سرمقاله |
|
| |
تحقيق |
|
فلسفه هگل در بوته نقد: ميزگرد ص 5 |
|
| |
آيا ميان فلسفه اسلامي و پديدارشناسي غربي مي
تواند ديالوگي برقرار شود ؟ |
|
در اين مقاله ، نويسنده مي
خواهد كه مباني مشترك ميان فلسفه اسلامي و پديدارشناسي غربي را
آشكار نمايد . موضوع اصلي مقاله حول محور مقايسه ديدگاههاي
ملاصدرا و ادموند هوسرل و نشان دادن مشتركات ميان آنها مي چرخد .
نويسنده بر آن است كه موضوعاتي كه مي توانند تمهيدگر چنين
گفتگويي باشند بشرح زير هستند : |
|
| |
زندگي ، شخصيت و مكتب
صدرالمتألهين |
|
| |
نظريه اصالت و شهود وجود نزد
ملاصدرا |
|
1. شيئيت وجود ، كه عبارتست از ظهور ممكن در مرتبه اي از مراتب . 2. شيئيت ماهيت ، كه عبارتست از معلوميت ماهيت و ظهور آن در عقل بعبارت ديگر : وجود اشياء مشهود و ماهيت آنها معقول است . بنظر ملاصدرا ، وجود مشهود ، اصل است ، يعني بالاصاله و بدون واسطه تحقق دارد ولي ماعيت اعتباري است ، يعني بتبع و بواسطه وجود تحقق پيدا مي كند |
|
| |
ولايت و ولي در عرفان شيخ نجم الدين كبري و
مولانا جلال الدين رومي |
|
در اين مقاله به جايگاه «ولايت» و «ولي» در آراء عرفاني شيخ نجم الدين كبري و مقايسه مختصر آن با آراء مولوي در همين زمينه پرداخته مي شود ولي ابتدا گزارش نسبتا مفصل درباره مقام شيخ در ميان عرفا شرح حال زندگي شجرنامه و آثار او ارائه مي شود . درباره مذهب وي در ديدگاه در اين مقاله ذكر شده كه بر اساس يك ديدگاه او شافعي مذهب و بر اساس ديگري ، كه بنظر مي رسد بيشتر مورد تاييد نويسنده است ، مذهب شيخ نجم الدين كبري شيعي مذهب دانسته شده و شواهدي نيز در اين زمينه ارائه شده است . بقيه مقاله نيز اختصاص به بررسي ، شرح و تبيين جايگاه ولايت و ولي در عرفان شيخ نجم الدين كبري دارد . |
|
| |
فلسفه عملي در حكمت متعاليه
ملاصدرا |
|
صدرالمتألهين در چارچوب نظام فلسفي خود ، حكمت عملي را ارزيابي و تحليل مي كند و بر اين باور است كه حكمت عملي تدبير و تلاشي انتخابي و عقلاني است كه بجهت اصلاح خود و حيات جمعي و براي نيل به سعادت و غايات الهي در پيش گرفته مي شود . اين حكمت عملي كه ملاصدرا ترسيم كرده ، يك نظام صرفا فلسفي و بدون تقيد به دين نيست و با نظام عملي فيلسوفان محض يونان ، كاملا تفاوت دارد . |
|
| |
هويت فلسفه اسلامي |
|
سؤال اصلي اين مقاله آنستكه آيا فلسفه اسلامي موجود است و هويت اصيل و واقعيتي مستقل دارد يا نه ؟ در وهله اول ممكنست اين سؤال ، شگفت انگيز و تا حدي نامربوط جلوه كند چرا كه وجود اينهمه كتابها و آثار و تاريخهاي فلسفه و مكاتب فلسفي در جهان اسلام ما را از اين بحث بي نياز مي كند اما اگر به مباني بحث بازگرديم لااقل اين سؤال را قابل تأمل و تدقيق مي يابيم . مقصود اين مقاله بيان نسبت فلسفه بعنوان متافيزيك و علم هستي شناسي (كه وجه مشترك گرايش غالب فلسفه اسلامي ، فلسفه مسيحي و بخشي از فلسفه يوناني مي شود) با دين اسلام است . |
|
| |
كميت و كيفيت گزاره هاي شرطي متصله در منطق ابن
سينا |
|
ابن سينا براي اولين بار در تاريخ منطق ، كميت و كيفيت گزاره هاي شرطي را بتفصيل بحث نموده است و در قالب زبان طبيعي به تبيين چگونگي اعتبار كليت ، جزئيت ، و نيز تعيين جايگاه ايجاب و سلب در گزاره هاي شرطي پرداخته است و هر چند در اين تحليل ها به نكات و دقايق متعددي دست يافته است اما منطق معمول شرطيها و منطق موجه شرطيها را در هم آميخته كه بدليل برخي مواضع متضاد در آن ، سيستم صوري معيني درباره شرطي از آن قابل استخراج نيست . وي موسس بحث قياس اقتراني شرطي بشمار مي آيد و بنظر مي رسد درصدد بوده است تا با مقايسه گزاره هاي شرطي با گزاره هاي حملي و وجوه شباهت آنها منطق شرطي را بر اساس منطق حملي استوار نمايد . |
|
| |
غايت شناسي ادراك |
|
طرح فلسفي اصلي ملاصدرا ، ترسيم سير نفس در نيل به كمال است . آنچه او به فرهنگ واژگان فلسفي افزوده است ، نظير «تشكيك وجود» و «حركت جوهري» براي توضيح اين امر وضع گرديده كه نفس چگونه با جسمانيت بدين عالم وارد و با روحانيت از آن جدا مي گردد . مطالعات بسيار مفصل او در باب انحاي تجربه آنجهاني و اخروي ، اشتياق او را به توضيح تمام احتمالاتي كه بر روي نفس انسان گشوده است ، نشان مي دهد . براي درك نقش ادراك در طرح كلي وي ، بايد هدف ادراك و ثمره نهايي آن را دريافت . نفس ، بنابر ماهيت خود ، ادارك مي كند ؛ تا آنجا كه ادراك در تعريف آن وارد مي شود . |
|
| |
حكومت ديني در انديشه ملاصدرا |
|
| |
ابعاد فلسفي فطري بودن زبان |
|
مقاله حاضر مطالعه ای است پيرامون ابعاد فلسفي فطري بودن زبان كه در اين رابطه اشاراتي به آراء چامسكي ، دوسوسور ، دكارت ، راسل ، افلاطون و ارسطو مي شود . نويسندگان مقاله توجه خاصي به فهم روابط دو سويه ميان ساختار زبان و ساختار ذهن يا روابط دو سويه ميان نحو و منطق دارند و بر اين باورند كه اين دو از همديگر جدايي ناپذيرند . |
|
| |
ترجمه |
|
Mulla Sadra s Life, works, and
Philosophy |
|
|