تأثير انديشه سهروردي بر آراء فيلسوفان مسلمان

محمد بهشتي

چكيده

تفكر فلسفي در پايان قرن سوم هجري بتدريج در جهان اسلام رشد و گسترش يافت. در آغاز، مكتب فلسفي مشاء بوسيلة فارابي و ابن‌سينا نظامي استوار يافت و بمرحلة پختگي رسيد، اما با فرازها و فرودها زمينة ظهور نظام فلسفي اشراق توسط شيخ اشراق در قرن ششم هجري فراهم آمد. فلسفه اشراق، شهاب فروزاني بود كه در حوزة انديشة اسلامي درخشيد و حكمت اسلامي را با نور خود برافروخت و بسوي اشراق و شهود جهت داد، تا اينكه در قرنِ يازدهم هجري با انديشة‌ ژرف فيلسوف بزرگ صدرالمتألهين شيرازي حكمت متعاليه بوجود آمد. اما آنچه را كه شيخ اشراق بنا نهاده بود و بُعد نويني را كه وي ايجاد كرده بود، همچنان استوار ماند و در بُعد محتوا و روش و ادبيات بر حوزه‌هاي فلسفي و عرفاني و حتي سياسي تأثير عظيمي گذاشت. بسياري از صاحبان فكر تحت‌تأثير و سيطره اين تفكر بوده‌اند تا بدانجا كه پس از سهروردي كمتر فيلسوفي آمد كه اشراقي نباشد يا تمايل به فلسفة اشراق نداشته باشد. در اين پژوهش از فيلسوفان و دانشوراني كه پيرو فلسفه اشراق بوده‌اند، مانند: شهرزوري، قطب‌الدين شيرازي، ابن‌كمونه، جلال‌الدين دواني، نظام‌الدين هروي، ميرداماد و نيز از تأثير پذيرفتگان مكتب اشراق از قبيل خواجه طوسي، علامه حلّي، ميرصدرالدين دشتكي، ميرغياث‌الدين دشتكي، ملاصدرا و حاجي حكيم سبزواري سخن بميان مي‌آيد.

كليد واژه‌ها: فلسفه اشراق، فلسفه اسلامي، فيلسوفان مسلمان، پيروان شيخ اشراق، تأثير پذيرفته‌ها

***

لزوم بازنگري در تاريخ تصوف و عرفان اسلامي قرن اول هجري

قدرت الله خياطيان

چكيده

در فرهنگ اسلامي، هر تعريفي كه از اصطلاحات «عرفان» و «تصوف» ارائه يا پذيرفته شود، بطور قطع برخي از مهمترين اجزاء مشترك آن ـ از جمله بخشي از معارف و برخي از احوال و اعمال آن ـ را نميتوان ناديده گرفت. بسياري از اين معارف و برخي از احوال و اعمال عرفاني، نشئت گرفته از تعاليم قرآني و سنت نبوي و نيز احوال و سيرة ائمه اطهار(ع) و اهل بيت (ع) و برخي از اصحاب خاصّ آنان است كه بعنوان آبشخورهاي اساسي و مهم و تأثير گذار در عرفان اسلامي محسوب ميشوند. از طرفي در اغلب كتب تاريخ تصوف و عرفان اسلامي، معمولاً در مورد قرن اول هجري با سطحي‌نگري و شتاب فراوان از آن عبور شده و عمدتاً آن را «قرن زهدگرايي» توصيف كرده‌اند و بهمين جهت ظرفيت عظيم و شگرف و تأثيرگذار در بينش و روش عرفان اسلامي اين قرن ناديده گرفته شده يا عمداً مورد تغافل واقع شده است.

اين مقاله، تلاش دارد با توضيح صورت مسئله فوق و با ذكر دلايل و شواهد، معرفي تاريخ عرفان و تصوف قرن اول هجري بعنوان قرن زهدگرايي را نه تنها ناكافي، بلكه اشتباه و خطا نشان دهد و در نتيجه اذهان را به لزوم بازنگري در انداختن طرحي نو در تاريخ عرفان اسلامي قرن اول هجري تشحيذ و ترغيب نمايد.

كليد واژه‌ها: عرفان، تاريخ تصوف و عرفان، قرن اول هجري، تعاليم اسلامي، پيامبر(ص)، ائمه، اصحاب

***

حقيقت دوگانه يا دوگونه برداشت از حقيقت يگانه

اسدالله حيدرپور

چکيده

مسئله اصلي مقاله حاضر اثبات اين ادعاست که ابن‌رشد براي عقل و دين، حقيقت واحده‌يي در نظر ميگيرد که با طرق و خطابات دوگانه به آن حقيقت يگانه راه مييابد. پيشينة تاريخي اين بحث به انديشمندان قبل از ابن‌رشد ميرسد. ابن‌رشد در عصر خود متوجه سيطرة روحيه تقليد بر عالمان و رونق علم کلام جدلي و دشمني با فلسفه گرديد و به اين منظور براي مشروعيت فلسفه و عقل‌ورزي کتاب فصل المقال فيما بين الحكمة و الشريعة من الاتصال و براي اصلاح علم کلام جدلي كتاب الکشف عن مناهج الادلة في عقائد الملة و تصحيح فلسفة موجود تهافت‌التهافت و شروح و تلخيصات آثار ارسطو را نوشت. وي در کتاب فصل المقال اثبات نمود که تعليم و مطالعه فلسفه، واجب شرعي است و غايت فلسفه و دين معرفت موجودات بمنظور معرفةالله تعالي است. هر انساني بمقتضاي طبيعت انساني به يکي از طرق خطابي، جدلي يا برهاني به حق تعالي و اصول سه‌گانه اسلام معرفت مييابد و بين داده‌هاي عقل و دين مخالفتي نيست. اما عده‌يي بنام رشديان لاتيني و پيروان آنها بعلت نياز جامعه مسيحي غرب آن زمان و عدم آگاهي از تأليفات ابن‌رشد، تنها شروح وي بر آثار ارسطو را مدنظر قرار دادند و با برداشتهاي غلط از افکار ابن‌رشد به اين عقيده گرايش پيدا کردند که وي قائل به دو حقيقت جداگانه در باب دين و عقل بوده است. در اين مقاله تلاش شده است با تكيه و استناد بر متون و كتابهاي خود ابن‌رشد، نادرستي اين ادعا نشان داده شود.

کليد واژه‌ها: رابطة عقل و دين، ابن‌رشد، حقيقت مزدوج، ابن‌رشد يان لاتيني، وحدت

***

پويايي در فلسفه اسلامي براساس تصحيح وتکميل نگرشها و رويکردها  به تاريخ فلسفه اسلامي

مسعود اميد

چکيده

 يکي از آرزوها و هدفهاي بزرگ فرهنگي در ايران امروز، رشد و بالندگي و پويايي فلسفه اسلامي است. بيقين يکي از مهمترين عوامل زمينه آفرين و سبب ساز چنين هدفي، تصحيحِ نسبت و نگرش ما با تاريخ فلسفه اسلامي است. در اين مقاله نظر بر اين است که براي پويايي فلسفه اسلامي نيازمند سه گام کلي دربارة تاريخ فلسفه اسلامي هستيم؛ موضوعيت و اهميت‌دادن به آن و تصحيح و تکميل نگرش و رويکردها نسبت به آن. در پايان نيز به پاره‌يي از رويکردهاي موجود دربارة تاريخ فلسفه اسلامي و نکات تکميلي درباب آنها اشاره ميشود.

کليد واژه‌ها: پويايي فلسفة‌ اسلامي، موضوعيت، رويکرد به تاريخ فلسفه اسلامي، تکميل نگرش و رويکرد

 

***

روش‌شناسي فلسفي امام خميني(ره)

رضا لك‌زايي

چكيده

دانش همراه با روش متولد ميشود؛ از اينرو براي توليد علم، بويژه در علوم انساني، شناسايي روش، مهم و ضروري است. بطور كلي تمامي علوم انساني از مباني فلسفي متأثر هستند؛ يعني اگر كسي بلحاظ فلسفي الهي‌انديش باشد، علوم‌انسانيش هم رنگ و بوي الهي ميگيرد و اگر مادي‌انديش باشد، علوم انسانيش رنگ و بوي مادي پيدا ميکند. البته بصرف اينکه يک محقق و دانشمند الهي باشد، علوم انساني توليد شده توسط او الهي نميشود، بلکه جهت تحقق اين امر بايد براي توليد نظريه علاوه بر تجربه، از عقل و وحي و شهود نيز استفاده کند.

امام خميني(ره) يكي از پيروان حكمت متعاليه است كه توانسته بخوبي از عهده اين مهم برآيد. ايشان، نقل و كشف و عقل را برسميّت ميشناسد و از اين سه سبيل، در يك صراط استفاده ميكند. از آنجا كه روش‌شناسي مبتني بر شناخت‌شناسي است، امام خميني(ره) نقل را برتر از عقل و كشف ميداند، اما اگر ظواهر نقل با براهين مسلّم عقلي ناسازگاري داشته باشد‌، ظواهر شرع را به كناري مينهد و ضمن آنكه معتقد است عرفان به مناطقي راه دارد كه عقل از راه يافتن به آن وادي معذور است، يافته‌هاي سرة عرفاني و عقلاني را قبول دارد و بر اين باور است كه نبايد در فلسفه «كشف» را بجاي «عقل» نشاند. بنظر ميرسد وي در روش و محتوا به ملاصدرا وفادار است؛ برخلاف برخي ديگر از حكماي حكمت متعاليه، همچون علامه طباطبايي كه در روش، سينايي و در محتوا صدرايي است.

كليدواژه‌ها: عقل، نقل، كشف، روش‌شناسي فلسفي، انسان‌شناسي، امام‌خميني

***

سهم ايرانيان در پيدايش فلسفه و کلام معتزلي

عزيز جوانپور هروي و حسن اكبري بيرق

 چكيده

آيين خردورزي و ايمان به اراده و آزادي از اعتقادهاي بنيادين ايرانيان باستان است. اين تفكر ايراني با ورود اسلام، سهم عظيمي در پيدايش دو نحلة تأثيرگذار كلامي اسلام ـ مذهب شيعه و مكتب معتزله ـ داشته است.

در اين مقاله نويسنده ميكوشد با برشمردن آراء ايرانيان باستان و بيان داده‌هاي اهورايي، جنبش عقلاني ايرانيان در حل مشكلات ديني ـ كلامي را ثابت كرده و سپس با ذكر اصول اعتقادي مكتب معتزله و نيز بيان عقايد بزرگان اين فرقه، تأ ثير آراء ايرانيان را در شكل‌گيري تفكر اعتزالي و خردگرايي و سهم آنان در بثمر نشستن علم كلام را نشان دهد.

كليد واژه‌ها: ايران باستان، كلام اسلامي، معتزله

***

مفهوم نظام كامل فلسفي در انديشه كانت

رضا ماحوزي

چكيده

كانت يك نظام فلسفي را هنگامي كامل ميداند كه بين اجزاء آن، هماهنگي و همكاري مورد نياز يك كلِ بهم پيوسته وجود داشته باشد. با اينحال وي در نقدهاي اول و دوم، قواي فاهمه و عقل را از هم تفكيك كرده و خليجي پيمايش‌ناپذير را ميان آنها متصور ساخته است. وي در نقد سوم، بمنظور حصول يك نظام كامل فلسفي تلاش كرده است بمدد قوة حكم تأملي اين شكاف را بردارد و ارتباط متقابل و ارگانيكي سه جزء اصلي فلسفه يعني شناخت، اخلاق و احساس زيباشناختي را تبيين كند. اين نوشتار درصدد است برمبناي آثار اصلي كانت و شروح شارحان، معنا و چگونگي تبيين نظام كامل فلسفي در انديشه كانت را بررسي نمايد.

كليد واژه‌ها: نظام كامل فلسفي، فاهمه، عقل، حكم تأملي، شناخت، اخلاق، احساس زيباشناختي