ماهيت شهود عقلي در طرح اخلاق مشرقي ابن سينا

ميرسعيدموسوي‌کريمي، عليرضا صياد منصور، محمدهاني جعفريان

چکيده

مشاء مورد بررسي اين مقاله، مشخص نمودن ماهيت رأي خاص بوعلي‌سينا در معرفت‌شناسي اخلاقي آثار مشرقي تحت عنوان «شهود عقلي» است. در بررسي ماهيت شهود عقلي، اين نوع شهود برحسب مؤلفه‌هاي تشکيل‌دهندۀ آن بررسي ميگردد؛ يعني در اينجا به مواردي توجه خواهد شد که ذيل عنوان «شهود عقلي»، بعنوان منابع کسب معرفت اخلاقي براي ابن‌سينا مطرح بوده و بنظر ميرسد که شهود عقلي از ترکيبي از آنها بوجود مي‌آيد. به اين منظور ابتدا به معرفي عناصر معرفتي موجود در شهود عقلي در رويکردي امروزين پرداخته و روشن ميکنيم که شهود عقلي از در کنار هم قرار گرفتن سه جزء معرفتي شهود، درونگرايي و عقل تشکيل شده است. در ادامه، نقش هرکدام از اين سه مؤلفه در کارکرد معرفتي شهود عقلي نزد ابن‌سينا مشخص ميگردد. سپس سعي ميشود تا با بيان نقش شهود در معرفت‌شناسي اخلاقي شهودگرايان معاصر، کارکرد خاص اين طرح معرفتي نزد معاصران بررسي گردد و با مقايسة نظريات ايشان با ابن‌سينا، بطور دقيقتر چيستي شهود نزد ابن‌سينا و نقش مؤلفه‌هاي تشکيل‌دهندۀ آن روشن شود.

کليد واژه‌ها: ابن‌سينا، معرفت‌شناسي، شهود عقلي، شهودگرايان

 

***

 

بررسي هرماس در انديشه هاي سهروردي

سيده بهناز حسيني

چکيده

در منابع طبري هرمس از نوادگان شيث فرزند حضرت آدم است و پس از آن دو، اولين فردي است که به نبوت رسيده است. در نظر سهروردي نيز تاريخ انديشه و فلسفه را بايد از هرمس آغاز کرد. درست است که از مهمترين وارثان سنت هرمسي در ميان مسلمانان را صوفيه نام برده‌اند، همانطور که در بسياري از منابع چهره‌هايي مانند حلاج و سهروردي را در ميان اين سنت قرار داده‌اند، علاوه بر اين، از راه فنون و دانشهايي مانند طب، نجوم، کيميا و مانند اينها نيز عقايد هرمسي به عالم اسلام راه يافته‌ است، در اين ميان گروهي از نويسندگان، مورخان عارفان و حکماي مسلمان، هرمس را باني حکمت و علوم برشمرده‌اند. شهاب‌الدين سهروردي و صاحب مکتب اشراق در عالم اسلام يکي از بزرگترين نمايندگان اين سنت تأويلي و رمزي اسلام و ايران است که علاوه بر تجليل از شخصيت هرمس تلاش ميکند وي را با اساطير ايراني پيوند زند. وي لقبهايي را برگرفته از اصطلاحات فلسفي خويش به هرمس نسبت ميدهد، از جمله طباع تام و خود را وارث حکمت هرمسي ميداند. نوشتار حاضر ميکوشد تا با بررسي هرمس در اسطوره­هاي يوناني و پس از آن، نشان دهد که چگونه هرمس وارد نبوت اسلامي گرديده است.

کليدواژه‌ها: هرمس، اديان، سهروردي، نبوت اسلامي

 

 

***

 

ابن سينا و مسئله جاودانگي نفس

قاسم پورحسن، محسن منصوري

چكيده

برخلاف تصوير رايج، ابن‌سينا نه پيرو محض ارسطوست و نه صرفاً شارح آراء وي. ابن‌سينا فيلسوفي مستقل، برجسته و مسلمان ايراني است. وي در پرتو نقدها به فلسفه يونان و ارسطو، درصدد شكلدهي گسست معرفتي بنيادين و طرح‌ريزي شالوده‌هاي حكمت مشرقي است.

يكي از موضوعات متنازع فيه، مسئله نفس، جوهريت، تجرد و جاودانگي آن است. ابن‌سينا آراء ارسطو در اين سه موضوع را نابسنده دانسته كه دچار كاستيها، اشتباهات و خلطهاست. وي ميكوشد تا با نقد ديدگاه ارسطو، طرحي جديد از مسئله نفس بدست دهد. ابن‌سينا با نقد تعريف ارسطو از نفس آغاز كرده، با جرح و رد براهين بقا پيش رفته و سرانجام نظريه‌يي بديع در موضوع جاودانگي نفس تدوين نموده است. اين نظريه پشتوانه‌يي بنام «اجل البراهين» ابن‌سينايي دارد.

هدف اصلي نوشتار حاضر، بررسي آراء ارسطو، ايرادات ابن‌سينا بر آنها و نشان دادن ساحتهاي ابتكاري ابن‌سينا در مسئله نفس ميباشد. نگارنده نشان ميدهد كه دستاورد ابن‌سينا، راهي جديد در مسئله نفس و بدن را گشوده و تلقي استمرار آراء ارسطو در ميان فيلسوفان اسلامي، تلقي نادرست است. ابن‌سينا را بايد آغازگر بحثهاي بنيادين در موضوع نفس و جاودانگي آن قلمداد كرد.

كليدواژه‌ها: ابن‌سينا، ارسطو، نفس، تجرد، بقا و جاودانگي

 

***

 

نمود انسان‌شناسي فلسفي ابن‌سينا در رساله‌هاي تمثيلي _عرفاني او

(رساله الطير ،رساله سلامان و ابسال ،رساله حي‌بن‌يقظان)

فروغ‌السادات رحيم‌پور، افسانه لاچيناني

چکيده

نزد ابن‌سينا شناخت زواياي گوناگون وجود انسان جايگاه ويژه‌يي دارد. در نظام فلسفي او انسان موجودي حادث است که هم نفس مجرد و هم بدن مادي او با افاضه‌ عقل فعال ايجاد ميشود. نفس از همان ابتدا از حيث ذات، مجرد و هم افق با عقول مفارق است اما از حيث فعل، مادي و نيازمند ابزارهاي جسماني است. رابطه‌ نفس و بدن رابطه‌يي بيبديل است: نفس مدبر بدن و فاعل اصلي همه‌ افعال انسان است و بدن، ابزار منحصر بفردِ فعل نفس در حيات دنيوي و واسطه فعليت يافتن قوا و توانمنديهاي آن است. انسان، حيات متقدم بر حيات دنيوي ندارد و ازلي نيست اما نفس مجردش، ابدي است و برخلاف بدن که با مرگ از بين ميرود نفس، فنا نميپذيرد و جاودانه است.

سه اثر تمثيلي ـ عرفاني ابن‌سينا نيز با محور انسان‌شناسي تدوين شده‌اند: در رسالة الطير، حي‌بن‌يقظان و سلامان و ابسال شيخ‌الرئيس به زبان قصه و رمز و در قالب نمادها و سمبلها، حيات انسان و عوامل و موانع کمال او را تبيين ميکند و با نگاهي کمتر فلسفي و بيشتر عرفاني و تربيتي، تلاش ميکند تا راه تعالي و سعادت را به جويندگان بنماياند.

ننوشتار حاضر قصد دارد نمود انسان‌شناسي فلسفي ابن‌سينا را در انسان‌شناسي رسائل سه‌گانه‌ عرفاني ـ تمثيلي او جستجو نمايد و از اين رهگذر به تفاوتها و شباهتهاي دو نوع نگاه به انسان از منظر اين فيلسوف مبرز مشائي برسيم.

كليد واژه‌ها: ابن‌سينا، انسان‌شناسي، رسالة الطير، رساله‌ حي‌بن‌يقظان، رساله‌ سلامان و ابسال

 

***

 

جوهريت نفس از ديدگاه ابن‌سينا و ملاصدرا

مليحه صابري نجف‌آبادي

چكيده

يكي از موضوعات مهم در فلسفه اسلامي، اثبات جوهريت نفس است. ملاصدرا و ابن‌سينا با وجود اتفاق نظر در اصل جوهريت نفس در تفسير و تبيين آن اختلاف نظر اساسي دارند. اين اختلاف كه به مباحث مهمي مانند تبيين نفس، تغييرات آن و رابطه آن با قوا نيز کشيده شده است، مسئله اصلي نوشتار حاضر است. براساس نظر ابن‌سينا موجودات ممکن مركب از دو جزء تحليلي ـ عقلي وجود و ماهيتند و مقسم مقولات نيز كه جوهر و عرض در ذيل آنها قرار ميگيرد، خود ماهيت است و تفاوت جوهر و عرض نيز به اين است كه وجود جوهر في‌نفسه و وجود عرض لغيره است. بر اين مبنا، نفس جوهر مجردي است كه افعال اختياري تدبيري و ادراك امور كلي را انجام ميدهد و داراي فروع يا قوايي است كه افعال خود را بواسطه آنها به انجام ميرساند. در اين رويكرد، اختلاف نفوس انسانها از عاليترين تا پايينترين مرتبه به اعراض است و در جوهر هيچ تحولي ايجاد نميشود. بعقيده ملاصدرا نيز عرض هيچگونه استقلالي در مقابل جوهر ندارد، از اينجهت، حقيقتي است وابسته كه داراي وجود تبعي و لغيري است، اما بنا به اصل اصالت وجود كه ملاك تشخص، وجود است، وجودي که مشخص معروض است، همان مصداق خود جوهر و مصداق همه اعراض است؛ يعني يک وجود واحد است که مصداق انسان با اعراض مختلف است. نفس جوهري است از سنخ وجود، داراي وجود لنفسه و ذومراتب كه اعراض آن از مراتب اين حقيقت محسوب ميشوند. قواي نفس شئون و مراتب نفسند و کمالاتي که نفس کسب ميکند مرهون اتحاد او با صور ادراکي است.

كليد واژه‌ها: ابن‌سينا، ملاصدرا، جوهر، نفس، تشخص وجود، مراتب نفس

 

***

 

انسانمداري از منظر سوفيستها و فلاسفه بزرگ يونان

بررسي وجوه اشتراک و افتراق ديدگاهها

حسن بلخاري قهي، مينا محمدي‌ وکيل

چکيده

سوفيستها را ميتوان از نخستين متفکران باستان دانست که موضوع اصلي انديشه را معطوف به مسئلة انسان ميدانستند. ايشان براي نخستين بار جهت پژوهش فلسفي را از «فوسيس» به «نوموس» تغيير دادند. تقريباً همزمان و اندکي پس از ظهور سوفيستها، سقراط، افلاطون و همچنين ارسطو نيز با وجود مخالفتها و تعارضات بنيادين با ايشان، انسان را نخستين خواست نظرية فلسفي برشمردند. اين امر اصليترين وجه اشتراک دو ديدگاه سوفيستي و فلاسفة کهن را نشان ميدهد. از سوي ديگر، ميان سقراط و سوفيستها از لحاظ شيوة ديالکتيک و بحث نيز نوعي قرابت صوري وجود دارد. اما از آنجا که سقراط معرفت را داراي معيار ثابت و فارغ از تأثيرات و متغيرات حسي قلمداد ميکند، ازاينرو «انسان معيار همه چيز است» پروتاگوراس از آنجا که نظر به انسان فردي دارد و حقيقت را نسبي تلقي ميکند، مورد انتقاد و اعتراض سقراط قرار ميگيرد. بدين‌ترتيب مطالعة تطبيقي آراء سوفيستي و اهالي فلسفه نشان ميدهد که موضوع و روش، نزد دو گروه يکسان، اما غايت انديشه متفاوت بوده است. اين غايت نزد سوفيستها آموزش يا «پايديا» بود، در حالي که فلاسفه غايت عمل را در شناخت حقيقت ميجستند. نوشتار حاضر با هدف کشف وجوه اشتراک و افتراق دو ديدگاه، در گام نخست به تدقيق آراء شاخص آن خواهد پرداخت و سپس روشن ميکند که برخي نتايج فکري بدست آمده توسط سوفيستها، با وجود بدنامي تاريخي ايشان، تأثيراتي پاينده تا فلسفة معاصر غربي داشته است. بعبارت ديگر، اينان با تغيير جهت فلسفه به مسئلة انسان بنوعي مباني فلسفة نوين غرب را پي­افکندند.

کليد واژه‌ها: انسانمداري، سوفيستها، سقراط، افلاطون، ارسطو، عقل انساني

  

***

 

خليل خان ثقفي (اعلم الدوله)؛ يک ترجمه فلسفي در باب زمان و مکان

رضا رنجبر

چکيده

دکتر خليل خان ثقفي (اعلم الدوله)، پس از فارغ التحصيلي از دارالفنون و پيش از عزيمت به فرنگ، دو رساله در موضوع زمان و مكان ترجمه و تأليف كرده است: در رسالة اول ـ که در شمارة پيشين مجله معرفي و منتشر شد ـ او به بحث در باب ايدة مکان و زمان متناهي و نامتناهي پرداخته است. در رسالة دوم که براي اولين بار، در اين شماره معرفي و منتشر ميشود و شامل ترجمة بخش کوتاهي از يک کتاب مفصل فلسفي از ژول سيمون، فيلسوف قرن نوزدهم فرانسه است، مسئله جوهر بودن يا نبودنِ زمان و مکان مطرح شده است.

كليد واژه‌ها: زمان، مکان، جوهر، صفت، نسبت