سرمقاله |
|
زبان قرآن , زبان تمثيل از ديدگاه صدرالمتالهين
«دكتر
غلامرضا اعوانی , ناصر محمدی چكيده در اين مقاله خواهيم گفت كه در محدوده سخن از خدا، امور اخروي، قيامت، و بطور كلي امور غيرمادي زبان قرآن زبان تمثيل است، و بلكه زبان تمثيل، يگانه زبان سخن از اين امور و تنها راه درك آيات و الفاظ متشابه قرآن است. فهم اين زبان، محتاج فهم هستيشناسي عالم و شناخت روح و حقيقت معنا و تمثّل آن در عوالم مختلف است. اين زبان بدين ترتيب و از طريق روح و حقيقت معنا كه در همه مظاهر و مثالهاي خود حضور دارد، ما را به زبان مشترك معنوي ميرساند. صدرالمتألهين اين زبان را در مقابل زبان اقتصاد اشاعره، زبان اقتصاد صحيح ناميده است. زبان «ظاهرگرا» و «زبان رمز و اشاره» دو زبان ديگري است كه صدرا آنها را در بحث از زبان قرآن به ميان كشيده و نقد كرده است. كليدواژگان زبان قرآن متشابهات تمثيل تأويل روش اقتصاد اشتراك معنوي
|
|
ابن خلدون و فلسفه «دكتر محمد ايلخانی» چكيده ابن خلدون در نقد كلامي فلسفه و توجه به اعتقادات ديني، و با در نظر گرفتن منطق صوري بعنوان علمي مستقل از مابعدالطبيعة مشائي، غزالي را دنبال كرد اما با نقد معرفتشناختي فلسفه از او فاصله گرفت. او فلسفه را براي سعادت جاويدان و ماوراءطبيعي انسان كافي نميدانست و حوزة آن را به طبيعيات محدود كرد. نقد او از فلسفه بر مبناي شناخت در ارتباط با تجربه بود و از مفاهيم انتزاعي احتراز كرد. در اين طريق آراء او شبيه به آراء گيللموس اوكامي، متفكر انگليسي قرن چهاردهم ميلادي است. اما برخلاف انتقادات اوكام كه در فلسفة غرب ايجاد يك جريان مستقل در فلسفه نمود، آراء انتقادي ابنخلدون نسبت به فلسفه، در تمدن اسلامي ابتر باقي ماند. كليدواژگان فلسفه منطق كلام نقل شريعت فلسفه مشائي اشراق عرفان
|
|
تبيينی نوين از مبحث مواد ثلاث در فلسفه بر اساس نظام حکمت
متعاليه
«دكتر مهدی گل پرورروزبهانی , دکتر سيدمحمد يوسف ثانی»
چكيده
مفاهيم موادّ ثلاث ـيعني وجوب و امكان و امتناعـ در علم
منطق و در ميان مباحث قضايا مطرح ميگردند. در فلسفه، از
اين مفاهيم سهگانه براي تقسيمبندي موجودات به دو قسم
واجبالوجود و ممكنالوجود و بتبع آن تقسيمبندي معدومات به
دو قسم ممكنالوجود و ممتنعالوجود استفاده ميشود. در اين
مقاله نشان خواهيم داد كه بنا بر نظريّة اصالت وجود،
تقسيمبندي مزبور جايگاه خود را از دست داده و هر موجودي
واجبالوجود، هر مفهومي ممكنالوجود و هر معدومي
ممتنعالوجود است. حتي تفكيك ميان اعتبارات «بالذّات» و
«بالغير» موادّ ثلاث در نسبت دادن وجود به سه دستة موجود،
مفهوم و معدوم نيز تغييري در تحليل فـوق حـاصـل نـخـواهـد
كـرد. بـدين ترتيـب بـه كارگـيري مفاهيم موادّ ثلاث فاقد
كارايي مورد انتظار در تقسيمبندي موجودات (و همچنين
معدومات) است. راهكار جايگزين در حكمت متعاليه، طرح مفاهيم
امكان فقري و غناي وجودي است كه مورد اشاره قرار خواهد
گرفت.
كليدواژگان
موادّ
ثلاث
واجبالوجود
ممكنالوجود
ممتنعالوجود
امكان فقري
اصالت وجود
|
|
ارزيابی ايرادهای صدرالمتالهين بر ابن سينا و حکمای پيشين
در اثبات توحيد واجب الوجود
«دكتر عزيز علی زاده سالطه»
چكيده
صدرالمتألهين از برهان خاصّ خود در اثبات توحيد واجب تعالي
بعنوان برهان عرشي ياد كرده و برتري آنرا بر ديگر براهين
كه از سوي حكماي پيشين از جمله ابنسينا، اقامه شده است
يادآور شده است. وي ضمن دقّت قابل ملاحظه در آن براهين،
هيچيك از آنها را بعنوان برهان تامّ و بدون نقص قلمداد
نميكند و بر اين عقيده است كه اگر بخواهيم آن براهين را
بعنوان برهان كامل تلقي كنيم، بايد در رفع نقص آنها
بكوشيم. از اينرو جهت تتميم آن دلايل وجه تصحيحي را
پيشنهاد ميكند و حتّي برهان اقامهشده از سوي ابنسينا را
نيز بينياز از اين تصحيح نميداند. با دقّتي كه در اين
مقاله به عمل آمده است نشان داده شده است، كه برخلاف
براهين حكماي ديگر، برهان ابنسينا با تقريرهاي مختلفي كه
دارد، به ترميم و تصحيح وي نياز نداشته، در حد خود
قـابـليـّت لازم را جـهـت اثبـات وحـدت واجـب تعـالـي
دارد.
كليدواژگان
وحدت
عرشي
بساطت
صرافت
وجوب
|
|
تخيل , نبوت , و سياست در فلسفه ابن سينا
«احمد بستانی , دكتر حاتم قادری»
چكيده
به مباحث سياسي مطرحشده در نوشتههاي ابنسينا ميتوان از
جهات مختلفي نظر كرد و متناسب با رويكرد روشي، نتايجِ
احياناً متفاوتي گرفت. نوشتار حاضر از منظر ويژهيي به طرح
بحـث دربارة برخي وجوه سياسي فلسفة ابنسينا ميپردازد.
تلاش ما بر اينست كه جايگاه شيخ الرئيس را در تاريخ فلـسفة
سياسي اسلامي برجسته كنيم و در اين كار بيشتر بحث تخـيل
مورد توجه ما بوده است. طـرح تدوين «فلسفه» نبوي» با
فارابي، كه بويژه در كتاب انديشـههاي اهل مدينه فاضله
كوشيده بود با گسـترش كاركـردهاي قوة متـخيله، به توضـيح
پديدة نبوت و نسـبت آن با فلسـفه و سياست بپردازد، آغاز
گشت. انديشة ابنسـينا را بايـد در چارچـوب طرحي نگريـست
كه فارابي پيافـكند و پـس از ابنسـينا نيز بطور خاص،
شهـابالدين سهروردي با تدوين حكمت اشراقي آن را پيش برد.
نقش ابنسيـنا در اين ميـان، بعنوان فيلسـوفي كه تأملات
فارابي را گسترش بخشيد و به طرح دو بحـث مهم «حدس» و
«تـخيل نـفوس فلـكي» پـرداخت، قابل تأمـل است. بدينسان او
راهي را گـشود كه دو سده بعد به تـدوين نظام حكمت اشراقي،
كه عالم خيال از مفاهيم اساسي آن بود، منجر گشت.
كليدواژگان
نبوت
تخيل
حكمت مشرقي
فلسفه» سياسي
اسلامي
|
|
وحدت از ديدگاه دوانی
«دكتر حسين محمدخانی»
چكيده
بيشك دواني يكي از برجستهترين شخصيتهايي است كه در دوره
پس از حمله مغول به ايران (كه سبب انحطاط در فكر و فرهنگ
ايران شد) و نيز فاصله مكتب اشراق تا شكلگيري مكتب
متعاليه (از سوي صدرالمتألهين) پا به عرصه هستي نهاد.
اهميت دواني نهتنها بدليل تأليفات فراوانش است بلكه آنچه
سبب امتياز و برجستگي اين شخصيت شده است اين است كه از
نوعي استقلال در تفكر و نوآوري بهرهمند است. دواني علاوه
بر آنكه به شارح شيخ اشراق معروف است، بر آثار ابنسينا
تسلط كامل داشته و در بسياري موارد براي تبيين بيانش از
سخنان ابنسينا مدد ميگيرد و نكته ديگر كه در اين تحقيق
بدان ميپردازيم اثرپذيريش از آثار عرفاني است.
شايد بتوان گفت مهمترين انديشه دواني كه مورد توجه متأخرين
نيز قرار گرفته است، بيان وي از وحدت وجود است (كه خود از
آن به ذوق تألّه ياد ميكند) كه علاوه بر آنكه سعي كرده
ساير انديشههايش با آن همسو باشد، از آن براي اثبات موارد
ديگر استفاده كرده است. دواني در بحث وجود و ماهيت، علت و
معلول و ... بر اساس ذوق تأله سخن ميگويد و نيز در اثبات
جنبههاي ديگر توحيد (توحيد در وجوب وجود، توحيد افعالي و
توحيد صفاتي) از آن بهره ميبرد. از اينرو بدنبال بيان
وحدت وجود از منظر دواني، به ارائه بيانش در اقسام ديگر
وحدت نيز ميپردازيم.
كليدواژگان
وحدت
وجود
ذوق تأله
مشتق
مبدأ اشتقاق
انتساب وجود
اضافه اشراقي
اضافه
|
|
مراتب عقل در ارسطو و ابن سينا
«علی اصغر جعفری ولنی»
چكيده
بررسي تاريخ تطور مسئله عقل نمايانگر يكي از مهمترين مسائل
در تاريخ فلسفه نزد هر حكيم يا محققي ميباشد، بگونهيي كه
ارسطو در يونان، عقلِ حوزة درس افلاطون ناميده شد، و نام
او با عقل مقارن گرديد.
ابهام تفسير ارسطو درباره عقل، شارحان آثار او را بر آن
داشت كه در بازبيني مسئله عقل از نظر ارسطو، راهحلهاي
بديعي ارائه كنند. مقام ممتاز عقل در آثار فيلسوفان مسلمان
بعنوان مدار حكمت و افكار فلسفي مبيّن همين شرايط است،
چرا كه بحث درباب عقل و مراتب آن با تعيين مقام انسان در
جهان، سرنوشت نفس در حيات جاويدان، رابطه حق با خلق، نقد
معرفت انساني، رابطه نفس و بدن، و حل مسئله معاد ارتباط
تنگاتنگي دارد.
كليدواژگان
عقل
مراتب عقل
ابنسينا
ارسطو
|