدل
عصمت
نبوت
امامت
معاد
توحيد
انتظار بشر از دين
|
|
رهيافتي نوين در مقايسه مقولات کانتی با معقولات ثانيه در
فلسفه اسلامي
«مهدی حسين زاده يزدی»
چكيده
كانت قوه فاهمه را واجد مفاهيمي مقدم بر تجربه ميداند. اين مفاهيم يا مقولات، ساختار و صورت كليت بخش و ضرورت آفرين احكام هستند. در نگاه كانت شناخت واقعيت در قالب اين مفاهيم براي آدمي سامان ميگيرد. از سوي ديگر، در فلسفه اسلامي مفاهيم حقيقي و كلي به معقولات اولي يا مفاهيم ماهوي كه حاكي از ماهيات اشياء هستند و معقولات ثانيه منطقي و معقولات ثانيه فلسفي تقسيم ميشوند. اين نوشتار به مقايسه مقولات كانتي با معقولات ثانيه در فلسفه اسلامي ميپردازد. نگارنده بر اين باور است كه توجه به لحاظهاي مختلف در مفاهيم، اين نوشتار را از ديگر نوشتارهاي مشابه متمايز ميكند. در اينجا ما نخست به توضيح لحاظهاي مختلف مفاهيم ميپردازيم و در ادامه با تبيين مختصري از مقولات كانتي و معقولات ثانيه در فلسفه اسلامي، به مقايسه آنها مينشينيم.
كليدواژگان
معقول اولي
معقول ثاني فلسفي عالم ذهن عالم پديدار(فنومن) عالم ناپديدار(نومن) مقولاتكانتي(مفاهيم محض فاهمه)
|
|
تقسيم تحليلی، ترکيبی قضايا و شکاکيت معرفت شناختی در
فلسفه هيوم
چكيده
تقسيم قضايا به قضاياي تحليلي و تركيبي، يكي از ابزارهاي مهم تحليل فاهمه انساني در فلسفه هيوم محسوب ميشود. فيلسوفان تجربهگراي انگليسي با هدف شناسايي طبيعت انساني به تحليل معنا، نحوه كاربرد الفاظ و رابطه آن با معنا پرداختند. ديويد هيوم، با تحليل قضايا درصدد شناسايي نيروي فهم انسان برآمد و شيوه آن را تحليل معرفت انساني و تقسيم آن به معرفتهاي تحليلي (نسبتهاي تصورات) و تركيبي (نسبتهاي امور واقع) ميدانست. پيدايش اين نگرش در انديشه هيوم ناشي از ساختار كلي انديشه او و غلبه منطق ارسطويي و مقام خاصي است كه او به عقل و تواناييها و محدوديتهاي آن داده است. پس از او نيز تا قرنها استفاده از اين تقسيم در تحليل معرفت رايج بود. هيوم در پي تأسيس علم طبيعت انساني به اين تقسيم محوريت داد و تجربهگرايي را از آن استنتاج نمود و پس از آن به شكاكيت انديشههايش تصريح نمود. مدعاي مقاله حاضر آنست كه بكارگيري اين تقسيم بطور ضروري منجر به شكاكيت در فلسفه هيوم شده است.
در اين مقاله علاوه بر تحليل قضاياي تحليلي و تركيبي در ساختار فلسفه هيوم به نقش اين تقسيم در گرايش او به شكاكيت اشاره شده است.
كليدواژگان
تجربهگرايي
شكاكيت
قضاياي تحليلي
قضاياي تركيبي
هيوم
كانت
|
|
نظريه امر بين الامرين در آيينه
تقريرها و تصويرسازی های کلامی و حکمی
«دکتر امير شيرزاد»
چكيده
مسئله چگونگي نسبت فاعليت انسان با فاعليت الهي همواره يكي از دغدغهآميزترين مسائل در انديشه بشري، بويژه دانشمندان الهي بوده است. اهّم آراء انديشمندان مسلمان در اين زمينه به سه نظريه جبر، تفويض و امر بينالامرين بر ميگردد. نظريه جبر برخلاف دريافت وجداني هر فرد، و نظريه تفويض مستلزم فاعليت مستقل انسان از خداوند است. نظريه امربينالامرين كه نخستين بار از سوي امامان معصوم (عليهمالسلام) ارائه شده برنفي جبر و تفويض و اثبات حقيقتي ميان آن دو دلالت دارد. فهم و دريافت حقيقت امر بينالامرين بحكم عقل و نقل خالي از دشواري نيست. از همينرو دانشمندان در تفسير اين حقيقت به تقريرات گوناگون با رويكردهاي كلامي، فلسفي و عرفاني روي آوردند و براي تصويرسازي هر يك از آن تقريرات از تمثيلات متناظر با آن استفاده كردند. نقد و بررسي مجموعه اين تقريرات و تمثيلات كه مهمترين آنها به شش تقرير ميرسد، حاكي از آنست كه بيشتر آنها از ارائه تصويري جامع و واضح ناتوانند. در اين ميان يك تقرير، يعني تقرير ظهور فاعليت الهي در مظاهر خلقي با تمثيل متناظر با آن يعني تمثيل فاعليت نفس در قوايش، بويژه با تلقي تمثيلي علامه طباطبايي و نيز لحاظ فاعليت انسان در مجموعه نظاممند آفرينش، بر ديگر تقريرات و تمثيلات ترجيح دارد.
كليدواژگان
امربينالامرين
فاعليت انسان فاعليت خداوند نظاممندي آفرينش
|
|
الهيات عرفاني
«دکتر محمد فنائي اشکوری»
چكيده
الهيات عرفاني در مقابل الهيات عقلي طبيعي و وحياني تاريخي است. الهيات طبيعي، خداشناسي عقلي، الهيات وحياني، خداشناسي نقلي و الهيات عرفاني، خداشناسي شهودي است. الهيات عرفاني در اسلام در عين اينكه شهودي است از يكسو از تحليل عقلي بهره ميبرد و از سوي ديگر از چراغ هدايت وحي نور ميگيرد. حاصل بهرهگيري از عقل، نقل و كشف الهياتي است كه گرچه روش، ساختار، مفاهيم و تبيين ويژه خود را دارد اما در هماهنگي با عقل و شرع است. عارف با سلوك عرفاني برگرفته از شريعت بنوعي معرفت بيواسطه و بصيرت قلبي نسبت به خداوند ميرسد كه بينياز از استدلال عقلي بر اثبات وجود خدا ميشود. او به معرفت بيواسطهيي از خدا ميرسد كه نيازي بوساطت هيچ موجودي ندارد. و به چنان مرتبهيي از يقين ميرسد كه گرد هيچ شك وهمي بر دامنش نمينشيند. چون ذات خدا مطلق و نامتناهي است و نيل به آن براي احدي ميسور نيست، عمده مباحث الهيات عرفاني پيرامون اسماء و صفات حقتعالي است. از اينرو محور الهيات عرفاني در اسلام كاوش در اسماء و صفات است و چون عالم چيزي جز تجلي اسماء حق نيست خداشناسي عرفاني در عين حال جهانشناسي نيز هست. كوشش نگارنده در اين مقاله ارائه تحليلي اجمالي از اين مكتب الهياتي است.
كليدواژگان
الهيات عرفاني
ذات حق اسماء صفات توحيد ظهور تجلي وحدت كثرت
|
|
طريق شناخت عالم غيب از نظر ملاصدرا و علامه طباطبايي (ره)
«دکتر علی ارشد رياحی» ،
«پروين ايرانپور»
چكيده
عالم غيب نشئه ماوراي ماده است كه نيل به حقايق آن، در تحقق كمال انساني نقش بسيار مهم و ارزندهيي دارد، لذا ايمان به آن وجهه» دعوت تمام اديان توحيدي، خصوصاً اسلام ميباشد. از آنجا كه ايمان به غيب بدون شناخت آن امكانپذير نيست، لذا بحث از شناخت نشئه غيب بسيار مهم و ضروري است و هدف اين مقاله آنست كه راه شناخت حقايق عالم غيب از نظر ملاصدرا و علامه طباطبايي كه از بزرگترين اسلامشناسان شيعيند، مورد بررسي قرار گيرد.
كليدواژگان
ادراك
عالم غيب عقل فعال معرفت نفس
|
|
تاثير و تاثر نفس و بدن در فلسفه ملاصدرا
«معصومه موحدنيا» ،
«دکتر علی اله بداشتی»
چكيده
تعامل نفس و بدن از مباحثي است كه همواره مورد توجه دانشمندان و فلاسفه قرار داشته است. ملاصدرا در جلد هشتم و نهم اسفار بطور مستقل و در مباحث ديگري همچون علم، جوهر و عرض و ... در جلدهاي سوم، چهارم و ششم بطور ضمني، مباحث مربوط به نفس و بدن را طرح نموده است.
نوشتار حاضر ابتدا اصول و مباني ملاصدرا را در اين مسئله بطور مجمل ذكر نموده، آنگاه تعامل نفس و بدن را از سه منظر مورد بررسي قرار داده است.
ابتدا تعامل نفس و بدن بر تكون يكديگر طرح شده و نتيجه گرفته كه نفس، عامل تركيب عناصر و تشكيل بدن، و بدن با كيفيت خاص و مزاج معتدل عامل افاضه نفس است. در مرحله بعد تأثير نفس و بدن از راه قواي نفس گياهي، حيواني و انساني طرح ميشود. نفس گياهي با سه قوه غاذيه، مولده و ناميه عهدهدار تغذيه، رشد و توليد گياهان است و نفس حيواني با دو قوه مدركه و محركه نقش ادراك و تحريك را ايفا مينمايد؛ و سرانجام نفس انساني با دو قوه نظري و عملي تعقل در امور كلي و جزئي ميكند و گزارههاي اخلاقي و غيره را تبيين مينمايد.
در مرحله آخر تعامل نفس و بدن از طريق حالاتشان بررسي ميشود، صفات و حالات بدني، همچون صحت و سلامتي، مرض و درد، سبب رخدادهايي در نفس ميگردد. و صفاتي همچون غضب و حزن سبب تغييراتي در بدن ميشود.
كليدواژگان
تأثير و تأثر
تصرف ارتباط ادراك حركت تغذيه رشد تعقل كيفيات نفساني الم و لذت
|
|
راهکارهای صدرالمتالهين در تلفيق عقل و وحی
«محسن عميق»
چكيده
عقل و وحي دو مقوله يي هستند كه همواره مورد توجه متفكران و انديشمندان بوده اند و شايد از مهمترين كارهايي كه در كارنامه صدرالمتالهين ميتوان به ثبت رسانيد مسئله تلفيقي است كه وي ميان عقل و وحي به انجام رسانده است. بازشناسايي روش وي در اين امر مهم، مشعل فروزاني است براي بسياري از رهپويان طريق حقيقت. آنچه در اين مقال مورد بررسي قرار گرفته است دو راهكار مهمي است كه اين حكيم متأله در پيش گرفته است؛ راهكار اول تبيين مسئله تأويل و معادل دانستن آن با تفسير استكمالي و راهكار دوم بازيافت احكام عقلي از احكام وهمي و خيالي كه هر دو روش در ساختار تفكر صدرايي نقش بسزايي داشته و سبب تلفيق بين شريعت و عقل و عرفان شده است.
كليدواژگان
عقل
تأويل وحدت وجود انسانشناسي معقول محسوس كشف و شهود تجرد علم منطق عقلاني احكام عقلي
|
|