سرمقاله
  ص 2

 زمان و زماني
استاد سيدمحمد خامنه‌اي   ص 3
چكيده مطلب   

موضوع زمان و زمانيات از مسائل مهم فلسفه در همه دورانها موضوع بوده است. ارسطو وافلاطون دو نظريه معروف خود را دادند. افلوطين آنرا ناشي از نفس كلي ( اقنوم سوم ) مي دانست. در قرون وسطاي مسيحي نيز آراء مختلفي داده شد .

 چرا ملاصدرا را صدرالمتالهين ناميده‌اند ؟
دكتر غلامرضا اعواني   ص 8
چكيده مطلب   

حدود چهار قرن است كه ملا صدرا را با اين اسم مي خوانيم : « صدرالمتالهين » . ولي سوال نكرده ايم كه چرا اصلا ملاصدرا را « صدرالمتالهين » گفته اند ؟ اول بايد ببينيم معناي تاله چيست ايا تاله معناي خاصي دارد ؟ آيا نوع خاصي از حكمت است ؟ خصوصيات حكمتي كه به اسم حكمت تالهي معروف است چيست ؟ بعد از اينكه خصوصيات حكمت تالهي را بيان كرديم بايد به بحث تاريخي بپردازم . و سير حكمت تالهي را بيان كرديم بايد به بحث تاريخي بپردازيم. و سير حكمت تالهي را در عالم اسلام و عالم غرب و جايگاه آن را در جهان معاصر نشان بدهيم و بالاخره بگوييم جايگاه صدرالمتالهين در اين سير حكمت تالهي كجاست ؟ ...

 محيط زيست طبيعي از ديدگاه حكمت متعاليه
دكتر سيد مصطفي محقق داماد   ص 13
چكيده مطلب   

مردم عامه چنين مي پندارند كه فلسفه موضوعي كاملا جدا از زندگي روزمره است . وقتي گفته مي شود فيلسوف ، شخصي در نظرشان مي آيد كه از زندگي عادي و معمولي كاملا فاصله گرفته و در معناي متعالي وجود فكر مي كند. واقعيت اين است كه هر چند اين پندار دور از حال مردم كوچه و بازار تا حدودي جاي گرفته ولي علاوه بر آنكه پيشينه فكر فلسفي آن را تاييد نمي كند سيره عملي و علمي فيلسوفان گذشته و معاصر نشان مي دهد كه كاملا درگير مسائلي بوده و هستند كه براي زندگي روزانه ما اهميت و با آن تماس مستقيم و يا غير مستقيم دارد ...

 آيا مي‌توان از علوم تجربي در معرفت شناسي استفاده كرد ؟
دكتر رضا اكبري   ص 22
چكيده مطلب   

رويكردهاي سنتي به معرفتشناسي ، رويكردهاي وظيفه گرايانه هستند و وجهه دستوري دارند بگونه ايكه استفاده از علوم تجربي را در معرفتشناسي جايز نمی دانند چون که علوم تجربي بنظر ، فارغ از وجهه دستوري هستند و شان توصيفي دارند . برخي از نظريات معاصر در معرفتشناسي - همچون طبيعتگروي واقعگرا - معتقدند كه چاره اي از استفاده علوم تجربي در معرفتشناسي نيست و اين علوم فهم دقيقتري از مفاهيمي همچون توجيه و معرفت در اختيار ما مي نهند . بنظر مي رسد كه اشكالات طرح شده از سوي معرفتشناسان سنتي بر استفاده علوم تجربي در معرفتشناسي قابل پاسخگويي باشد و لذا استفاده از علوم تجربي در معرفتشناسي نه تنها امري جايز بلكه لازم محسوب مي شود .

 طبيعت در فلسفه
دكتر جمشيد صدري   ص 27
چكيده مطلب   

« طبيعت » در اصطلاح فلسفه بر معاني گوناگون اطلاق مي شود و از جمله واژه هايي است كه در ادوار مختلف تاريخي ، معاني مختلف بخود گرفته است . آگاهي از اين معاني و تمييز آنها از يكديگر ، مانع از لغزش و خلط مباحث خواهد شد . در اين نوشتار ، با جمال به معاني متعدد طبيعت از نظر ارسطو ، ابن سينا و صدرالمتالهين پرداخته شده و تفاوت كاربرد واژه طبيعت با « قوه » و « صورت » و « مزاج » نيز بيان شده است . معني عام طبيعت ،‌ همان ذات است و معني خاص آن ، عبارتست از هر مقوم ذات ؛ لذا صور نوعيه چون مقوم ذات شيء مي باشند ، طبيعت خوانده مي شوند و معني اخص طبيعت عبارتست از مبداء نخست حركت و سكون ...

 عالم مثال (برزخ) منفصل در فلسفه ما
دكتر منصور ايمانپور   ص 34
چكيده مطلب   

مسئله تفسير هستي و تحليل مراتب آن ، يكي از دغدغه هاي اساسي فيلسوفان اسلامي در طول تاريخ بوده است . در يك سو ، برخي از فلاسفه اسلامي قرار دارند كه با التزام به نظام فلسفي خود و لوازم برخاسته از آن به نفي تجرد و تعزي صورت جسميه و مقداريه از هيولاي مستعد نظر داده و در نتيجه ، به رد عالم مثال منفصل در قوس نزول حكم نموده اند و در سوي ديگر دسته اي ديگر از فلاسفه اسلامي قرار دارند كه با توجه به اصول حكمت خود به ويژه مسئله تشكيك به تحقق عالم مثال منفصل در قوس نزول حكم نموده و با استناد به پاره اي شواهد و قراين شهودي و ادله عقلي به توجيه و اثبات آن پرداخته اند .

 سر قدر از نظر محي الدين ابن عربي
دكتر منيرالسادات پور طولمي   ص 42
چكيده مطلب   

نگارنده در اين مقاله پس از بيان مقدماتي اجمالي در باره وحدت وجود بعنوان پايه و محور اصلي تفكر محي الدين ابن عربي به بحث پيرامون سر قدر مي پردازد . اما از آنجايي كه فهم كامل اين معني منوط به درك مفهوم اعيان ثابته در جهانبيني ابن عربي است ابتدا اعيان ثابته بعنوان لوازم و صور اسماء الهيه معرفي مي گردد و اعتبارات گوناگون آن از يكديگر تفكيك مي گردد سپس اصطلاح « سر قدر » و نتايج آگاهي بر آن تفصيل و توضيح داده مي شود . و نيز مضامين حاكميت اعيان ثابته و تابعيت علم از معلوم و ... كه در بردارنده همان معاني سر قدر هستند توضيح داده مي شود .

 سوبژكتيويسم رئاليستي حداقلي و دشواريهاي آن در حوزه قواي ادراكي
مسعود اميد   ص 53
چكيده مطلب   

معرفتشناسي رئاليستي كه در كتاب « اصول فلسفه و روش رئاليسم » شكل گرفته است ، از موضع سوبژكتيويستي خاص نيز برخوردار است . اين موضع را مي توان « سوبژكتيويسم رئاليستي حداقلي » ناميد . اين ديدگاه در صدد ترسيم مرزها و خطوطي روشن است تا حدود تصرف فاعل شناسا را مشخص سازد و از دخالت حداكثري و كيفي آن پرهيز نمايد . اما از طرف ديگر اين ديدگاه به دعاوي ديگري باور دارد مانند «‌ قواي ادراكي »‌ كه لوازم آن ، دشواريهايي را ببار مي آورد و به نظر مي رسد كه در نهايت مانع از استقرار اين ديدگاه در موضع دقيق خود باشد . اين نوشتار بيان و شرح اين دشواريهاست بر محور « قواي ادراكي » .

 مباني عرفاني تاويل قرآن از منظر صدرالمتالهين
فاطمه محمدي آراني   ص 63
چكيده مطلب   

ملاصدرااصول و مباني تاويلي خويش را بگونه اي هماهنگ و همنوا با عرفا عرضه ميدارد . وي سر بطون قرآن را اختلاف عوالم وجود و تطابق آنها با يكديگر مي داند . به عقيده وي مراتب جهان هستي متطابقند و هر موجودي كه در يكي از عوالم وجود داشته باشد بوجهي مناسب در جهان ديگر وجود دارد . قرآن نيز كه جلوه كامل علم الهي است بيانگر حقايق هستي است كه در مراتب هستي تجلي يافته است . بنابرين قرآن همانند هستي بطوني دارد كه متناظر مراتب هستي است . در نتيجه واژه ها و گزاره هاي قرآني واجد گونه اي تكثر معنايي هستند كه ناشي از تناظر و تطابق مراتب هستي است .

 ارتباط معرفتي نفس و حق در تبيين مسائل حكمت متعاليه
عبدالله صلواتي   ص 75
چكيده مطلب   

معرفت نفس و ارتباط آن با معرفت رب مسئله اي است كه از ديرباز از دغدغه هاي حكيمان و عرفا بوده است بطوريكه آنها از ارتباط معرفتي نفس و حق در تبيين مسائل فلسفي بهره مي جستند با اين بيان كه با تبيين دقيق از معرفت نفس و ارتباط آن با قوا مي توان به احكام و احوالاتي از حق تعالي و ارتباط او با عالم دست يافت . در حكمت متعاليه نيز معرفت نفس بعنوان مفتاح خزاين ملكوت مطرح است و بسياري از مسائل فلسفي بوسيله ارتباط معرفتي نفس و حق تبيين مي گردد كه در اين جستار به برخي از احكام و مسائلي كه بمدد ارتباط شناختي نفس و حق تبيين مي گردد اشاره مي شود .

 گزيده‌اي از مصاحبه مجله بين المللي جهان چين با رئيس بنياد حكمت اسلامي صدرا
  ص 83